داستانهای آرزو خانم کوس ده و پسر اصفهانی زرنگ

از بس اصرار کرد از رو رفتم .دوست نداشتم قبل از اینکه کسی را درست میشناسم باش رابطه کنم ولی هم شش ماه از سکس قبلیم میگذشت وخیلی حشری بودم هم بهنام خیلی خوش هیکل ومردونه بود وهم اصرار داشت اگه فردانیای به این زودیا جور نمیشه همیشه اخر ماهها اضافه کار بودم والان که وسط ماه بود دلیلی نداشتم برای دیر اومدن گفتم بش بیا صبح بریم ومن ۱۱برگردم سرکار که گف نه وکار داره و بعد از کاردوست نداشتم از پلاک ماشین شناساییم کنه برای همین اونروز بی ماشین رفتم ساعت ۲با کلی پیام والتماس که خودت تا فلان خیابون را بیا تا بیام دنبالت هواگرم بود گرسنم بود عادت به بی ماشینی نداشتم از بی برنامگی متنفر بودم گفتم بزار ۱بار دیگه که گف نه وتو بیا …مسیر رو اومدم وزنگ زدم گف من اونطرف خیابون دارم خرید میکنم بیا این سمت از دستش کلافه وعصبی بودم چند بار خواستم برگردم خونه که باز ملاحظه کردم وگفتم درست نیس رفتم اون سمت دیدم تو ماشین نشسته وزل زده بمن-خوب میومدی اون طرف دنبالم-دلم میخاست نگات کنم تا میای اینطرفدریچه کولر را درست روبروی صورتم تنظبم کردم وگفتم وای چقدر گرمه خوب میومدی دنبالم-تو ماشین نداری الکی گفتی ماشین دارم ؟شوک شدم حالا یه ماشین چه ارزشی داشت که من بخام بخاطرش دروغ بگمترجیح دادم جوابش را ندم چون خیلی عصبی بودم-زود برو خیلی گرممهراه افتاد ۲تا کلوچه با چند تا ابمیوه خریده بود رویا کلوچه وابمیوه را باز کن بخوریم .باز کردم ودادم دستش خودت هم بخور-نه نمیخام-من باشکم پر نمیتونم سکس کنم بعد میریم ناهار میخوریم-بااینکه خیلی گرسنم بود وحرصم از بهنام گرسنه تر وعصبی ترم کرده بود گفتم خوب میکنی چون منم زود باید برگردمدستش رفت روی رونهام وشروع بمالیدن کرد انقدری خیس بودم که بامالیدنش خروج اب از کسم را حس کنم بوی ادکلن تلخش وبزرگی دستش دیوونم میکردرسیدیم ورفتم بالا دوست داشتم بدنم را بشورم چون صبح کی وساعت ۲ونیم کی ولی اون بیشتر از اینا هول بود مقنعه ام را که دراورد گف اینهمه مو فقط ۲ساعت باید خشک کنی کولر روشنه سرما میخوری افتاد بجونم همونطور ایستادهمانتوم را کند واز روی تیشرت سینه هام را گاز میزد داشتم دیوونه میشدم یه دستش روی سینه هام ودست دیگش رف توی شورتم از خیسی کسم خجالت کشیدم که با گفتن جون وسکسی کی بودی تو یکم اروم شدمتیشرتم را دراوردم واون با دیدن سینه هام چشماش برقی زد وهمونطور ایستاده از سوتین درشون آوردصدای ناله هام بلند شده بود-عجب گوشتی هستیا وهمزمان هر دوتا نوک سینه ام را تودهنش جا داد وشروع به مکیدن وگاز گرفتن کردبدنم تاب میخورد با اینکه درد میومد ولی دوست داشتم بعد از ۶ماه این سکس خیلی من را به وجد اورده بود تعریفهای بهنام شهوتم را بیشتر میکرد گرسنم بود ونای ایستادن نداشتم گفتم بریم تو اتاق-دستش دور کمرم حلقه خورد واز زمین بلندم کرد ناخوداگاه پاهام دور پاهاش پیچ خوردند من را کشید بالا ورفت بطرف اتاق خوابپرتم کرد روی تخت وافتاد روم .پاهام از تخت اویزون بود واون روی سینه هام مک میزد وبوس میکرد خیلی تحریک شده بودم کسم نبض میزد وکیر میخاست دستم رفت روی چوچولم ودست دیگم لای موهای پرپشتش سرش را به سینه هام فشار دادمواون محکم تر مک زد بلندشدن کیرش را از توشلوار حس میکردم خیلی حس خوبیه بتونی یه مرد را تحریک کنی و از رولباس بفهمی شقش کردیوقتی از روم بلند شد دستم را از شورتم دراوردم واون بابیشترین سرعت ممکن شورت وشلوارم را کشید پایین ناخوداگاه دستم رف روی کسم اینکه الان لخت روبروش بودم ازارم میداد دستم را برداشت ودقیق نگاه کرد ومن با دست دیگم سعی داشتم بپوشونمشوای رویا چخبرته تا سولاخی کونت را خیسوندی کهاز لهجش خندم گرفته بود ولی خجالت مانع میشد بخندمبالای کوسم را بوسید ومن بخودم میپیچیدمخره من بکونمت که مثی مار میخای اینجا بپیچیبخودتانگشتاش روی چوچولم بود وزبونش روی شیار کسم ناله هام به جیغ ریز تبدیل شده بود دوتا لیس زد وبلند شد-درحالیکه شلوار وشورتش را درمیورد گف نه این کسا باید کرد سفتم باید کرداومد طرفم بااینکه تو اوج شهوت بودم ولی نمیتونسم بزارم بی کاندوم باشه بهنام کاندوم مگه نگفتم بی کاندوم نمیشهنمیخاد هم تو سالمی هم مننه نهباحرص به سمت کیفش که تو حال بود رف از حال وهوای سکس اومده بودم بیرون شاید ذهنیتی که به کیرش داشتم وخیلی کوچیکتر از تصورم بود شکمش بزرگ بود وکیرش را کوچیک تر نشون میداد وهم از ترس اینکه بخاد بی کاندوم کنه نمیدونمکاندوم را اورد هر چی سعی میکرد پاره کنه نمیتونس انقدر کاندومه بیخود بود که جا برای باز کردن نداشت دستم رف روی چوچولم وشروع کردم مالیدنش فحش دادنش شروع شد–ککه را ببیبین حالا اگه وا شدچقدر این بشر فحش میداد هم خنده دار بود هم رو مخ بود بادندون افتاده بود بجون کاندوم واون هم باز نمیشد گفتم بده من-نیمیخاد برو چاقو بیار از اشپزخونه وادای من را درمیورد حتما کاندوم باشهاز دستش عصبی بودم اخه وقتی با یکی صحبتی میکنی وقبول میکنه بعد میخاد بزنه زیرش ادم دلخور میشهخشک شده بودم مثل قبل شهوت نداشتم شاید بخاطر گرسنگی بود وقفه بود یا رفتارهای بهنام یاد بشیر میفتادم که چقدر بمن محبت داشت ومراعاتم را میکرد حرصم میگرف ادما چقدر باهم فرق دارن چقدر اون با من مهربون بود ومن قدرش را نمیدونستم چقدر اذیتش میکردم…حالا کاندوم باز شده بود ولی چون کیرش نیمه شق شده بود به سختی تو میرف بهنام من خشکم صبر کن لیدوکایین بیارموای وای رویا ادم را دیوونه میکنی بیا لیس میزنم خیس میشه بغلم کرد خوابوندم روتخت سرش رف روی کسم تف انداخت روش دلم بهم خورد نمیدونم چرا ازش خوشم نمیومد از تفش از حرف زدنش از رفتارشمحکم فروکرد دردم اومد وای دختر تو چه تنگی خودبخود از درد بسمت بالا رفتم واون من را سفت کشید پایین تو حرکت دوم جستن اب کیرش را حس کردم انقدر زود انزال ندیده بودم نیمه شق بود وبا ۲بار تلمبه ابش اومد باورم نمیشد روی من ولو شد چقدر سنگین بود بدنش عرق کرده بود موهام زیر تنم گیر افتاده بود واز کشیده شدنش دردم میومد از خیسی بدنش چندشم میشد با دستام هلش دادم اونطرفچقدر سنگینیاومد اونطرف وای دختر تو معرکه ای چقدر تنگ وداغیکاندوم را دراورد وبا دستمالی که اورده بود باخودش شروع به پاک کردن کیرش کرد دستمالها می چسبید به کیرش واون دوباره شروع به فحش دادن کردکیرم تو جنس ایرانی ۱۵تومن پول بالاش دادم میچسبهاین کاندومه تنگ بود کیرم داشت منفجر میشد برای همین زود ابم اومدککه تو این شانسمن هیچ وقت اینجوری نبودم حداقل با ۱۰تا تقه …بهنام برو حموم این دستمالا بدترهاره برم که برام ساک بزنیتصور اینکه حتی بوسم کنه حالم را بهم میزد چه برسه بخام براش بخورمتو حموم بود که تصمیم گرفتم فرار کنم از ترس اینکه نیاد بی شورت وکرست لباسهام را پوشیدم واز خونه زدم بیرونلعنت بمن که بی شناخت کسی باش رفتم توی تخت ناونمنوشته: آرزو

51