تا خوابم نبرده خودت بیا بکن توش

...قسمت قبلشب موقع خوابیدن مدتی زیادی داشتم به حرفاش فکر میکردم واینکه آیا واقعا فردا شب قراره اتفاقی بی افته یا داشت منو امتحان میکرد .میتونم سکس داشته باشم یا بازم تو کف میمونم ؟ در نهایت هم به خودم قبولوندم که سر کارم گذاشته،و خوابیدمساعت شش طبق عادت از خواب بیدار شدم .کمی با گوشی ور رفتم و بلند شدم فکر میکردم هنوز خواب باشه!رفتم دوشی گرفتم . بیرون که اومدم دیدم نشسته توی پذیرایی ویک کتاب دستشه. سلام کردم وگفتم ببخشید انگار بیدارتون کردم ! گفت نه من معمولا ساعت شش بیدار میشم …رفتم سمت اتاق وتخت رو مرتب کردم و برگشتم .گفت زاهد ،من میخوام یکسر برم شرکت کار دارم .اگر میخوای حاضر شو تا بریم بیرون صبحانه بخوریم و بعد خواستی بیا شرکت نخواستی دوری بزن تا ساعت 10 که بریم جلسه.فقط یک خانم که میگفت هماهنگ کننده است اومده بود. سه چهار تا میز و سیستم خالی بود .تا خانم ناظری کارش رو انجام بده منم یک نگاه دیگه به طرحمون انداختم .ساعت ده راه افتادیم .قبل از این که برسیم بدون مقدمه گفت راستی اگر هنوز پیشنهادت سر جاشه غروب یادت باشه کاندوم بگیری!!! نه انگار واقعا به این موضوع فکر کرده !بدون اینکه نگاش کنم گفتم باشه .انگار با یاد آوریش منو شارژ کرد.بقول خودش توی جلسه سنگ تمام گذاشتم ضمن دفاع جانانه از طرح مون، پیشنهاد ارایه چند طرح دیگه برای واحد های دیگه دادم ودر اصل بازار یابی برای شرکت خانم ناظری انجام دادم . جلسه تا ساعت دو بعد از ظهر طول کشید و بعد از جلسه به ناهار دعوتم کرد. کیفش حسابی کوک بود .گفت زاهد اگر این طرح رو برنده بشیم یک شیرینی فوق العاده پیش من داری!هر چند احساسم میگه قطعیه !راستش اوایل احساس میکردم،با این کارها داره از دانشجوهاش سو استفاده میکنه واینجوری کارهای خودش رو پیش میبره ولی بعد ها نظرم عوض شد .چون علاوه بر منفعت مالی اونم توی دوران دانشجویی ، یک چیزایی برای رزومه کاری داشتم و اگر احیانا بعداز اتمام تحصیل هم همکاری باهاش نداشته باشم همین شرکتها میتونن مقصد احتمالیم باشند .ناهار خوردیم ودوباره رفتیم شرکت .اولش قصد داشتم برم بیرون بگردم ولی بعد تصمیم عوض شد اگر اجازه بده توی اسنادش کندوکاشی کنم شاید اطلاعاتی جدیدی بدست بیارم که استقبال کرد .حین کار با خودم فکر کردم راستی ما که دیگه کاری نداریم چرا باید بمونیم فردا برگردیم . ولی از ترس اینکه، ممکنه امشب بتونم باهاش بخوابم پس این شانس رو از دست ندم حرفی به میان نیاوردم .نمیدونم چرا همش فکر میکردم هنوز سرکارم و قرار نیست اتفاقی بیافته !نمیخواستم خودم رو هول نشون بدم، ولی بشدت استرس واشتیاق داشتم .خوب خودم رو که نمیتونستم گول بزنم تمام آشنایی من در این زمینه دیدن چندتا فیلم پورن بود .نمیدونستم میتونم اونجور که باید باشم یا نه !ساعت شش وسایلش رو جمع کرد و گفت :زاهد بازم کار داری ؟الکی گفتم :یکی دوتا نُت دیگه بردارم و شروع کردم یاد داشت چندتا خط و پرونده ها رو گذاشتم سر جاشون گفت فایل شون رو هم داریم اگر احتیاج داری بگو بهت بدم !سر خیابون شون زد کنار . کلیداش رو داد بمن گفت: زاهد من یکسر برم خواهرم رو ببینم و بیام ، شاید فردا نباشند . تو برو خونه استراحت کن تا من بیام !گفتم باشه شما بفرمایید .قبل از اینکه پیاده بشم گفت داروخونه یکم جلوتر هست کاندوم یادت نره ؟برگشتم نگاش کردم! با لبخند شیطنت آمیزی گفت تاخیری بگیر !! در حالی که میخندید گفت برو دیگه!!وارد خونه شدم وبعد از کمی استراحت رفتم دوشی گرفتم . ویکم توی نت چرخیدم شاید چیزی پیدا کنم که امشب بدردم بخوره و ضایع بازی در نیارم . یکسری مطالب پیدا کردم .ولی خوب موقع عمل باید بدرد بخوره .ساعت یازده تقریبا آماده بودیم .اومد نشست کنارم . دستهای لرزونم (که حال و روزم رو نشون میداد)رو رسوندم به دستش . از لرزش دستهای من خنده اش گرفته بود ولی خودش رو کنترل میکرد .یکم با دست و انگشتاش بازی کردم وخودم رو چسبوندم بهش .یک ایده به ذهنم رسید !از خودش کمک بخوام !!!اینجوری خودم دست پیش رو میگیرم واعتراف میکنم بی تجربه هستم واز طرفی شاید راهکار های اون بیشتر بدرد بخوره .بدبختانه از بس بهش گفته بودم استاد نمیتونستم به اسم کوچیک خطابش کنم .بدون این که ازش اسمی ببرم گفتم لطفا بهم بگید که چکار کنم !انگار باورش نشده بود که سکس نداشته ام کمی خودش رو کشید کنار و پرسید:زاهد واقعا تا حالا انجام ندادی ؟قاطعانه گفتم: نه !! فکری کرد وگفت فیلم چی ؟دیدی؟ گفتم :آره . گفت: خوب همونا رو انجام بده اگر جای نیاز بود بهت میگم !توی نگاهش((گیر عجب کوسخل مشنگی افتادم)) رو خوب میخوندم !!باید کاری میکردم . صورتش رو کشیدم جلو و با بوسیدن لباش شروع کردم . استرس زیادی داشتم وصدای تپیدن قلبم بلند شده بود .واحساس میکردم لبام هم میلرزه .نمیدونم اون چه حسی داشت ولی چشماش رو بسته بود و همزمان با بوسیدن من اونم میبوسید .چندبار کمی از لبم رو بین لباش گرفت و یا نوک زبونش رو کشید بهش .سرم رو گرفت توی دستاش و صورش رو کمی مایل کرد .سعی میکردم هر کاری اون میکنه منم انجام بدم . لحظاتی لبای هم رو خوردیم و گاهی اون وسطا زبانامون به هم میخورد .هنوز هیچی نشده کیرم داشت سفت میشد .کم کم اون استرس لعنتی ازم دور شد و راحت تر ادامه میدادم .با بوسیدن گوشه لبم، لباش رو ازم دور کرد و همینطور سرش رو چرخوند تا لبم رسید به گردنش .متوجه شدم داره راهنمایی میکنه که کجا رو ببوسم .موهاش رو جمع کردم بالا و گرفتم توی دستم وبا بوسیدن گردنش ادامه دادم .درحین بوسید چرخید و پشت به من شد .مدام گردنش رو حرکت میداد و اینجوری تمام نقاط گردنش رو میبوسیدم .دستش رو آورد تا روی سرش ودستم رو کشید و هدایت کرد تا روی سینه اش ! خوب بود اینجوری دیگه نیازی نبود چیزی بگه یا من بپرسم!لبم رو از گردنش جدا کردم !ولی آروم گفت نه ادامه بده !! وخیلی نرم سینه هام رو بمال وباهاشون بازی کن .با گفتن چشم همون کار رو کردم .سوتین نبسته بود .سینه هاش کوچیکتر از تصورم بود و انگار گول سوتینش رو خورده بودم.کمی از روی تیشرتش مالیدم وتیشرتش رو کشیدم رو به بالا . دستاش رو گرفت بالا تا از تنش خارج کردم .بدنش استخونی بود ومیشد تعداد دنده هاش رو شمرد .اینبار هردو سینه اش رو گرفتم توی دستام وهمزمان با بوسیدن گردن وشونه هاش خیلی نرم سینه هاش رو میمالیدم. بعد از چند لحظه گفت:سعی کن همه جای بدنم رو لمس کنی و بمالی ! همون کار رو کردم دستام رو بردم پایینتر وشروع کردم به نوازش و مالیدن شکم و پهلوها ش و دوباره لبم رو بردم روی صورتش و میبوسیدم . یاد فیلم افتادم که یارو زانو زده بود جلوی زنه ونوک پستوناش رو میخورد .از جام بلندشدم و روی زانواهام ایستادم جلوش با چندتا بوسه از لباش،سرم رو بردم پایین و با بوسیدن نوک پستوناش به نوبت میکردم توی دهنم ومیک میزدم .انگار درست عمل کرده بودم چشماش رو بسته بود وانگشتاش رو لابه لای موهام بازی میداد و گاهی سرم رو فشار میداد به سینه اش .گاهی پستوناش رو میمالیدم و گاهی دوطرف پهلو و پشتش رو نوازش میکردم.هر چی جلوتر میرفتم اعتماد به نفسم بیشتر میشد و دامنه نوازش و بوسیدنم رو گسترش میدادم .دستش رو آورد وتیشرتم رو کشید و درآورد . لحظاتی دستش رو پشتم حرکت کرد و بعد سرم رو کشید بالا و دوباره لبامون گره خورد دستش رو کشید تا روی سینه ام ونوک سینه هام رو گرفت بین انگشتاش ومثل نیشگون فشاری داد .دردم گرفت ولی لابد جزو آداب سکسه!!بعد از لحظاتی گفت پاشو سرپا! لبش رو کشیدم توی دهنم و چندثانیه محکم میک زدم و ول کردم و بلند شدم سرپا صورتش رو آورد جلو و لبش رو چسبوند به بالای شکمم و با چند تا بوسه تا زیر نافم انگشتاش رو کرد زیر کِش شلوارک وشورتم و کشید رو به پایین .چشمام خود به خود بسته شد و نفس عمیقی کشیدم .با حلقه شدن انگشتاش دور کیرم حس ارضاء شدن داشتم .دستم رو بردم روی سرش که داشت شکمم رو میبوسید ودو طرف صورتش رو گرفتم وبا صدای شبیه ناله گفتم وای ی ی .چند بار دستش رو روی کیرم بالا و پایین کرد وبه یکباره کلاهکش رو فشار محکمی داد . انگار همه حسم پرید!!چشمام رو باز کردم ببینم چکار میکنه،ولی لباش رو روی نوک کیرم حس کردم .انگار همین رو میخواست !اینکه زود تسلیم نشم .چند ثانیه بعد دردش فراموش شد و دوباره شهوتم بیدار شد .وداشت برام میخورد و میک میزد و همزمان با تخمام بازی میکرد .خیلی کیف میداد .گاهی شیطنت میکردم و بادست سرش رو بیشتر فشار میدادم تا مقدار بیشتری رو توی دهنش جا کنم .خودش بعد از چند دقیقه خوردن سرش رو برد عقب ودراز کشید رو مبل .باسنش رو از رو مبل کمی بلند کرد و گفت : درشون بیار !رفتم سمت پایین و دامن وشرتش رو کشیدم و کامل درآوردم و خم شدم روش باید براش میخوردم همانطور که اون خورد . نمیدونستم چه مزه ای داره و کجاش رو باید بیشتر بخورم و بمالم فقط مثل اون چیزی که توی فیلم دیده بودم ،کپی کردم. یک پاش رو از مبل آویزون کرد و یک پای دیگه اش رو انداخت روی تاج مبل واینجوری کوسش کامل در دسترسم قرار گرفت با چند تا بوسه از دورش با احتیاط زبونم رو کشیدم روش انگار طعم لوسیون یا چیز دیگه ای بود ولی بدم نیومد وتکرار کردم داشتم رونا وشکمش رو میمالیدم ولی دستم رو کشید تا بالای کوسش و شَستم رو روی نقطه ای گذاشت و دست دیگه ام رو کشید تا روی پستوناش ! نفس زنان گفت اینجا رو بمال !یک برآمدگی کوچیک توی شیار،بالای کوسش ! همزمان با خوردن ولیسیدن کوسش ،شروع کردم با مالید ن ونوازش چوچول و ورز دادن و بازی کردن با پستوناش. چهار،پنج دقیقه بعد بدنش به رقص دراومده بود مدام روی مبل میلغزید و فقط صدای نفسها و گاهی آه کشیدنش به گوش میرسید .زبونم رو فرو کردم توی کوسش .انگار توی یک کیسه مایع بود و دور زبونم پر آب . صدای وایییی ش نشون میداد باید تکرار کنم وبیشتر انجام بدم .بعد از چند دقیقه خوردن ولیسیدن نفس زنان گفت بسته کیرت رو بکن توش !خواستم کاندوم رو از روی میز بردارم ،گفت چند دقیقه بدونه کاندوم بکن بعد کاندوم بکش ! باز گوش کردم کمی آب دهن مالیدم به کیرم و با کوسش تنظیم کردم قبل از اینکه فشار بدم گفت لطفا اولش آروم بکن ،همزمان چو چولم رو بمال!!با گفتن چشم تا کلاهک کردم تو و کشیدم بیرون و تکرار کردم و هر سری مقدار بشتری فرو کردم تا کامل رفت تو.لباش روی هم بازی میکرد وگاهی گوشه لبش رو گاز میگرفت و گاهی زبونش رو میکشید به لباش و دستاش رو پستوناش حرکت میکرد . گفت: کم کم سرعتت رو زیاد کن باز هم چشم ،و سرعتم بیشتر شد .صداش رو ول کرده بود راحت آه وناله میکرد دو سه دقیقه ای که تلنبه زدم ،احساس میکردم داره توی حالتش تغییری ایجاد میشه!صداش بلندتر شده بود وجوری پستوناش رو فشار میداد که جای انگشتاش میموند ورنگ صورتش داشت تغییر میکرد . جام راحت نبود .ازش خواستم پوزیشنش رو تغییر بده ! سریع بلندشد پشت به من روی دو زانو کمی خم شد. اینجوری بهتر بود .از پشت کردم توش وهمزمان با تلنبه زدن دستام رو رسوندم به سینه اش و شروع کردم به مالیدن .یک مقدار به کمش قوس داد و سرش ررو آورد بالاتر …سرعتم رو بیشتر کردم دستم رفت سمت کاندوم گفت:اگر میتونی تحمل کنی استفاده نکن فقط مواظب اش نریزی توش.چند ثانیه بعد صداش کلفت تر شد :تند ترش کن!!!دستام رو از روی سینهاش بردم دوطرف باسنش ومحکم گرفتم وضرباتم رو بیشتر کردم یک لحظه انگار عضلات داخل کوسش چفت شدن دور کیرم! داد زد حرکت نکن !چند ثانیه ای طول کشید تا شل شد ودوبار گفت ادامه بده!مکثم باعث شد چند لحظه ای بیشتر طول بکشه تا به لحظه ارضاء نزدیک بشم گفتم بذار کاندوم بذارم آبم داره میاد! گفت:نیازی نیست فقط مواظب باش نریزی تو. بدنش شل شده بود با چند ضربه و حرکت آبم ،سراسیمه کشیدم بیرون و با کمک دستم ادامه دادم .توی همون حالت مونده بود مقداری پاشید روی کمرش و بقیه اش رو دستمال گرفتم ریختم تو دستمال .گفت پشت منم پاک کن !پاک کردم برگشت و طاقباز روی مبل دراز کشید و اشاره کرد بخوابم روش .دو سه دقیقه ای روش بودم .گفت میشه منو ببری توی تختم!وبعدش بوسه محکمی زد به لبم .از روش بلند شدم وبغلش کردم ورفتم سمت اتاقش. گذاشتمش رو تختش خواستم برگردم ولی دستم رو گرفت وکشید روی تخت دراز کشیدم کنارش .دستم رو باز کرد و پشت به من سرش رو گذاشت روی دستم .منم برگشتم به پهلو و گرفتمش توی بغل .خودش رو بیشتر بهم چسبوند وگفت :همیشه بعد از سکس حد اقل یک ربع با پارتنرت عشق بازی و بغلش کن اینجوری هر دو لذت بیشتری خواهید برد .همانطور که گفت بیست دقیقه ای نوازشش میکردم و می بوسیدش . روی ابرا بودم و احساس قشنگی داشتم . همونجوری که توی بغلم بود،در گوشش گفتم ممنونم که اجازه دادی اولین سکسم رو اینقدر لذت بخش تجربه کنم .بدون اینکه جوابم رو بده برگشت سمتم ولبم رو بوسید و گفت اگر من خوابم برد برقا رو خاموش کن و بیا !!! محکمتر بغلش کردم .نیمساعت بعد خوابش برد ومنم برقا رو خاموش کردم وکنارش خوابیدم .صبح با صدای بسته شدن در بیدار شدم .هنوز لخت بودم چند دقیقه ای منتظر بودم ببینم چه خبره ولی صدایی نمیومد بلند شدم و رفتم توی پذیرایی ولی خبری ازش نبود یک یاد داشت روی میز بود:سلام صبح بخیر من جایی کار دارم قبل از 12 بر میگردم.اگر خواستی بری بیرون کلید رو فراموش نکنی !اولین کلاسم باهاش بعد از برگشت روز یکشنبه بود .توی کلاس یک پیام اومد برام .ناخواسته حواسم پرت گوشی شد !که با صدای بلندش به خودم اومدم :حواستون کجاست ؟گفتم شرمنده استاد یک موضوع مهمی بود باید یاد داشت میکردم .انگار دوباره برگشت به تنظیمات کارخانه : بفرمایید بیرون و به کارهای مهمتون برسید!!! آقای زاهد ((هر چیزی سر جای خودش)) لطفا بفرماید بیرون وقت کلاس رو نگیرید !!!ای بابا عجب گیری افتادیم .اخمام رفت تو هم .وسایلم رو برداشتم و رفتم بیرون !!!ادامه...نوشته: سعید

980