قراره لُخت شیم و بکنیم دیگه
اول تاپش و بعد شلوارش رو به آرومی درآورد. به چشمهای من زل زد و سوتین و شورتش رو هم درآورد. کامل لُخت شد و دوباره نشست. کامل به کاناپه تکیه داد و پاش رو انداخت روی پای دیگهاش و یک نخ سیگار روشن کرد و رو به شایان گفت: یا لُخت شو یا برو لباس راحتی بپوش. وگرنه زنت مخ جفتمون رو میخوره