پسر شل کمر

سلام متینم اینم داستان سوممههمون طور که از اسم داستانم معلومه میخام خاطره ی چند روز پیشم رو با یه پسر زود ارضا تعریف کنمچند وقت بود که سکس نکرده بودم با یکی از دوستام داشتیم چت میکردیم بهش گفتم که صفحه اینستام پاک شدش و همه فالورام هم رفتن. داشتیم درمورد اینا حرف میزدیم که دیدم گفت راستی متین یه پسره کلی چت کردیم باهم میخای بجای من فردا تو باهاش بری سر قرار گفتم خب شاید از من خوشش نیاد. گفت میگی که منی و خودتو معرفی نکنگفتم میفهمه گفت حالا برو. خلاصه بگم کلی چت کردیم و قرار شد من بجاش برم سر قرار با اون پسره اسمش هم آریا بود بهش گفتم الان که داستانو میگم برا شما اسمشو بگم گفتش اره.شنبه قرار شد بریم بیرون من شمارشو از دوستم گرفته بودم ساعت 11 صبح زنگ زدم بهش گفتم اریا اوکی هستی برای امروز دیگه گفت اره. گفتم من ماشین دارم میخای با ماشین بیام سراغت. که گفتش من فکر کردم با ماشین راحت نیستم پس حالا که اینطوره من ماشین میارم. منم گفتم اوکی. قرار شد آریا ساعت 7 غروب بیاد سراغ من. من ادرس خیابونمون رو دادم و منتظر بودم بیاد سراغم. طبق معمول یکم دیر رسیدم دیدم یه ماشین پژو اونطرف خیابون وایساده. باخودم گفتم این نیست بابا هنوز نیومده بعد دیدم زنگ زد و گفت که من اومدم و چند دقیقست منتظرم. بعد دیدم منو دید از تو ماشین دور زد و سوارم کرد. خلاصه از اشنایی و اینا بگذریم نفهمید که من دوستم نفس نیستم. خودمو جای نفس معرفی کردم و بقیه ی ماجرا. از همون لحظه ی اول شروع کرد به تعریف کردن از خودش و اینا که من خیلی با دختر بودم وووووو خیلی حرفای دیگه. دیدم حرفاش داره به دروغ نزدیک میشه و برای این که بحث سکسو باز کنه خیلی حاشیه میره. بهش گفتم الان دوست داری حال کنیم باهم یهو دیدم. از رو شلوار کیرش داره شلوارشو پاره میکنه🤣🤣🤣زیاد حاشیه نمیرم. رفتیم کلی دور زدیم و چون میترسید یکی مزاحم بشه رفتیم یه جای پرت و هوا هم داشت کم کم تاریک میشد نزدیکای هشتو نیم اینا شده بود . گفتم الان اینجا اوکیه؟ یهو اومد سمت صورتم و لبامو بوسید و دیدم چسبید و ول نمیکرد ناشی بود ولی خب بدک نبود کلی لب و اینا گرف ازم و گفتم ببین اینجا سکس نمیتونیم کنیمااا گفت دارم دیوونه میشم پس چیکار کنیم گفتم، نهایتش برات ساک بزنم هی دستامو میگرفت و میمالید رو کیرش از رو شلوار میگفت چشم چشم🤣🤣🤣کمربندو دکمه شلوارشو باز کردم شورتشو خودش با عجله محکم کشید پایین یهو کیرش که حسابی بزرگ شده بود زد بیرون. از روی شلوارش کیرش خیلی بزرگ تر به نظر میرسید ولی خب خیلی هم کوچیک نبود حدود دوازده سیزده سانتی میشد ولی کلفتیش بدک نبود درکل کیرش گوگولی و سفید بود وخیلی بزرگ و ترسناک نبود🤣🤣🤣 دوباره بوسم کرد و منم یکم با دستام کیرشو مالیدم و بیضه هاشو از بین پاهاش اوردم بیرون. زیاد بدنش مو نداشت ولی معلوم بود تازه موهای دور کیر و بیضه هاشو شیو کرده بود. دیدم اشاره کرد که من شروع کنم سرمو بردم بین پاهاش جامو درست کردم گفتم حداقل یه پنج دقیقه ای توی این حالت براش ساک بزنم بعدش جامو بهتر میکنم، سرمو که بردم نزدیک یه بوی نسبتا خوبی میداد معلوم بود از حموم تازه اومده بوده بیرون🤣🤣🤣 بچه ها خدایییشش دهنم اب افتاده بود، با ولع رفتم سمت کیرش یهو همشو کردم دهنم تا نزدیکای بیضه های و دوباره اومدم بالابچه ها شاید باورتون نشه ولی دفعه بعدی دوبار دهنمو بالا پایین کردم دیدم یهو دستشو گذاشت رو کمرم و گفت وای ابم داره میاد ابم داره میاد من اول فک کردم الکی داره میگه و باورم نشد اومدم باز کیرشو بکنم تو دهنم یه دفعه خیسی و داغیشو که حس کردم دیدم با فشار پاشید تو دهنم سریع خودمو کشیدم عقب ولی دلم نیومد همون لحظه ادامه ندم با دستم براش ارضا کردم و دستامو یه جوری میگرفتم رو دستام نریزه و ابشو حالی کردم رو شکمش و زیر شکمش. دهنمو همون لحظه خالی کرده بودم رو شکمش ولی خب لیزی و طعمش رو هنوز حس میکردم برای کسی ک بار اول باهاش بودم رو. دوست ندارم تو دهنم بریزه و حس خوبی نداشتم و رنگ ابش هم کمی به زردی میزد و کامل که ارضا شد بهش گفتم دستمال بده پاک کنم دستامو گفت نداره. گفتم پس با لباس زیرت پاک میکنم گفتش که بدش میاد. دست کردم تو کیفم ببینم دستمال دارم یه نه دیدم چندتا ماسک دارم بعد با ماسک ها دستامو لبمو پاک کردم و گفتم بیا خودتو تمیز کن دیدم جون نداره دیگه اروم براش شکمشو کیرش رو براش پاک کردم با همون ماسکه و انداختش رفت. بهش گفتم تو که میگفتی با دختر زیاد بودی و میگفتی زیر 45 دقیقه ابت نمیاد هیچی نمیگفت 🤣🤣🤣. دیگه تا وقتی که منو رسوند دم خونمون زیاد حرفی نزد. گفتم الان عذاب وجدان گرفتی که چیزی نمیگی میگف نه اوکی ام 🤣🤣🤣 اریا هی میگف من ازت خوشم اومده بود برا همین زود ابم اومد. بعد که رسیدیم دم خونمون بهش گفتم ببین من نفس نیستم من متینم دوست نفس. اولش باورش نمیشد میگف الکی میگم بعد زنگ زدم ب نفس و عکساشو نشونش دادم تا باورش شد بعدش میگفت حدس زده بودم ولی نمیخاستم بگم 🤣🤣🤣خلاصه که اون روز گذشت و بعد چند روز دیدم بهم پیام داده و درخواست قرار دوباره کرده و منم دیگه جوابشو ندادم🤣🤣🤣دوستان اینم از این خاطره ببخشید اگه جالب نبود چون داستان نبود و خاطره بود و گفتم شاید جنبه ی فانش براتون جالب باشهو دوستای زن پوش و فم بوی و ترنس هم فک میکنم شاید یه همچین تجربه ی جالبی با پسرای زود ارضا داشته باشن.خیلی ممنون که داستانمو میخونید ازهمتون متشکرم متین ❤️نوشته: متین

53