...قسمت قبلکلیدای ویلا رو گرفتیم ومژده رو رسوندم .گفتم تا شما کمی استراحت کنی من یک مقدار وسیله بگیرم و بیام . رفتم داخل شهر،کاندوم و ژل ومقداری وسیله وخوراکی و کمی گوشت برای شام گرفتم وبرگشتم .بین را ه که میومدم دچار تردید شدم که مبادا موضوع طلاق رو دروغ گفته باشه وشرمندگیش بمونه برای من !ولی بقول خودش نیاز داشتم یکی باشه تا خودم رو تخلیه کنم ویک جوری از عصبانیتم کم کنم .انگار توی دنیا زورم فقط به مژده رسیده وانتقام تلخی هام رو از اون میخواستم بگیرم !!با یک تاپ یقه هفتی و شلوارک نشسته بود روی مبل و داشت با تلفن صحبت میکرد. از در که وارد شدم با اشاره گفت سکوت کنم! وسایل رو بردم توی آشپزخونه.آبگرمکن رو روشن کردم و میوه ها رو شستم و گذاشتم روی میز و نشستم کنارش و بدون مقدمه دستم رو انداختم دور گردنش وکردم توی یقه اش و پستونش رو گرفتم هر چی مقاومت کرد اهمیت ندادم واشاره کردم آروم باشه وصحبتش رو ادامه بده !نه میتونست درست با طرف صحبت کنه ،نه میتونست مقاومت کنه! خنده اش گرفته بود !شروع کردم مالیدن! لبم رو چسبوندم به صورتش و بوسیدم ! دست دیگم رو بزور کردم توی شلوارکش ورسوندم به کوسی که از صبح بهم چشمک زده بود. وقتی دید حریف نمیشه برای اینکه آبرو ریزی نشه، به بهونه تموم شدن شارژ گوشیش خدا حافظی کرد . شروع کرد لوس بازی که ازم ناراحته ونمیخواد کاری کنه !گفتم مژده خانم، من مثل آدم داشتم میرفتم سر خونه زندگیم تو پیشنهاد سکس دادی ! یکی زد رو پام :چقدر تو پر رویی؟ تو نبودی که تا یکساعت پیش ادای بچه پیامبرا رو در میاوردی همین که گفتم شوهر ندارم،راست کردی و رنگ عوض کردی؟ گفتم بهر حال اتفاقی که افتاده . منم خوب فکر کردم دیدم رسم جوانمردی نیست که کوس وکونی رو که دیشب تا صبح داغ کرده بود همینجوری بفرستیم خونه ! حالا هم پاشو که بهترین راه آشتی سکسه ! بدون اینکه منتظر جواب یا حرکتش باشم دست انداختم دو طرف یقه اش و تا پایین پاره کردم !شوکه شد !سعید خاک توسرت تازه خریدمش !! بدونه توجه، سوتینش رو دادم بالا و حمله کردم به پستوناش !! درحین خوردن ومالیدن پستوناش دستم رو از روی شلوارک رسوند به کوسش و همزمان میمالیدم .انگشتم را از روی شلوارک فشار دادم داخل سوراخش .شروع کرد قسم دادن که پاره اش نکنم .با خنده بلندش کردم سر پا و شلوارکش رو درآوردم .شورت زیرش نپوشیده بود . سوتینش رو درآورد ودست گذاشت روی سینه هاش و نشست .لباسهای خودم رو درآوردم با شورت ایستادم جلوش .دوباره دستاش رو گرفتم وبلندش کردم وبردم سمت آشپزخونه وگذاشتمش روی سنگ بوفه و پاهاش رو کامل باز کردم .صورتم رو بردم جلو و گفتم چیه مژده خانم زبونت رو موش خورده ؟با اشاره به سینه ها وکوسش ،ادامه دادم حیف نیست خانمی با این همه کمالات خجالتی باشه ؟ خنده اش گرفت !لبام رو چسبوندم به لباش و لب پایینیش رو گرفتم بین دندونام .البته فقط گرفتم وکشیدم و فشاری نمیدادم .دستاش حرکت کرد و سرم رو گرفت بین دستاش وشروع کرد لب بازی .همزمان سینه هاش رو میمالیدم. نمیخواستم خیلی طولش بدم .با چندتا بوسه از نوک پستوناش نشستم وسرگرم خوردن و انگشت کردن کوسش شدم .چند دقیقه ای براش خوردم و لیسیدم . بلند شدم شورتم رو درآوردم وکیرم رو خیس کردم،کشیدمش جلو تا کوسش کامل لبه سنگ قرار گرفت . دوباره کیرم رو خیس کردم ، تنظیم کردم و بایک فشار کامل کردمش تو .با جیغ بلندی داد زد ؛ سعید، پاره شدم چکار میکنی ؟ .چهارتا انگشتم رو چپوندم توی دهن باز مونده اش و گفتم :خوب عزیزم از اول هم هدفمون این بود !عزیزم امشب باید حسابی جر بخوری! .چند ثانیه نگه داشتم وآروم حرکتش دادم . خیلی طول نکشید تا دستاش رو انداخت دور گردنم وصدای ناله اش درومد .این که از کی سکس نکرده بود رو نمیدونم ولی رفتار از دیشب تا الانش نشون میداد بدجوری تو کفه ! ونیاز به سکس داره . توی این پوزیشن اگر قد با ارتفاع متناسب باشه خیلی عالیه ولی متا سفانه من روی پنجه ایستاده بودم و پاهام خسته شدن .چند ضربه محکم زدم وچسبیدم بهش گفتم همینجور بغلم کن تا بریم روی زمین .خوابوندمش روی زمین و دراز کشیدم روش و نرم شروع به تلنبه زدن وخوردن لباش کردم. جوری حشری بود که دماغم رو هم لیس میزد . چند ثانیه بعد ایده ای به ذهنم رسید هر چند ممکنه مقاوت کنه ! ازش خواستم استایل داگی بگیره . سریع یک کاندوم وژل و دور از چشمش یک خیار متوسط برداشم و رفتم پشتش. خم شدم یکم سوراخاش رو لیسیدم ودوباره با فشار کردم توش ایندفعه فقط ناله کرد . نگاهی به سوراخ کونش انداختم . وکمی تف ریختم روش .در حالیکه آروم تلنبه میزدم کونش رو با انگشت شستم میمالیدم .کمی که خیس شد آروم نوک شستم رو فشار دادم توش .خودش رو سفت کرد و گفت سعید جون مژده عقب رو بیخیال ! از در عشق بازی والتماس وارد شدم .گفتم مژده، جون من ضد حال نزن ! همینجوری هم حالم گرفته است!! قول میدم اذیتت نکنم !حرکتم رو متوقف نکردم .خیلی مقاومت نکرد و قسممم داد اگر دردش گرفت بی خیال شم. گفتم باشه . سعی میکردم آروم تلنبه بزنم تا هم سریع ارضا نشم هم بتونم کونش رو آماده کنم .در ژل رو باز کردم وکمی ریختم روی سوراخش .پرسید چی بود ؟ گفتم ژل بود .با خنده گفت :عوضی از اول هم نقشه ات این بود ؟گفتم عزیزم از صبح زود که دیدمش توی کفش بودم !! یکم با انگشتم جلوی سوراخش رو مالیدم ومقدار بیشتری ژل ریختم توی سوراخش وبه جای انگشت خیار رو گذاشتم .یکم درش رو ماساژ دادم وآروم فشار دادم توی حدود یکسانت که رفت تو ،با گفتن آییی کفت سعید تو رو خدا آروم .دو سه بار کشیدم بیرون وژل مالی کردم ومقدار بیشتری کردم توش انگار تازه متوجه کلفتیش شده بود سریع سرش رو چرخوند :سعید این دیگه چیه !! با خنده گفتم عزیزم خیاره مواظب باش حرکت نکنی بشکنه توش ! با حرص گفت این دیوونه بازیا چیه ؟ دستم رو بردم روی چوچولش وشروع کردم به مالیدن ،که حواسش رو پرت کنم .با کمک ژل وتف حدود ده سانتیمتری از خیار رو کردم توش وتوی همون عمق نگه داشتم .یک دقیقه تندتر تلنبه زدم تا دوباره ناله اش بلند شد وباز ریتمم رو آروم کردم و دوباره رفتم سراغ سوراخ کونش و با حرکت خیار و ژل بیشتر کامل روونش کردم . خوب که آماده شد خیار رو گذاشتم توش بمونه و سرعتم روبیشتر کردم .کاندوم رو آماده کردم و وسریع کشیدم روی کیرم . خیال کرده بود دیگه قصد کردن توی کونش رو ندارم وداشت آماده ارضاء میشد و میخواست سرعتم رو بیشتر کنم و آروم خیار رو هم حرکت بدم . دو دقیقه بعد با ناله و جیغ ، بدنش شل شل شد توی همون حس وحال سریع خیار رو کشیدم بیرون و کیرم رو جایگزینش کردم تا بخودش بیاد حدودا یک سوم کیرم رو فرو کردم توش هرچند با ارضا شدنش بی حال شده بود ولی باز سوراخش رو سفت کرد وسعی کرد فرار کنه ولی دیرشده بود و محکم گرفته بودمش .خم شدم روش وبا بوسیدن و نوازش پشت و پهلوش گفتم عزیزم فعلا همینقدر بسه بیشتر نمیکنم . فشار دادن به هم مشت هاش نشون میداد درد بدی داره .ازش خواستم شل کنه تا حرکت بدم زودتر آبم بیاد !یکم شل کرد .تا پشت کلاهک کشیدم بیرون یکم ژل ریختم روش گفتم بذار روونتر بشه که اذیت نشی !گول خورد کمی که شلتر کرد . با فشار بیشتر تقریبا نصف کیرم رو کردم توش .جیغ بلندی کشید و شروع کرد مشت کوبیدن به زمین ودری وری گفتن .دیدم بخوام اینجوری پیش برم ، بیشتر اذیت میشه .بعد از چند ثانیه با ماساژ باسن و پهلوهاش آروم شروع کردم به حرکت .گفتم عزیزم بذار زودتر آبم بیاد تا تموم بشه .انگار از مقاومت پشیمون شد.گفت عوضی هر کاری میکنی فقط زود تموش کن !جونم داره درمیاد!!! صورتش سرخ شده بود . تا ختنه گاه کشیدم بیرون دوباره ژل مالی کردم وکردم تو و سرعتم رو بیشتر کردم دیگه بیشتر فرو نکردم ودر همون حد سرعتم رو بیشتر کردم . نزدیک اومدن حسابی وحشی شدم ونفهمیدم چطور تا بیخ کردمش توش وبدن توجه به جیغ زدن وفحش دادناش پر سرعت تلنبه زدم تا آبم اومد .بعد از ریختن آبم تازه متوجه اشک وگریه اش شدم . راستش دلم براش سوخت .جیغ میزد بیشعور بکشش بیرون .خیال میکردم پاره شده، ولی وقتی کشیدم بیرون فقط مقداری فضولات روده اش روی کاندوم بود سریع دستمال برداشتم واز روی کیرم کشیدمش بیرون . از پشت بغلش کردم و نیمساعتی عذرخواهی ونوازش وبوسش کردم تا آروم شد .دو ساعتی خوابیده بود و باهام قهر کرد تا موقعی که شام رو حاضر کردم .لقمه کردم براش وگذاشتم دهنش و با چاپلوسی از دلش درآوردم تا آخر شب خوابیده بود و میگفت درد دارم . آخر شب هم که رفت دستشویی کلی گریه کرد و فحش داد .اولش با همین نیت سکس خشن رفتم جلو، ولی آخرش پشیمون شدم .این طفلی که نباید تاوان نارحتی من رو میداد . خلاصه با هزار ضرب وزور اونشب یکبار دیگه سکس کردیم .البته از جلو . فردا قبل از ظهر برگشتیم تهران وبا عذر خواهی مجدد ازش خدا حافظی کردم ورفتم دنبال زندگیم . یک هفته بعد دیدم یک پیام اومده برام .سعید خیلی آشغالی!! من میخواستم بهت لطف کنم و توی اون شرایط که خودم حال و روز خوبی نداشتم به تو حالی بدم .اونوقت تو نامرد…خوب عوضی تو که خوب داشتی حال میدادی چرا آخرش همه چیز رو خراب کردی؟خوب حدس زدن این که مژده است کار سختی نیست !من که با کس دیگه ای نبودم. ولی شماره منو از کجا گیر آورده ؟عمدا جوابی بهش ندادم ! وسعی کردم فراموش کنمیک ماه بعد توی خونه نیما اینا دیدمش ! بر خلاف انتظارم با خوشرویی حال و احوال کرد . و بابت بردن وآوردنش به عروسی تشکر کرد . گفتم نفرمایید . وظیفه بود اگر کمکی دیگه هم از دستم بر بیاد خوشحال میشم انجام بدم! آخر شب توی خونه بودم تماس گرفت و بعد از حال واحوال گفت سعید پنجشنبه شب کجایی ؟ گفتم احتمالا خونه باشم، چطور ؟ گفت میشه یک جوری که نیما میفهمه بیایی خونه من !!نوشته: سعید
184