زن داداشم چه خوش سکس بود

سلام اسم من محمده بخاطر کار توی یکی از مرزا منو داداش بزرگم رفتیم اون شهرستان من دانشگاه همون شهرو زدم و همراه داداشم اونجا ساکن شدیمخلاصه داداشم نتونس از تهران زن بگیره چون همش در حال مسافرت بودکه مادرم تصمیم گرفت از همون شهر بگیره که موفق شد ی دختر خوب براش پیدا کنهمن ادم احساساتیم و به زنای اطرافم اهمیت میدم کارایی که میگن میکنم و بهشون خیلی احترام میزارم بخاطر همین تو دل بروم برعکس داداشم که خیلی خشکه و عصبی اصلا احساسات نداره و علاقه شدیدی به تو ذوق زدن احساسات دارهبریم سر اصل مطلبداداش ما زن زن داداش مارو حامله کرد و تقریبا ماه های ۴ یا ۵ حاملگیش بود که ی کاری براش پیش اومد و باید دو هفته میرفت اونور مرز خلاصه رفت و زن داداش ماهم بخاطر اینکه تو خونه جفتمون تنها نشیم و شیطون گولمون نزنه رفت خونه مادرشخونه ما دوبلکس بود و ی هال و ی اتاق پایین داشت پله میخورد میرفت بالا ، بالام دوتا اتاق و حموم و ی هال کوچیک داشت زیر پله هم حموم بودکلا من پایین زندگی میکردم و اونا بالای هفته گذشته بود از رفتن داداشم من صب میخواستم برم دوش بگیرم معمولا آهنگ میزاشتم تو گوشم همینجوری گفتم ی صفایی داده باشم به خودم گفتم پشم مشمای خودمو بزنملخت رفتم بیرون حموم که سیم سیار برق و موزر و بیارم وسطش رفتم اشپزخونه ی ابم خوردم همزمان با کیر خودمم ور میرفتم سیخ شده بودهمین که لیوان ابو سر کشیدم برگشتم که برم یهو خشکم زد و انگار ی اب یخ ریختن رومزن داداشم اومده بود خونه و زل زده بود به من که دارم لخت میگردم وقتی برگشتم یه لحظه نگاهش به کیرم افتات خیره شد( آخه کیر من ۱۷ سانته و دورشو که اندازه زدم ۱۵ سانته و کلفته تقریبا حیف نمیشه عکس بدم ببینین) و سریع روشو برگردوند تند رفت طبقه بالا منم اولش خشکم زده بود ولی ی جیغ از روی ترس که یهو پشتم ظاهر شده بود کشیدم اازه یادم افتاده بود لختم و سریع پشت ستون خودمو قایم کردموقتی دوئید رفت بالا سریع دوئیدم تو حموم هزارتا رنگ عوض کردم(یاد فیلم قندون جهیزیه افتادم که داداشه میبینه داداش مجردش شبا با فیلم سوپر میبینه میاد میزنتش میگه اگه زنم بیاد بیرون تورو توی این حالت ببینه چی)گفتم الان که داداش دیونه عصبی ما کلی بدو بیرا بارمون کنه منو بفرسته خوابگاهحموم زیر پله ها چون هواکش رو دیوار نداشت ی پنجره کوچیک روبه خونه داشت و میشد ببینی توی خونه رو، دیدم که زن داداشم بعد چند دقیقه اروم اومد پایین که مطمئن بشه من نیستمو تند از در رفت بیرون منم ی نفس راحت کشیدم و دوشمو گرفتم وقتی اماده جق شدم یهو یاد این فیلم سوپرا الکی افتادم که زنه پسررو در حال جق میبینه حشری میشه بهش میده اولش گفتم زن داداشته بیشعور ولی گفتم فک کردنش که اشکال ندارهیهو بدن زن داداشم اومد جولو چشم بدن خوبی داشت قد ۱۶۰ تقریبا لاغر مو مشکی سینه هاش میخورد ۷۵ باشن از رو لباس حالا که باردار بود سکسی تر شده بود مخصوصا شکمش قطعا سر نک ممه هاش قهوه ای تر شده بخاطر حاملگیش و کصش باد کرده و ابدار شدهخلاصه که ی دست جق رفتیم و به هزار پزیشن سامورایی ما زن داداشمونو کردیماومدیم بیرون و به کارامون رسیدیم که عصر شدیهو زن داداشمون به ما زنگ زد من خونم توی رگام خشک شد که الان چی میگه بهمگفتم بزار معمولی جواب بدمسلام کردمو و اونم معمولی باهام حرف زد گفت امشب شام نمیخواد اماده کنی برا خودت من برات میارماز این کارا زیاد کرده بود چند وقته هی غذا میاورد من چند روزی داغ میکردمو میخوردمولی غذای قبلیش هنوز مونده بود و تازه اورده بودخلاصه غروب شد که هوا ابری شد و زن داداش ما هم (تسنیم) از راه رسیدمن داشتم ps بازی میکردم رو کاناپه نشسته بودماونم رفت بالا که لباساشو عوص کنه اومد پایین مستقیم رفت توی اشپز خونه من سرم گرم بازی بود ی لحظه چشم خورد به تسنیم چشام چهارتا شدتسنیم ی ساپورت جذب با ی بلوز ابی بوشیده بود بدون روسریتاحالا اینجوری نبود ی لباس گشاد میپوشید با روسری بلند یا تهش ی چادر بود ولی اینبار …من خودمو زدم به اون راه که نگاهش نکم ولی همش جولوم رژه میرفت برام شربت اورد و جولوم خم شد و تعارفم کرد جوری که سینش کاملا معلوم بودبا دیدن این صحنه کیر ما حسابی سیخ شد کاملا معلوم بود پتو کنارم بود کشیدمش رو خودمدر همین حین یهو هوا بدجور منقلب شد و چنتا رعد و برق وحشتناک زدتسنیم از رعد و برق خیلی میترسیدصداشو که شنید یهو یمتر پرید هوا و ناخوداگه خودشو انداخت تو بغل من سرشو پشت بازوم قایم کرد استین بلوزمو کشید گذاشت جولو چشاشمن چشام خیره موند که داره چیکار میکنهیهو خودش متوجه شد خودشو جمع و جور کرد خودشو کشید عقب گفت ببخشید خیلی میترس…هنوز جملش تموم نشده بود یدونه دیگه رعد و برق وحشتناک زد که سرشو گوشه مبل قایم کرد و از ترس میلرزیدمن گفتم زن داداش الان بچت میفته ها اروم باش من اینجاممیخوایی کنار من بشینی که نترسی که گفت :میشه آقا محمد؟منم گفتم کنارم بشین گفتم میخوایی هندس فری بدم اهنگ گوش کنیگفت اره من خیلی میترسم از صداشکه ی اهنگ اروم براش گذاشتم و خودشو چسبونده بود به من پتورو روی اونم کشیدم دیگه رعد و برقا تقریبا تموم شده بود و حسابی بارون زدصدای بارون خیلی ارامش بخش بودکه بخاطر بارون و اتصالی برق یهو برقا رفت که یهو جا خورد و ترسید دوباره تقریبا تاریک شده بود خونهگفتم بزار برم شمع بیارم اول نمیزاشت که از پیشش جم بخورم ولی گفتم الان میام که سریع شمع اوردم و روشن کردمتقریبا فضای باحالی بود صدای بارون نور شمع تاریکیکنار تسنیم نشستم و دوباره چسبید بهمگفتم میترسیگفت خیلی گفتم میخوایی یکم حرف بزنیم که حواست پرت شه برای بچه خوب نیستا که قبول کرد و بعد کلی فک کردن درباره اینکه از چی حرف بزنیم گفت ی سوال بپرسمدو توی دانشگاه دوس دختر داریمنم بخاطر اینکه فقط ترسش یادش بره شروع کردم حرف زدن که نه ندارم و دخترای دانشگاه خوب نیستن و …بعد گفت ی سوال شخصی بپرسمگفتم بگو گفت پس چطور خودتو خالی میکنیقرمز شدم و جواب ندادمکه ادامه داد گفت نگو که خود ارضایی میکنی و که بده و فلان و بهمان منم تقریبا یخم اب شده بود گفتم خب چاره ای ندارم انرژیم میره بالا (منظورم این بود که وقتی حشرم میزنه بالا) دیگه رفته و کاری ازم بر نمیاد که یهو زیر پتو دستشو گذاشت روی رون پام گفت الهی فک کنم خیلی سخته براتیهو چشاش برق زد گفت ی سوال میپرسم راستشو بگوگفتم بپرسگفت تو صدای منو مصطفی رو میفهمییهو سرمو انداختم پایینگفت وایییییی خاک تو سرم چقد تلاش کردم صدامون اذیتت نکنه نگو همشو شنیدی حتما خیلی برات سخت بوده تحملش من اروم گفتم ارهنگام کرد دستشو گذاشت رو لپم و نازم کرد گفت ببخشید بعد زل زد تو چشام من پایینو نگاه میکردم از خجالت یهو سرشو نزدیکم کرد و میخواست ازم لب بگیرهکه خودمو کشیدم عقب گفتم تسنیم خانم چیکار میکنیدگفت محمد ترو هر کی دوس داری حالم خیلی بده ۳ هفتس داداشت دست بهم نزده دارم هلاک میشم امروز که لخت دیدمت رفتم بیرون دیوونه شدمتورو هر کی دوسش داری ی امشب قبول کن شوهرم باشی جون منمنم که حالمم زیاد خوب نبود سرمو انداختم پایینتسنیم دوباره سرشو نزدیک کرد که لب بگیره گفتم اخه …گفت اخه نگو دیگه فقط ی امشب اتفاقی که نمی افتهلباشو گذاشت رو لبام اول من بی حرکت بودم ولی کم کم منم همراهی کردم و اون حسابی وحشی شدیهو ازم جدا شد گفت محمدم ببخشید که میگم تو تاحالا سکس نداشتی گفتم نه گفت ی لحظه ، بلند شد و رفت توی اشپزخونه از قاطی قرصاش ی قوطی اورد که توش ی قرص ورقه ای ۶ ضلعی بود با ی لیوان اب برام اورد گفت فک کنم بخاطر اولین بارت زود ارضا شی من اینو برای داداشت گرفتم چون یکم زود انزاله ولی اون قبول نمیکنه بخوره این قرص وگادوله و باعث میشه دیرتر ابت بیاد من اول نمیخواستم بخورم ولی بعدش پیش خودم گفتم راست میگه سر کیرم بخاطر ختنه داغون خیلی حساسه تا دست بهش میخوره زود ابم میاد بزار قرصو بخورمقرصو گرفتم و با ی لیوان اب کامل خوردم.وقتی خوردم لیوانو ازم گرفت گذشت رو اوپنو با ی ناز و قری اومد سمتم اومد تو بغلم پاهاشو از روم رد کرد و پاهاش دوطرفم بودکسش حسابی باد کرده بود و ساپورت رفته بود لاش وقتی گذاشتش روی کیرم و میمالید از توی شلوارم انگار دنیارو بهم داده بودن منم همراهیش میکردمو درستمو میمالیدم به گودی کمرش به باسن گرد و گندشدستشو دور گردنم گذاشته بودو از پشت دستاشو لای موهام چنگ میزدشیگمش یکم برامده شده بود جذابیتش هزار برابر شده بود.وسط لب ازش جدا شدم و زل زدم به چشاش گفتم تسنیم میخوام امشب فرض کنم زنمی و این کوچولو به منه همزمان با نک انگشتم موهاشو بردم پشت گوشش و گونشو ناز میکردمبا سر حرفمو تایید کردمن گفتم پس تسنیمم عاشقتم سکسی ترین زن دنیا دیوونه من دوست دارماینارو که گفتم انرژی توی چشاش برق زد انگار دنیا رو بهش داده باشن ایندفعه من لبامو نزدیک کردم وحشیانه لب میگرفتم این حرکتم اونو حشری تر میکرد و خودشو به من فشار میدادبعد تقریبا چند دقیقه لب بازی دستمو میمالیدم رو کمرش انگشتامو رو کمرش بازی میدادمدستمو بردم زیر بلوزش دستم که خورد به کمرش توی دهنم ی اه کوچیکی کشید دستمو بردم بالا حسابی فیله های کمرشو میمالیدم و چنگ میزدم دستمو یجور حرکت دادم که لباسش اومده بود بالا ازم جدا شد دستاشو برد بالا که لباسشو راحت تر در بیارمچشام چهارتا شد زیرش سوتین نبسته بود ممه هاش حسابی خود نمایی میکردذوق دیدن ممرو که توی چشام دید دستاشو به هم گرفت که بازوهاش کنار ممشو به هم فشار میداد ممه هاشو برام لرزوند و گفت خوشت میاد از ممه هام؟ممه هاش اویزون بود و نکش اومده بود سمت بالا نکش قهوه ای بود و حس کردم زیادی قهوه ایه دست کشیدم روشو نکشو مالیدم شستم که میخورد نک ممش چشاش خمار میشد زیر کونشو گرفتم اوردم بالا که سرم راحت بره لای ممش وایی نمیدونید بدنش بوی بهشت میداد صورتم لای دوتا ممش بود و چنتا نفس کشیدم شروع کردم لیس زدن و خوردن لای ممش حسابی لیس زدم اون سرشو عقب انداخته بود و بلند بلند نفس میکشید و خودشو بیشتر بهم فشار میداد نرمی کصشو کامل حس میکردمشروع کردم خوردن نکش و حسابی باد کرده بود دهنمو چسبوندمو توی دهنم نک زبونمو میچرخوندم دور نکش حسابی خوردم شروع کردم تند تند بوسیدن روی ممش و اومدم بالا ، بالای سینشو تند تند میبوسیدم و اومدم بالا تا به گردنش رسیدم حسابی خوردم یکم اه میکشید با خوردنم اومدم بالا ترو لالاه گوششو خوردم با دستم ممشو میمالیدم و چنگ میزدمشنگاش کردم گفتم خانومم تو هم زیبایی هم بدن خیبی سکسی داری مخصوصا که الان حامله ای خیلی سکسی تر شدی دیگه طاقتم تموم شدهتو چشام زل زد با بغض گفت مصطفی از بدنم خوشش نمیاد و الان ۳ هفتس باهام کاری نداشته گفتم قربونت برم تو سکسی ترین دختر دنیایی و دوباره از هم لب گرفتیممن برش گردوندم که توی بغلم بشینه کیرم لای کون نرمش بود دستم دور شیکمش بودو بدنشو میمالیدمممه هاشو تو دستم گرفتم و حسابی مالیدمش و همزمان گوش و گردنشو میخوردماروم دستمو کشیدم رو شیکمش و دستمو اروم برم توی ساپرتش که فهمیدم شرت نپوشیدهدم گوشش گفتم کلک اماده بودیااروم شروع کردم به مالیدن کسش که صدای نالش رفت هوا من شروع کردم به بوسیدن گونش خودش صورتشو برگردوند سمتم و لبمو محکم گاز میگرفت و تو دهنم اه میکشید این صحنه رو خیلی دوس داشتمو منو حشری تر کرددستمو بردم سمت لبه ساپورتشو یکم کشیدمش پایین که خودشم همراهیم کرد و ساپورتو از پاش دراوردمن خوابوندمش رو کاناپه و جولوش نشستم پاهاشو از هم وا کردم و سرمو نزدیک کصش کردم خیلی از بوش خوشم اومد اول یکم وارسیش کردم جالب بود برام زنده ندیده بودم تاحالا با نک انگشتام یکم بالا پایینش کردم اروم زبونمو بردم لاش و شروع کردم به خوردنشوای عالی بود مزش فوق تصوراتم بود با ولع میخوردم اروم انگشتمو میکردم پایین کص تپلش و زبونمو میزدم به چوچولش کصش حسابی اب انداخته بود جوری که شره میخرد میریخت روی سوراخ کونش منم با انگشت سبابم سوراخ کونشو میمالیدم با اب خودش لیزش میکردم و انگشتمو هل دادم توش که حسابی دادش رفت هوا داشتم با انگشتم براش تلنبه میزدم که دیدم داره حال میکنه اونیکی دستم کردم پایین کسش دنبال نقطه gاش میگشتم پیداش کردم دیگه رو هوا بود و رسما جیغ میکشید همینکه یکم بازی کردم باهاش بصورت وحشتناکی لرزید و یهو ترشهاتش صد برابر شد کمرش از رو مبل جدا شد و برگشت فهمیدم ارضا شده نمیدونین چطوری قربون صدقم میرفت منو کشید تو بغلشو دهنمو با لباسی افتاده بود پاک کردمو حسابی ازم لب گرفتچند دقیقه تو بغلش بودم کم کم ی حس عجبی توی کیرم داشتم انگار میخواست منفجر بشه خیلی باد کرده بود مخصوصا سرشمتوجه شدم قرصه اثر کردهدست زدم به کیرم که تسنیمم متوجه شد یچیزیم هست گفت چی شدهگفتم براش حسم عجیبهگفت ای جوووونم قرصه اثر کرده قرصه هم کمرتو سفت میکنه هم بزرگترش میکنه هم میزان ابتو بیشتر میکنه هم وقتی ابت میاد کیرت نمیخوابه😍بده ببینم چی زیر اون شرتت داری که نشستم و با کمک اون شلوار و شرتمو دراوردم وقتی کشید پایین مثل فنر زد بیرون چشام گرد شد تاحالا کیرمو اینجوری ندیده بودم تمام رگاش زده بود بیرون سرش حسابی باد کرده بود معمولا زمانی سرش باد میکرد که میخواست ابم بیاد ولی اصلا حس ارضا نداشتمچشای اون چهارتا شده بود ی جونی گفت و ادامه داد امشب با این باید پارم کنی این فقط باید تو کوصم باشه ببینم چ مزه ایهسرشو خم کرد گذاشت دهنش و حسابی خوردش خیلی حس جالبی بود صدای خوردنش میومد نتونستم تحمل کنم و ولو شدم رو مبل اون همینطور ادامه داد و حسابی خیسش کرد نفس نفس میزد گفت دیگه طاقت ندارم باید بشینم روشپاهاشو دورم گذاشت و اومد روش نشست طوری که کیرم به شیکمم چسبیده بود و لای کصش گذاشته بود حسابی خودشو تکون میداد حسابی حرفه ای مثل کلی فیلم سوپری که دیدم چوچولش میمالید به نک کیرم و اه و اوهش میرفت اسمون منم ممشو میمالیدم و بدنشو دست میکشیدم دستامو گذاشتم رو کونشو چنگ زدمشون و خودم کونشو تکون میدادمیبار که خیلی اوردمش جولو کیرم یکم اومد بالاتر وقتی برگشت با ابش لیز خورد یهو نکش رفت توش که ی جیغی کشید و پریدگفتم چیشدگفت یهویی شد ببخشید گوشت درد گرفتگفتم نه و اومد جولو ازم لب گرفت کیرمو با دستش گرفت و تنظیم کرد دم کصش ارووووم هلش داد توشوااای بهترین حس دنیا بودداغ لیز نرم عالی بودوقتی کرد توش صداش خیلی رفت هوای اهی کشید و گفت تو کیرت خیلی کلفتر از مال داداشته عالیه میخوام همش این کیر توم باشه محکم ازم لب گرفت یکم که اروم شدو جا وا کرد شروع کرد به تکون خوردن خودشو عقب جولو میکرد و کم کم اه و نالش رفت هوامنم کونشو گرفته بودم تو دستمو حرکتش میدادم تا بیشتر تکون بخوره رو کیرمبعد دستمو دور کمرش حلقه کردم که بچسبونمش به خودم بلندش کردم تو هوا نگهش داشتم سنگین شده بود ولی میتونستم اونم پاهاشو دور کمرم حلقه کرد اول میترسید ولی وقتی دید تعادلم رو حفظ کردم همراهیم میکرد مینداختمش هوا و وقتی میومد پاین کیرم بیشتر میرفت توش رو فضا بود که گفت محمدم میشه بریم تو اتاق رو تخت گفتم باشه و میخواستم بزارمش زمین که گفت نه میخوام کیرت توم باشه گفتم ای جوووون باشه همینطوری تو بغلم بود اول چسبوندمش به دیوار کنار پله ها اونجا چنتا تلنبه زدم بعد اروم اروم از پله ها رفتم بالاهر پله مینداختمش بالا انگار هر پله ی تلمبه بودتوی پاگرد دوباره چسبوندمش به دیوار و اونجام تلنبه میزدم خلاصه رسیدیم دم اتاقش بردمش گذاشتمش رو تخت گفتم که برگرده و داگی وایسه شنیده بودم هم حال میده هم برای زنای حامله خوبهاونم وایسادو من رفتم پشتش و کیرمو تنظیم کردم دم کصش هل دادم توش ی اهی کشید و شروع کردم به تلنبه زدن حالا نزن کی بزن حسابی داشتم تلنبه میزدم عرق جفتمون درومده بود صدای اه و هوش با صدای برخورد بارون به شیشه قاطی شده بود دیدم نا نداره و داره پاهاش شل میشه اروم زانوشو کشیدم که یوری دراز بکشه افتادم روش همینطور میکردم توش خیلی حس جالبی بود برام کیرمو تکش نگه داشتمو برش گردوندم پاشو از روم رد کردم گرفتم دستم و شروع کردم به خوردن نک انگشتای پاش خیلی صداش رفته بود بالا بعد چند لحظه دستاشو اورد بالا که نشونم داد برم بغلشو بچسبم بهش منم رفتم تو لباشو همینطوری میکوبیدم اون پشتم چنگ میزد توی دهنم اه میکشیدمن تقریبا حس ارضا شدن داشتم ولی جولوی خودمو گرفته بودملبامو ازش جدا کردم سرمو گذاشتم کنار گوششو دم گوشش با نفسام بیده بریده میگفتم :تسنیمم… خانومم … عاشقتم … عاشقتم … عاشقتم … تو مال منی … داری زیرم جر میخوری …اه … دوست دارم … دوست … دارم …که یهو اونم بریده بریده میگفت داره میاد … محمدم …عاشقتم …عاشقتم … عاشقتم … تند تر … جرم بده … جر…که برای بار دوم بدجوری لرزید منم دیدم اونو ارضا کردم خودمو رها کردم که ابم بیاد یهو حالم بد شد دست خودم نبود تمام عضلاتم منقبض شد کیرمو تا ته فشار دادم و نگه داشتم ارضا شدمولی اینبار فرق میکرد خیلیییییی اب داشتم حسش میکردم تموم نمیشد با هر نبض یتیکه میومد منم ولو شدم روش یاد بچه تو شیکمش افتادم میخواستم برم کنارش که گفت بزار توش باشه گفتم نا ندارم که اومدم بغلش و پاهامونو تو هم قفل کردیم سرشو تو سینم قایم کرد من تقریبا بی جون بودم ولی خیلی جالب بود برام اینکه کیرم نخوابید و فقط یکم از حجمش کم شد رگاش معلوم نبود ولی سفت بود همچناندیدن صورت تسنیم توی اون لحظه تو بغلم و ناز کردن موهاش و پیشونیش بهترین حس دنیا بود گه خودشو بیشتر بهم فشار داد همینکه داشتم نازش میکردم یهو صدا خروپفش بلند شد من دلم قنج رفت براشمنم چشام داشت میرفت که فک کنم چند دقیقه ای خوابم برد بهترین خواب زندگیم بودکه با حس گرمی لباش پریدم از خواب دیدم داره ازم لب میگیره ولی دلم میخواست چشام بسته باشه هنوز کیرم توی کصش بود و هنوز کلفت بود با نک انگشتاش پیشونیمو ناز میکرد و گونم و ناز میکرداروم گفت محمدم خیلی بهم حال داد و عالی بود تاحالا اینجوری ارضا نشده بودم ممنونم ازت که برام این حسو ساختی پاشو دیگه هنوز باهات کار دارم تا این ژنرال نخوابیده باید منو جر بدی باهاشلباشو گذاشت رو لبام و منم همراهیش کردم و چشامو وا کردم لبامون وحشی تر شد اون خودشو روم تکون میدادیهو جدا شد و گفت راستی باید مایعات بخوری بخاطر قرصه وگرنه سردرد میگیریازم جدا شد و کیرمو اروم از توی کصش دراورد که آبم شره کرد بیرون جفتمون با دیدنش خندیدیم بلند شد که بره دستشویی گشاد گشاد راه میرفتگفت فک کنم پارم کردی جرم دادی من همینطور دراز بودم دستمال ورداشتم و کیرمو تمیز کردم که اونم خودشو شستو از یخچال دلستر اورد میدونست عاشق مزه دلستر تاکم مزه جالبی دارهاوردو دوتایمون خوردیمفک کنم خیلی شدراند دومو که با شکلات و خامه و … ترکیب بود رو بعدا براتون مینویسمببخشید خیلی زیاد بود سعی کردم جزئیاتشو بگم که لذت ببریدنوشته: دائم الحشر

757