سلام این داستان واسه سه سال پیشه،عاشق یه دختر شدم که شهر خودمون نبود و فهمیدم ۱۳۰۰ کیلومتر فاصله داریم.همیشه کارمون شده بود غصه خوردن منم سنم کم بود اون موقع ۱۷ سالم بود وضع مالی خانواده هم ضعیففف،مجبور شدم برم سرکار،البته بدم نشد در کنار درس یه کار نون و آب دار هم یادگرفتم هنوزم تو اون کارم،یه مدت از آشناییمون گذشت و یه جورایی روانی هم شده بودیمدیگه کم کم کار به سکس چت رسید و چند سری دو شبانه روز کامل ما داشتیم چت ناجور میکردیم،کارگاهم باید میرفتم بعد ۴۸ ساعت چت کردن،سنباده به دست خوابم مییبرد سرکار!سکس چت و عکس دادنامون ادامه داشت و انصافن عالی بود،سینه هاش حرف نداشت لعنتی با اون سن،البته نمیدونم باید چه شکلی باشه تو ۱۶ سالگی ولی معلوم بود از نوع خوب این سنه😂سفت و سربالا و گرددددعشق و حالمون هر شب به راه بود تا اینکه کار به ویدیو کال رسید و اوج لذت،با گوشی میرفتیم حموم و چند دیقه اول آهنگ میزاشتیم که خانواده کمتر شک کنن بعدش زنگمیزدیم و بدن نمایی میکردیم برا هم و چن دفعه ارضا میشدم،اونم کلی به خودش میپیچید با اون سینه های نابش،گذشت و من با همون پولی که درمیاوردم راهی شدم که ببینمش،به بهونه سفر با بچه های بسیج محل که خانواده گیر ندن،به چن تاشونم سپردم که اگه پرسیدن بگن اردوی بسیج بوده و هماهنگه،البته برادر بزرگم خبر داشت و فکر کنم بهشون گفته بود چون اصلا بهم گیر ندادنبا هر بدبختی که بود تو شهر غریب رفتم ببینمش،رسیدیم به هم و جفتمون اصلا به فکر سکس یا هیچ حرکتی نبودیم،فقط فکرشو کنین بعد یک سال چت و عشق و عاشقی به اضافه شیطنتامون،درست وقتی که فکرشم نمیکردیم بشه همو ببینیم به هم رسیدیم،کلی بغلش کردم و سوار شدیم رفتیم یه باغ رستوران،دختر خالشم کنارش بود برا اینکه راحت باشیم تو یه الاچیق جدا نشست بیچاره،الاچیق ها ام پرده داشت و یه جای خوبی بود،شروع کردیم حرف زدن که یهو دیدم لباش و گذاشت رو لبام گفت هیس:)بهترین صحنه زندگیم بود،انقد نزدیککک چشم تو چشم ینی دیدمش بالاخره؟لبامون چفت شد و جفتمونم بار اولمون بود از این کارا میکردیم،زبونا رفت تو هم لبای همدیگه رو گاز میگرفتیم،زبونشو میمکیدم،لذتش محشرهههه.قبل اینکه ببینیم همو گفته بودم که من خجالت میکشما خودت یکم راه بیا،بعد لب بازی یهو دستمو گرفت گذاشت رو باسنش،از استرس دسام لرزید اونم دستمو فشار داد ولی من فقط نگه داشته بودم روش،دیگه وقتی دیدم چیزی نمیگه یکم مالیدمشآخ که چقد خوب بود مخصوصا برا اولین باررر.سینه هاشم که اصلا مشکلی نداشت سرم توش بود و هی صورتم و میمالیدم بهش،دستمو برداشتم و سینشو گرفتم و حسابی دلتنگیم درومدبعد سه سال هنوز دارم جق میزنم برا ممه هاش بحثش جدا بود از کل وجودش!یادم نیس اول سوتینش و باز کرد یا اول ساک زد برام ولی خیلی راحت و بدون اینکه بخوام مخ بزنم هم برام ساک زد همخودش سینه هاشو آورد که بخورمقرار گذاشته بودیم کبود کنیم همو ولی وقت نداشت و گفته بود دو ساعته میامسینه هاشو خوردم افتاد روم برام ساک زد تخمامم یکم خورد ولی فک کنم عرق کرده بودم زیاد طولش نداد😂تخمارو ول کرد و ساک میزد فقطدیگه یه استراحت دادیم یه چیزی خوردیم کادوشو دادم و خواستیم بریم زنگ زد نیم ساعت وقت گرفتزود با حرص سینه هاشو گرفتم گفتم چیکار کنم با ایناااگفت الان میگم بهت،خوابید زمین سوتین و داد رو شکمش،گفت بزار لاش!باورتون نمیشه انقد استرس داشتیم یخ کرده بود سینش،رفتم رو شکمش گفتم اول بخورش خیس شه تا شروع کنمخورد زود گذاشتم لاش با دستش گرفت و یه دقیقه لا سینه ای زدم براش گفت بمالش گردنم مالیدم و بلند شدیم،استرس نمیزاشت ارضا شم و هنوزم حسرتشو میخورمآلاچیق بغل مشتری اومده بود دیگه جمکردیم خودمون و اومد نشست کنارمبهش گفتم میزاری دستمو کنم تو شلوارت؟گفت از جلو که عمرا ولی دستت و رد کن از پشترد کردم مالیدم گفت انگشتتو رد کن،لباشم گاز گرفتشلوارش تنگ بود هرجوری شده دستمو رد کردم انگشتمو تا نصفه کردم تو ولی تکون نمیخوردیه زره بالا پایین شد دستم جاش بهتر شد باهاش بازی کردم کلی حال میکرددستم و به زور هل دادم شاید برسه به کصش،اولش نمیزاشت بعد خیالش راحت شد که نمیرسه چون شلوارش تنگ بود گذاشت ادامه بدمنوک انگشتم خورد به کصشششش،نرم ترین چیز دنیاااا رو لمس کردم،گفتم رسید گفت اره همون نرمسدستمو دوباره کردم تو کونش خواست داد بزنه گفت بسهگفتم کصت و چرا نمیزاری گفت خوشم نمیاد ولی یه کاری میکنمیهو دستشو کرد تو شرتش یه زره مالید یهو دراورد دستشو کرد تو دهنمدستاش خیسسسس بود و مزه آبش و حس کردمعالی بود و حشری کنندهدیگه داشتم روانی میشدم ولی نشد که بشهپاشد گفت لاپایی ام بریم؟گفتم از رو شلوار؟؟! گفت اره نمیخوای نزنگفتم باشه میزنم از پشت رفتم سینه هاشو گرفتم و زدم لای پاشبد بود ولی خب نزدیک شده بودم به کصشدستمو اوردم از شلوار بازم کصش و مالیدم و دیگه رفتنی شدیمیه چن دیقه لباشو خوردم و پوشید رفتبعد از اینکه برگشتم دو سه ماه بعدش دیگه رابطمون مث قبل نشد و الان سه سال و خورده ایه که کات کردیمولی اینارو هیچ وقت یادم نمیره چون واسه اولین بار بود و کلی حال کردیمنوشته: Mani