خودمو به خواب زدم ولی کرد منو

سلام اسم من امیره،میخواستم خاطره سکسیم رو که مال یک سال پیش هستش رو براتون تعریف کنممن دانشجوی مشهد بودم و خوابگاه گرفته بودم،بعد از اینکه چند ترم گذشت دوستام خونه دانشجویی گرفته بودن و من کم کم پام ب خونه اونا باز شده بود…اونا توی خونه شون بساط قلیون و قرص و بنگ و مشروب و خلاصه همه چیزایی ک خلاف حساب میشه بودش و ازونجایی ک من آدم خیلی خجالتی هستم و دیدم همچین جایی هست و اونام ک رفیقمان و من زیاد باهاشون رودر بایستی ندارم میتونم هر چیزی ک بخوام پیششون استفاده کنم و خیلی چیزا رو برای بار اول پیش اونا تجربه کردم.خلاصه ب همین بهانه رفت و آمدم ب خونه شون زیاد شد و بعضی شبا همونجا میموندم و صبح باهم میرفتیم سر کلاس.یه شب همه باهم ترامادول خورده بودیم و داشتیم تا دیروقت قلیون میکشیدیم نزدیکای ساعت سه نصف شب بود ک چراغارو خاموش کردیم پنج نفر بودیمو هر کی ی جایی خوابید،از قضا من و محمد کنار هم دراز کشیدیم…یه نیم ساعتی ک گذشت و چشام داشت گرم میشد تکون خوردن دست محمد کنار رون پام رو حس کردم ولی عکس العملی نشون ندادم و بعد از چند لحظه دیدم جرعتش بیشتر شده و دستش رو راحت تر داره تکون میده من بازم عکس العمل نشون ندادم و خیلی دوس داشتم ببینم ادامه اش چی میخواد پیش بیاد و خودم رو زدم ب خواب ،خیلی طبیعی و جوری ک شک نکنه اول یکم خر و پف کردم و بعدش پشتم رو کردم بهش و یه وری خوابیدم با این کار من اون بازم خیلی بی احتیاطی نمیکرد و خیلی آروم دستش رو گذاشت وسط دوتا رونم بعد از چند لحظه که دید بازم من تکون نخوردم و پیش خودش فکر میکرد ک من خوابم سنگینه شروع کرد تکون دادن دستش بین پاهام اونم خیلی آروم و با احتیاط و با دستاش یواش یواش لپ کونم رو میمالید و چاک کونم رو با دستش لمس میکرد ،من تو اون لحظات خیلی داشتم لذت می بردم ضربان قلبم رفته بود بالا و دهنم خشک شده بود از شدت استرس جوری ک حتی نمیتونستم آب دهنم رو قورت بدم ولی اصلا حرکتی نمیکردم،محمد ک دید من ب این راحتیا بیدار نمیشم دستش رو یواش از روی کونم تکون داد و برد سمت کش شلوارم،این کار رو ک کرد ضربان قلبم شد ده برابر…خیلی استرس داشتم و داغ شده بودم و همش استرس این رو داشتم ک نکنه بفهمه بیدارم و تمام سعیم رو میکردم ک وانمود کنم خوابم و معلوم بود ک محمدم باورش شده بود من خوابم بخاطر این ک خیلی خیلی آروم و با احتیاط پیش میرفت…خیلی آروم انگشتشو برد زیر کش شلوارم و شروع کرد یک سانت یک سانت شلوارمو کشید پایین هر یک سانت ک میآورد پایین یکم بینش توقف میکرد و دوباره ب کار خودش ادامه میداد تا زیر کپل کونم شلوارمو آورد پایین و صداش میومد ک داشت شلوار خودش رو میکشید پایین وااای ی احساس خاصی بود داشتم پیش خودم فکر میکردم تا چند لحظه دیگه چ اتفاقی قراره بیفته ک یهد دیدم آروم آروم داره خودشو ب سمت من میکشه رون پاش خورد ب پشت رون پاهای من و همونجا متوقف شد بعد چن ثانیه خیلی آروم کارشو شروع کرد و دیدم کیرش ک خیلی خیلی داغ بود رو گذاشت لای پاهام و هولش داد جلو و همونجا نگهش داشت خیلی محتاط بود ک من بیدار نشم ،بعد چند بار جلو عقب کردن کیرشو کشید بیرون آروم ی تف انداخت کف دستش و مالید ب کیرش و. بعدم ب کون من و دوباره گذاشت لای پام این دفه خیلی بهتر شد و کلا کیرش رفت لای پام و کلا خودش رو بهم چسبونده بود خیلی خوب بود شیکمش گودی کمرم رو پر کرده بود و این حس فوق العاده ای بهم میداد همینطور کیرش ک خیلی داغ بود وقتی کامل میرفت لای پام سر کیرش به پشت خایه هام برخورد میکرد واقعا خیلی خوب بود چند بار ک این کارو تکرار کرد بدون اینکه دستش ب کیر من بخوره کیر من ک توی شرتم بود و فقط از پشت شلوارم رو کشیده بود پایین حس کردم آبم داره میاد و چند بار دیگه ک کیرش رفت لای کونم و شیکمش ب پشت کمرم برخورد میکرد آبم اومد توی شرتم خالی شد واسم عجیب بود و این بار اولی بود که داشتم کون میدادم و در حینش آبم اومده بود واقعا لذت زیادی داشت بعد اینکه آبم اومد دیگ میلی نداشتم ک محمد اون کارو باهام بکنه ولی ناچار بودم بذارم خودش کارو تموم کنه بعد چند دقیقه ک همینطور داشت پشتم جلو عقب میکرد ی تف دیگ گذاشت لای کونم و با سرعت بیشتری کیرشو گذاشت لای پام و تند تندجلو عقب کرد و یهو کیرشو کشید بیرون و آبش اومد منو همینطوری ک شلوارم تا زیر کونم پایین بود زیر پتو ول کرد و رفت سرویس و بعد اینکه برگشت دوباره با همون احتیاط زیاد شلوارم رو کشید بالا و گرفت خوابید منم با همون وضعیت ب خاطر اینکه شک نکنه مجبور شدم بخوابم،و صبح دوباره بدون اینکه ب روی هم بیاریم ب روال قبل ادامه دادیم،بعد اون ماجرا من کمتر میرفتم خونشون ولی محمد دو سه بار دیگه به همین سبک منو کرد و فکر میکرد من خوابم سنگینه و چیزی نمی فهمم و من خیلی ازین کار لذت می بردم…نوشته: Alihzhzz

107