و شروع به صحبت کردم که گفت هنوز مجرده و 48سالشه و تنها زندگی میکنه خلاصه یه مسیری رو پیاده قدم زدیم ودر مورد کار و چیزای دیگه حرف زدیم
گفتم میتونیم دوس شیم گفت که من بزرگترم از تو و تو حیفی گفتم عاشق زن سم بالام شماره گرفتم دست دادیم دستشو بوسیدم و جدا شدیم
فرداش صبح پی ام دادم وقرار شد عصر همو ببینیم بعد کهددیدمش قرار گذاشتیم برم خونشون
جمعه صبح به خودم رسیدم و رفتم به ادرس رفتم مجتمع که بود رفتم بالا درو باز کرد و رفتم تو رسیدم دیدم یه سارافون تا زاتو پوشیده و ماهاش لخت رکابی خم بود خلاصه بغل و بوس رفتم نشستم رو مبل چایی با کیک اورد و نشیت پیشم یکم حرف زدیم بعد اومد سمتم و لب بازی سینه هاش 90بود بازی کردم باهاشون . بعد دستمو بردم سمت پاش و زیر لباسش سمت کسش دیدم شرت نداره بلندش کردم و دادم بالا کوسشو دیدم
پشم زیاد داشت گفتم دوس داری بلیسم گفت خیلی گفتم چرا موهاشو نزدی گفت نمیتونم شکمش گنده بود گفتم بزنم برات گفت باشه
لخت شدیم رفتیم حموم و پشماشو زدم پشم کونشم زدم ماهاشو و زیر بغل شد مثل اینه
همونجا خوابوندمش بعد شستن کس و کونش شروع به لیسیدن کردم گفت بریم بیرون
رفتیم اتاق خواب جا پهن کرد و خابید افتادم روش و سینه های گحدشو خوردم
تو فضا بود انقد سینشو خوردم زیر بغل لیسبدم تا ارضا شد
بعد گفتم دوست دارم کونتو بزاری دهنم و خوابیدم بهپشت و نشست دهنم کونشو گذاشت زبون زدم سولاخشو اونم ساک میزد
بعد بلند شدیم از ش یکم عکس انداختم بعد خوابوندمش و کیرمو مالیدم دم کسش
گفت من دخترم ولی پردم حلقویه
خلاصه انقد مالیدم تا حشری شد و گفت بکن تو ولی ابت نریزی تو و شروع به تلمبه کردم
سینشم میخوردم بعد پوزیشن داگی بعدشم نشست روکیرم و بالا مایین کرد ابم اومد گرفت دهنش و ابمو خورد خیلی حال داد رفتیم حموم اومدیم بیرون باشرت نشستیم زنگ زد ناهار اوردن خوردیم بعدش کنار هم خوابیدیم نیم ساعت بود خوابم برد دیدم داره ساک میزنه تا چشامو باز کردم کونشو گذاشت دهنم و من هم لیسیدم کونشو دوباره پاهارو داد بالا و کردمش نیم ساعت کردم ابمو ریختم سینش دوباره رفتیم حموم منو شست گفت بشاش رو سینم اینکار کردم خودشم شاشید رو کیرم بعد اومدبم بیرون چای و میوه اورد خوردیم و رفتم
چند روز بعد رفتم خونش دوباره سکس و قول گرفتم دفعه بعد از کون بکنم دفعه بعدم از کون کردمش خلاصه یه 6ماهی جمعه ها میرفتم و میکردمش یبارم دوستشو اورد اونم 40سالش و قد 190 کون گنده و سینه دو تاشون پدرمو در اوردن بعد گفت دارم شوهر میکنم و ازدواج کرد و من با دوستش در ارتباط بودج ک میکردمش
نمیدونید چه حالی میکنم بارفیقش هنوزم در ارتباطم خیلی حشریه وقتی میرم خونش یه کیلو موز میده بخورم بعدش اسپری میزنه و میکنمش بیوه هستش