شبی که روزم سیاه شد

ساعت حدود ده بود مامانم از خواب بیدارم کرد گفت پاشو این پلاستیک ببر خونه مامان بزرگ لازم داره با غرولند از تخت بلند شدم لباس پوشیدم و راه افتادم سمت خونشون وسط تابستون بود و هوا خیلی گرم بود یه شلوار اسلش نازک پوشیدم با یه تیشرت جذب اندامیمادربزرگم تو یه خونه سه طبقه زندگی می‌کنن ک طبقه اول خودشونن طبقه دوم دایی بزرگم و طبقه آخرم ک هنوز فضای داخلش ساخته نشده مال وقتیه ک دایی کوچیکم زن بگیره خلاصه رفتم و زنگ در و زدم ولی کسی جواب نداد گفتم حتما نیستن از در رفتم بالا ک پلاستیک و بزارم در خونشون از حیاط رد شدم و وارد ساختمون شدم پلاستیک و گزاشتم همون موقع زنداییم از بالای پله ها صدام کرد_مهدی جان خوبی؟+سلام سارا خانوم مرسی_چی شده این وقت صبح؟+هیچی یه چیزی برا مامان بزرگ آوردم_آها بیا بالا یه شربت بخور هوا گرمه+خیلی ممنون مزاحم نمیشم_ن بابا این حرفا چیه بیا بالارفتم بالا و یه یاالله گفتم و رفتم خونه نشستم رو مبل و مسیج هام و چک کردم چن مین گذشت زنداییم مث همیشه با اون لبخند خوشگل و چادر رنگی اومد یه سینی شربت هم دستش بودنشست رو مبلِ رو به رو سینی رو گذاشت رو میز. شربت و برداشتم و تشکر کردم_خب مهدی جان چخبر؟+سلامتی شما خوبی؟ دایی چطوره؟_خوبم عزیزم، دایی هم مث همیشه سر کار+عه فک کردم دیروز برمیگرده_ن مثل اینکه مرخصی ندادن بهش+چه بد_دیگه عادت کردم کاریش نمیشه کرد+مگه میشه ب تنهایی عادت کرد ؟_دیگه کاری نمیشه کرد اونم داره برا من زحمت می‌کشه انصاف نیست گله کنم ازش ولی راستش و بخوای بعضی وقتا خیلی بهم فشار میاد+از چه نظر ؟_خب من یه زنم کلی نیاز عاطفی و جنسی دارمهمین ک این حرف و زد سرخ شد و ساکت موند مطمعنم از دهنش در رفته ولی خیلی دوس داشتم این طور نباشه آخه همیشه یکی از فانتزی هام سکس با سارا بود ب چند دلیل یک اندام خوش فرم و زیباش کمر باریک رون های توپر و کون گرد و خوشگل با ممه های متوسط دو پوست کرمی رنگ صاف ک تو رویاهام هیچ وقت یه تار مو هم نداشت شکی نیست ک واقعیت هم همین باشه و سوم فیس جذاب و لبخند عالیش+اره می‌دونم خیلی سخته اینکه هر روز نیاز جنسیت و سرکوب کنی درکتون میکنممطمعنم اگه امکان داشت صورت از این هم سرخ تر میشد فک کنم اتفاقی این حرف و زده بود ولی من خوب دنبالش و گرفتم_خب آره سخته ولی … یعنی من… من همیشه وقتی روم فشار میاد خب چجوری بگم ‌…+میدونم ب هرحال منم مثل شما تنهام خودم گاهی مجبور میشم خودارضایی کنم چاره‌ای نیست_تو ک جوونی هنوز میتونی کلی دوست پیدا کنی با این چهره جذاب و اندام مردونت مطمعنم دخترای زیادی دنبالتن+واقعا این قدر جذابم؟_شاید خودت نفهمی ولی در نگاه یک زن خیلی جذابی+مرسی البته شما هم خیلی خوبید_از چه نظر ؟+خب اندام و چهره فوق العاده ای دارید_😏😏 پس تو کف اندامم من بودی و خبر نداشتم کلک+مگه میشه شما رو دید و …جملم و خیلی هنرمندانه ناتموم گزاشتم خیلی حشری شده بود از چشماش معلوم بود سکس می‌خواد بلند شد ک بیاد کنار من بشینه چادرش افتاد ولی اصلا براش مهم نبود چشمم ب لباس شب توری تنش افتاد اون اندام بلوریش تو این لباس چقدر جذاب بود پشمام ریخته بود مخم هنگ هنگ بود کنارم نشست و در گزاشت رو رونم_خب میگفتی ؟ با دیدنم من چه حسی بهت دست میده+خب راستش …دستش داشت می‌رفت سمت کیرم برا همون وا دادم و گفتم+اونی ک داری بهش دست میزنی بدجوری بلند میشه_جوون ببینمشکمربند و باز کردم کیرم از تو شورت در آوردم و دادم دستش همزمان رفتم سمت صورتش و شروع کردم لب گرفتن خیلی خوب همراهی میکرد کیرم تو دستش گرفته بود و داشت باهاش ور میرفت کم کم رفتم سمت گردنش شروع کردم مکیدن و گاز گرفتم خیلی آروم ناله میکرد درازش کردم رو مبل و از گردنش اومدم سمت سینه هاش از رو لباس میمالیدم خودش بلند شد و کلا در آورد لباسش و دو تا ممه خوش دست با یه سوتین قرمز ک با شورتش ست کرده بود پاش بود سوتین و دادم پایین و شروع کردم خوردن نوک سینه هاش خیلی خوش رنگ بود ولی مزه خاصی نداشت یکم خوردم همین جوری ک بدنش و میمکیدم رفتم پایین تر از رو شورت شروع کردم لیسیدم و مالین کسش ، کسش خیلی خیس بود و با آب دهن من شورتش خیس آب شد اونقد لیسیدم ک ب التماس افتاد ک در بیارم شورتش رو . کونش و یکم داد بالا و شورتش و در آوردم کسش یکم مو داشت ولی خیلی کم درست مثل ته ریش خودم بود شروع کردم دوباره خوردن و با چوچولش بازی کردن کم کم انگشتم و کردم توش اونم صدای نالش خونه رو پر کرده بود بعد از چند دقیقه یه موج ب بدنش داد و با یه جیغ ریز ارضا شد رفتم روش و شروع کردن خوردن لب و گردنش اونقدر حال کرده بود ک توان حرف زدن نداشت ولی قدردانی رو از چشماش می‌خوندم . بلندش کردم و بردمش سمت اتاق انداختمش رو تخت نشستم رو سینش کیرم گذاشتم دهنش اونم با ولع میخورد و مک میزد یکم خورد در آوردم از دهنش و رفتم سمت کسش پاهاش و آوردم بالا کیرم و مالیدم ب کسش بعد یکم در مالی کم کم هل دادم داخل وای نگم براتون ک چقدر لذت داشت وقتی کلاهک کیرم رفت داخل خیلی حس خوبی بود یکم فشار دادم تا نصفه رفت تو ولی خیلی تنگ نبود و تا خایه جا کردم ک یه دفه جیغش رفت هوا شروع کردم تلمبه زدن و همزمان چوچولش و میمالیدم بعد چند دقیقه خسته شدم و کشیدم بیرون و خوابیدم کنارش خودش اومدم روم و با دستش کرد تو کسش و شروع کرد کیر سواری منم ممه هاش و میمالیدم یکم بلند شدم و رفتم سمت صورتش و شروع کردم لب گرفتم صدای نالش تو دهنم پیچیده بود بهش شاره کردم بلند بشه و خابوندمش رو تخت به شونه چرخوندمش و یه پاشو گرفتم بالا و از پشت فرو کردم تو کسش شروع کردم تلمبه زدن خودش داشت چوچولش و میمالید و منم با یه دست ممش و گرفته بودم دستم و نوکش و میمالیدم نفساش سنگین شده بود و بلند تر ناله میکرد فهمیدم داره ارضا میشه و ریتم تلمبه رو تندتر کردم بعد چند ثانیه پاهاش بهم نزدیک شد و شروع کرد لرزیدن انقباض بدنش بعد چند ثانیه از بین رفت و منم داشتم میپاچیدم سریع چرخوندمش گرفتم رو سینه هاش چشمام و بستم و حس کردم تمام شیره وجودم داره تخلیه میشه ابم با فشار پاشید و بعد چند ثانیه ک چشمام و باز کردم دیدم همه جا تاریکه خیس بودن بدن لختم رو حس میکردم وقتی چشمام ب تاریکی عادت کرد دیدم سر کیرم اومده بیرون از شرت و ابم تا نزدیک صورتم پاشیده و پتو و رو تختی رو هم کثیف کرده چند دقیقه طول کشید تا یادم اومد چه روز شیرینی رو در شب تار گذروندم.نوشته: Dark lord M

117