اومدم دید بزنم ولی بگا رفتم

سلام امیرهستمچون داستانه بگا رفتنه از جزییات میگذرم و اولین بارمه…خیلی وقت بود از پنجره و تراس دید میزدم خونه بغل و ساختمون بغلو روبه رویی که دخترا زنا اون ساختمون با شورت و سوتین و موباز یا با لباس میومدن تو تراسساختمون اونور ک از بس زنه جندش با شورت و تاب و سوتین و چیزای باز میومد تراس منم تو کمین همیشه دید میزدم و سعی میکردم کیرمو بهش نشون بدم ببینه جق میزنم ک اونقد دید زدم اومدن پرده زدنو دیگ کلا الان فقط سرشو میبینم خلاصه ک خبرم خخخداستان اصلی از اینجا شرو میشه ک همسایه جدید اومده بودن یهو صدای بالا اومدن ماشین جوری ک چرخ قشنگ ساییده ش اومدو منم رفتم تراس نگا کنم یهو گفتم ماشین چی بود دیدم دخترشون ک ۲۲/۲۳سالشه تو تراسه سرشو برد تو فاصله جف تراس از نزدیکترین حالتم حدود۳٠ سانت منم فک کردم دیدم اگه دستمو دراز کنم میتونم تو اتاقشو بیینم میدونسم ک اتاق خاب دخترس چون صداش میومدی شب امتحان کردم دیدم پشمامممممممم میشه و اتاق هس ولی شانس تخمیم بدترین جای اتاقخلاصه دو هفته کارم همین بود شبا عکس بگیرم که یبارم البته وقتی حموم بود صدای ابشون میومد و فهمیدم اونه این موقع شب بیدار موندم بیاد تا کص و کونش ببینم ک نهایت ی ممه نسیب شد و تمام دیگ چیز خاسی ندیدم تا این ی شب عکس گرفتم جلو اینش بود عکس بعدی ک گرفتم داشت نگام میکرد ریدم ب خودم گفتم یاخدا الان میاد جلو در که نیومد اون موقع بلند گف بیا اینجا ببینم و فلان منم کلا گاز دادم رفتمفرداش ب بابام گف بگا رفتم😐خلاصه ک دید زدنی مواظب باشیدباینوشته: امیر

64