برده ای که ارباب شد

خوبمن خیلی فرد دست به قلمی نیستم ولی دوست داشتم داستانی رو براتون بگم که داستان زندگی سکسشوال منه.خوب از اول شروع میکنم. دختری بودم که نزدیک یک و هفتاد قد و بدن مناسب و پوست سبزه. قیافه ام هم نمیخوام از خودم تعريف کنم ولی قیافه خوبی هم دارم. دوران دانشجویی که دانشجوی زبان بودم خیلی از پسرا بهم پیشنهاد دوستی داده بودن ولی من از خوانواده ای اومده بودم که فقط فقط دنبال پسرای مثل پزشکی اینا بود سر این با هیچ کدومشون وارد رابطه نشدم. تا اینکه یه روز یه دارو ساز پشنهاد دوستی داد و من بهش گفتم که فقط اگه رسمی بیای میتونیم وارد رابطه‌ شیم. خلاصه اینقدر تو کف گذاشتش که آخر اومد خواستگاری و منم دختر 22 23 ساله مثل خر خوشحال که برام دارو ساز اینا اومده و…خلاصه بعد ازدواج متوجه شدم که این فرد این فرد خیلی فانتزی جنسی داشته و نه هر فانتزیدوست داشت تحقیر کنه، سر سکس فوش ناموس بده از هر سوراخی که دوست داشت بکنه و خلاصه اینکه هر غلطی دوست داشت با من انجام بده. جواب من منفی بود. خیلی هیکلی هم نبود دوست داشت به زور هم شده اینکارا رو انجام بده ولی نمیذاشتم. سوپر های تحقیر کننده میذاشت که تو انگلیسی میشه humiliating و می‌گفت ببین دارن حال میکنن. خیلی زود متوجه شدم من با فردی ازدواج کردم که کلی عقده جنسی داره و اون طور که خود احمقش میگفت سر اینکه تو دوران دبیرستان کسی بهش پا نمی‌داد رفته درس خونده تا رشته خوب قبول بشه و یکی بیاد بهش بده و اینکه قبل من خیلی ها رو کرده و چون من بهش پا ندادم اومده من گرفته تا بکنه.در نظر بگیرید با چه احمقی زیر یه سقف بودم. دیگه سایت شهوانی دیگه طرف کیر نسبتا کوچکی هم داشت و ارضا هم من نمی‌شدم. خلاصه اینکه هر روز و هر روز از این بشر بیشتر بدم اومد. با خوانواده هم در میون نمیشد گذاشت. برم چی بگم. به این فکر افتادم که شاید یه بچه‌ باعث بشه من این زندگی رو نجات بدم. با اینکه مخالف بود راضی کردم که بریم پی بچه دار شدن. ولی…متوجه شدیم من بچه‌ دار نمیتونم بشم. مثل آب سردی بود که…افسردگی گرفته بودم. میگفتم احتمالا اینم منو طلاق میده میره یه زن میگیره. افسردگی و لاغری و جوش و…طلاقم نداد رفت روم زن گرفت. به دختر 19 ساله لات که معلوم بود از خداش بود زن به دارو ساز شه.یه آپارتمان گرفتم اون ور شهر. جدا از هم خانواده خودم و اون و خانواده اون. بیزار از همه. ولی جمع کردم خودمو رفتم ورزش دوباره خودم ساختم. رفتم یه مؤسسه ای و شروع کردم به آموزش زبان. شوهرم هم هر یکی دو هفته میومد یکم حرف میزد و نهایتا یه سکس چیزی میکردیم میرفت. همین.زندگی شده بود همین.یه روز متوجه شدم برام یه فلش گذاشته پر از سوپر ارباب برده و تحقیر اینا. ولی اینبار اصلا ناراحت نشدم که اینکار رو کرده. اصلا این شخص برام دیگه مهم نبود. میدونستم این عقده از دوران نوجوانیش براش مونده. یعنی اون زمان چه شدتی داشته این بشر. نوجوانان مخصوصا اینکه بمب جنسین برا خودشون. از همون زمان کلا تو ذهنم بود. یعنی یه نوجوان اگه به این خواسته جنسی برسه چقدر حال میکنه یعنی. و اینکه بعد ازدواج دوم شوهرم چون زیاد تنها بودم یه مرد زن دار میومد و باهم سکس میکیردیم. ولی خیلی معمولی بود. دوست داشتم یه هیجانی داشته باشم. مخصوصا با یه نوجوون. خلاصه گفتم تیپم اوکیه. مخصوصا تو اون دوره که شامل الانم میشه میشه گفت اوج اوجم :)با توجه به اینکه دبیر زبان یه موسسه ای بودم دانش‌آموزام نهایت 16 سال بود ولی با این وجود وقتی وارد کلاس میشدم حشر از چشماشون می‌بارید. یه پسر بود سیاه بلند لاغر پر از جوش معلوم بود جق زیاد زیاد زده، اخلاقش هم خیلی تخمی بود با همه دهن به دهن میشد که نمیدونم چرا ولی خیلی ازش خوشم اومد. خیلی بدنش پر مو هم بود طرفی که پف می‌کرد و لباس مردانش میومد جلو. :)))) چشاش هم واقعا حشر داشت منو میدید. نفس نفس می‌زند وقتی میومدم تا تمریناش رو ببینم. تا اینکه اومد تو اینستاگرام منو فالو کرد. منم قبول کردم. همش ریپلی می‌کرد و می‌خواست بحث رو باز کنه. منم جوابش رو میدادم و چت می‌کرد و از زندگیش میگفت که نمیدونم کنکور سخته و میره کتابخانه و و و.خلاصه واقعا تصمیم گرفتم به این بدم. فرصت مناسب میخواستم تا بتونم حرکت بزنم اینو سگی تحريک کنم. خلاصه با این روز چت میکردیم و اینم بدون غيبت هر جلسه میومد و می‌خندید بهم. یه روز که قرمز شد شهر و اینکه بچه‌ها هم نزدیک امتحانش بود موسسه چون خصوصی بود تعطیل نکرد. فرصت عالی میخواستم ببینم کیرش تو شلوار چقدر تحریک میشه. قرمز هم شهر بود اکثرا نمیومدن بچه‌ها. یه شلوار داشتم که تا حدود کی داخلش معلوم بود. حتی شرت هم نپوشیدم. مانتو بلند پوشیدم که وقتی میرم داخل کلاس معلوم نباشه. رفتم کلاس دیدم فقط این هست. تمام دیگه. مانتو رو در آوردم درم بستم. پشت بهش شروع کردم به درس دادن. متوجه میشدم که زوم کرده رو کون و کسم.ولی چون شاید خیلی شفاف نبود کیرش سیخ نمیشد. رفتم آخر کلاس و برگشتی الکی ماژیک رو از دستم انداختم و رو پشت به اون خم شدم یکم هم زمانی که پشت به اون بودم با کونم رو تکون دادم تا قشنگ تحریک بشه. برگشتم گفتم بخشید که پشت به شما بودم. همونجا دیدم کیرش بد سیخ کرده طوری تو شلوارش جمع نمیشه. داره با دستش از یکاری میکنه ضایع نباشه. به کیرش نگاه کردم بعد به خودش نگاه کردم و دهن باز بود. گفت بخشید خانوم گلی و یادتون رفته شورت بپوشید. من رفتم کنارش نشستم و گفتم وای عزیزم من خیلی عذر میخوام و دست رو کیرش گذاشتم و گفتم طبیعی نگران نباش و اینکه این قضیه بین خودمون بمونه. اونم گفت خیلیاتون راحت. دستم رو کیرش بود. برگشتم گفتم ولی این اندازه کیرت نگران کنندست ها. بزرگ تر از استاندارده. واقعام کیرش بزرگ بود. کلا طرف قفل کرده بود. منم یواش دوبار رو کیرش زدم خندیم رفتم. دوباره درس دادم و کلا داشتم عشوه میومدم. رفتم خونه استوری گذاشتم که شاید امروز من آن فردی که سال هاست دنبالشم رو پیدا کرده باشم. بعد ریپلی کرد و صحبت و اینا و لاس و سریع این که طرف گفت که من خیلی از شما خوشم میاد و به سن سال اهمیت نمیدم (انگار مثلا من 60 سالمه) من روشنفکرم و کلی چرت و پرت که اره من یه جای خوب قبول میشم و بعد با شما ازدواج میکنم (مظلوم تین ایج) و اینا. دیدم خیلی دیگه داره چرت و پرت میگه. خواستم بحث رو سکسی کنم. گفتم یعنی این قدر کونم دیوونت کرده که داری اینا رو میگی. از همینجا شروع شد اره من خیلی دوست دارم شما رو بکنم. آرزومه. اگه بهم بگن یه نفر رو انتخاب کن بکنی من شما رو انتخاب می‌کنم اینا. منم حسابی تحریکش میکردم. میگفتم وای من از کیرت میترسم خیلی بزرگ بود اونم حسابی هات شده بود.گفت فردا بریم قرار من یه جای میشناسم که عالی و الانم بازه. من حوصله این چرت و پرتا رو نداشتم. گفتم چه کاریه. پول غذا رو بده خودم من خودم برات غذا میپزم میدم. می‌گفت جدی میگید. حتما چه بهتر. و فرداش اومد خونه من. اومد و روش نشد چیزی بگه نشد رو مبل و چیزی نگفت. دیدم روش نمیشه گفتم دوست داری به رقصی گفت آرهیه اهنگ گذاشتم و گفتم الان میام. آهنگ گذاشتم و اونم وسط حال وایساده بود و یه لرزش میداد به بدنش. رفتم اتاق همه لخت کردم و فقط سوتین رو برنداشتم جون واقعا دوست دارم برام بازشون کنه یه مرد. رفتم حال منو دید چشاش میشه گفت منفجر شد. شوکه شده‌بود. حال میکردم با شرایط. رفتم دستام رو گذاشتم رو گردنش و یکم روبرو رقصیدیم کل سرش پایین بود داشت کسم رو میدید. پشت بهش کونم رو چسبوندم کیرش پشت شلوار و لرزوندم. کیرش داشت شلوار رو پاره می‌کرد. گفتم چرا هیولا رو در نمیاری.یه بار دیگه بدن ها رو میگم من یک و هفتاد پوست سبزه بدن اوکی ممه خوب و کون نسبتا بزرگم و اونم قد بلند لاغر سیاه جوش دار و بدن پر از پشم ولی پر زور بودخلاصه دراورد و براش یکم ماساژ دادم و بعد منو کرد.تو تخت بودیم که همش میگفت این بهترین روز زندگیشه و من سکسی ترین فردی هستم که دیده. بین حرفاش گفتم که دوست داری صاحب من بشی. شوکه شد گفت یعنی چی گفتم همین چیز های تو فیلم سوپر هست و اینا. وای وای می‌کرد و گفت که عاشق اینه که همچین کاری کنه. گفت که ولی شوخی میکنی هیچ زنی قبول نمیکنه این جوری کارا رو. گفتم که پس من رو مال خودت کن. این شنید گفت من برم یه آب بخورم بیام. منم تو تخت اتاق بودم. بعد چند دقیقه گفت خانوم گلی بیا حال رفتم دیدم وایساده گفت پس بیا شروع کنیم دیگه. چهار دست و پا رفتم سمتش و گفتم من مال توهم از موهام کشید تا یکم بیام بالا. با استرس گفت ساک بزن. کیرش رو لیسیدم. چون نیم ساعت قبلش ارضا شده بود کیرش بود میداد. گفت بلند شو. بلند شدم رفت با کونم بازی کرد. هیچی نگفتم. بعد گفت خیلی باحال بود فردا میشه دوباره بیام. گفتم هماهنگ میکنیم.خوب این رفت. منم رفتم دوش بگیرم. بعد دوش که داشتم گوشیم رو چک میکردم دیدم دایرکت داده صاحبت فردا میاد کونت رو پاره میکنه. گفتم که هماهنگ میکنیم حالا. گفت که فردا میام کونت را پاره میکنم کونی کسشر تحویل من نداده. دیدم خیلی دیگه داره زیاده روی میکنه گفتم دیگه گوه اضافه نخور یه حالی بهت دادم جنبه داشته باش.برام ویدیو فرستاد. متوجه شدم رفته حال و دوربین گوشیش رو جا ساز کرده کل لیسیدن و باز کردن کونم تو اون ویدیو هست. هیچی دیگه.گفت که الان دیگه مال منی مگر اینکه بخوای فیلمت رو برا همه بفرستم. گفتم خوب چی میخوای. گفت از این بعد هرچی گفتم باید بگی چشم. کس و کونت دیگه کامل مال منه. بدون اجازه من حتی حق شاش هم نداری. خیلی ترسیده بودم و به این فکر میکردم که گوه ای خوردم ولی هیجان هم داشتم. انگار دوست داشتم برده شدن رو.هیچی دیگه فردا اومد. اعتماد به نفسش بالا رفته بود. منم هم ترسیده بودم ازش و هیجان داشتم و حشرم هم بالا بود. اومد از کونم گرفت گفت این کون ماله کیه. صدام در نیومد. یه در کونی محکم زد گفت این کون ماله کیه. گفتم ماله تو. گفت آفرین. چنان کونی ازت پاره کنم تا دیگه تو جو جندگی نگیری. دستش رو کرد تو شلوارم آن چنان شورتم رو کشید انگار کسم داشت نصف میشد. جیغ کشیدم. گفت جوون. ول کرد گفت لخت شم. کامل لخت شدم. رفت رو مبل و گفت هی کون بیا شلوارم رو در بیار. رفتم دراوردم. راحت نشست و سوراخ کونش رو بالا اورد. گفت تمیزش کن. نگاهش کردم به نشانه اعتراض. تهاجمی بهم حمله کرد و هل رو زمین و افتادم. و کف دست کس رو گرفت. دستای بزرگی داشت. با یه دستش گلوم با یه دستش با پنجه کسم رو گرفته بود نگاه می‌کرد. گفت ببین مادر جنده. یه بار دیگه کس کس کنی همینجا ننت رو میگام بعد میرم فیلمت میفرستم واسه همه. بلند شد همون حالت نشت. گفت لیس بزن برام. رفتم زبون زدم به سوراخ کونش. هیچ وقت از اینکارا نکرده بودم. هم بوی بدی میاد و هم تمیز نبود و هم هم هم… دید خیلی نمیتونم کاری کنم با دست گرفت سرم رو، صورتم رو چسبوند به کونش. داد می زد کسکش تمیزش کن. دیگه کلا خوردم براش. گفت نوبت کیون توعه. برای اولین بار بود داشتم کون میدادم. گفت برام ساک بزن. خواستم با لیسیدن کار رو تموم کنم ولی دماغم رو گرفت دهنم باز شد کرد تو دهنم. همش هم حرف می‌زد. مثل آدم بخور دیگه کون گلابی. بعد دوتا توف انداخت تو کونم خواست هم اول کار کامل بزاره توش. جیغ کشیدم گفتم اینجوری کونم پاره میشه. متوجه شد که یه دفعه نمیشه ولی گفت من که گفتم کونت پارس. خلاصه کرد تو کونم. اولش واقعا درد داشت ولی اینقدر حشر و هیجان داشتم که داستم حسابی حال میکردم. جالب که آبش نمیومد. متوجه شده بودم که قرصی چیزی خورده. یه دفعه یه چیز تو کونم تخلیه شد. گفت که شاشیدم تو کونت. شاشم رو تو کونت نگه دار. یه قطرش بریزه جر میدم کستو. کونم رو به هوا نگه داشتم تا کونم یکم به حالت عادی برگرده تا بشه شاش رو نگه داشت. بعد گفت بیا کیرم رو بخور مزه کونت رو بچش. وای خدا مزه خیلی افتضاح بود. پرسید که شاش داری گفتم آره. از موهام گرفت منو برد دستشویی. مثل بچه ها از پشت میگیرنش تا پی پی کنه منو گرفت گفت هردوتا رو باهم خالی کن. هم خودم شاشیدم هم شاش اونو خالی کردم. وای چقدر حال داد. رفت تو دستشویی فرنگی نشست و گفت تا من میریم بیا برام بساک حوصله ام سر نره. وقتی میرید کیرش حرکت می‌کرد تو دهنم. بعد ریدن گفت کونش رو به طرفم کرد گفت کنم رو تمیز کن. با شیر و دست کونش رو هم تمیز کردم. وضعیت عجبی بود. واقعا از پسر ترسیده بودم و هیجان هم داشتم نمی‌دونم چرا دوست براش مثل اسباب بازی باشم. همش این چیزا تو فکرم بود. کسم داشت منفجر میشد. گفتم نمیخوای ترتيب کسم رو بدی. گفت از مس کس بکنم که حال کنی کونی. حوصله کاندوم اینارو ندارم. گوش باید به گوشت بخوره. از موهام گرفت و چهار دست و پا رفتم دنبالش. گفت رو پاهام بشن. نشستم. دوتا دست از از بین پاهام رد کرد از گرفتم قفل کرد عملا منفعل شدم. با دستش کیرش رو کرد تو کونم و به معنی واقعی کلمه جر خوردم. همونجا اینقدر کرد که آبش اومد و ولم کرد. گردم قفل کرد بود واقعا. کونم قشنگ باز شده بود. گفتم چطوری اینجوری نگه داشتی آبت رو. متوجه شدم که قرص اونم دو سه تا. بعد اینکه آبش اومد ازم گفت حال کردی دیگه. آبش اومده دیگه حشر نبود میخواست از دلم در بیاره. منم با اینکه خرکيف شده بودم زدم زیره گریه که من بهت حال دادم ولی تو سو استفاده کردی. شروع کردم به چسناله. نزدیک 20 دقیقه حرف زدیم و همش میخواست از دلم در بیاره که خودت گفتی اینا و منم همش گریه میکردم عذاب وجدان میدادم. که دیگه آخرش از کونم گرفت و گفت کاری که شده و تو دیگه جنده منی. هرکاری دلم بخواد باهات میکنم. تخم داری کس بگو. منم هیچی نگفتم سرم رو پایین انداختم.و از اون روز به بعد دیگه میاد میکنه میره. ولی تو آموزشگاه اینا رعایت میکنه حداقل. نمیدونم. ببینم در ادامه چی میشهنوشته: گلی

280