پستونای خانوم محشر کبراست

سلام ارمین هستم ۲۹ سالمه متاهلم اسم خانومم هم ساناز همسن خودمه چهار ماهه ازدواج کردیم از اونجایی که من خیلی فانتزی دارم توی سکس از همون دوستیمون سعی میکردم خانوممو وارد فانتزیام کنم مثل این که مثلا دوسدارم سینه هاتو تو خیابون بندازی بیرون یا سوتینت از زیر تاپ پیدا باشه یا مانتو کوتاه بپوشی خط کونت پیدا باشه اولا مخالفت میکرد چون عادت نداشت کم کم خودشم راحت تر شد و لباساشو هر دفعه باز تر میپوشید یه بار رفتیم یه تفریحگاهی که همش باغ بود هوا هم خیلی گرم بود گفت ارمین لباسام چطوره یه نگاه بهش انداختم وای چی میدیدم یه تاپ سفید صورتی نازک که خط سوتینش از زیر تاپ پیدا و بالای سینه هاش گردیش افتاده بیرون با یه شلوار کتون کوتاه و زانوهاش پاره با یه کتونی سفید صورتی و یه مانتویی که تا وسط خط کونش بود که نصف لمبرای کونش بیرون و خطش و بزرگیش معلوم اخ داشتم دیوونه میشدم گفتم فدات بشم خانومم دوست دارم همینجا دستمالیت کنم گفت نه حالا تیپم خراب میشه گفتم اکی.اقا رفتیم یه باغ پیدا کردیم که الاچیق وسطش بود میشد بشینی ما هم چادر برده بودیم خلاصه تا رسیدیم از ماشین پیاده شدیم صاحب باغ اومد خوشامد گویی اونجا هم خانواده نشسته بودن چندتایی و چندتا جوون مجردی صاحب باغ الاچیقمونو نشون داد و رفت منم یکی از فانتزیام مالوندن زنم از روی لباس تو فضای باز بود وسیله هارو که خواستیم ببریم دیدم خانومم تکیه داده به ماشین باسنشو قمبل کرده کامل کون قلبیشو انداخته بیرون منم دیگه نتونستم تحمل کنم وسیله رو گذاشتم رو صندوق عقب از روی شلوار سرمو بردم گزاشتم لای لمبرای قمبل ساناز دماغ و لبمو میمالوندمو بالا پایین میکردم لای خطش و از روی شلوار زبون میکشیدم لا خطش گفت ارمین نکن دارن منو میبینن زشته گفتم نگاه به کسی نکن بلند شدم همونجور که قمبل کرده بود کامل خودمو با کیر شقمو انداختم روش از پشت کیرم و به کونش میمالیدمو با دستامم پستوناشو میمالیدم شروع کرد قمبلشو تکون دادن رو کیرم و اه میکشید و ناز میکرد دستمو بردم از بالای تاپش داخل سوتینش و پستوناشو میمالوندمو نوکشو با یه دستمم از رو شلوار میکشیدم لای خط کصش محکم بالا پایین میکردم یه سه چهار دقیقه اینجوری مالوندمش خیلی حشرم بالا رفتت بود همونجور که پستونش بیرون بود نشستم کفششو در اوردم جوراب سفید کالج هم پاش بود در اوردم پاهاشو کردم تو دهنم و لیس میزدم کف پاهاشو زبون میکشیدم خلاصه گفت ارمین باید ارضام کنی همینجا من نمیتونم رفتم در پشتو باز کردم رفتیم بین در شلوارشو تا نصف رونش کشیدم پایین شروع کردم زبون کشیدن لای لمبرای کصش از زیر خط کونش میکشیدم تا لا چاک کصش میک میزدم همونجور که پستوناشم بیرون بود سرمو فشار میداد به کصش و بالا پایین میکرد کصشو تا تو دهنم ارضا شد و کشید بالا شلوارشو رفتیم توی الاچیق چادر زدیم ممنون که خوندید.نوشته: ارمین

47