سلام و عرض ادبایام کرونا بود و نزدیک عیدما توی مرکز شهر ساکن هستیم و خانواده خانمم شهرستانمن مرتضی هستم ۳۹سالمهنزدیک عید بود که خواهر خانم هام که یکیشون بزرگتر از خانم بود و یکیشون کوچیک تر اومدند خونه ما تا با خانمم برند واسه خرید لباس بچه هاشونبچه هاشون را نیورده بودند که بتونند راحت خرید کنندروز اول رفتند و شب اومدندنگفتم که من خواهر خانم کوچیکم را خیلی دوست داشتم بکنمکون تپل و خوشفرمی داشتاونشب وقتی اومدند خواهر خانم کوچیکه که اسمشو میزارم سارا حالش خوب نبود و بدن درد داشتشب زود شام و خورد و خوابیدصبح که مجددا میخواستند برند خرید سارا گفت حالم خوب نی و گفت من امروز نمیامخلاصه خانمم با اون خواهرش رفت و قرار شد منم بچه مو ببرم خونه پدرم که خواهر خانمم استراحت کنهحدود ساعت ۱۱خانمم زنگ زد و گفت سارا حالش خوب نی برو ببرش دکترمنم اومدم خونه و بردمش دکتر و ی سری قرص و دارو بهش دادآوردمش خونه یه کم بهتر شده بودگفتم برو ی دوش آب گرم بگیر که بهتر بشیبا تعارف رفت و اومد بیرون منم براش سوپ آماده درست کردمخورد ی کم حالش بهتر شدگفت تا خواهرم اومد باید یه ماساژ بهم بده که بدنم کوفتسمنم به شوخی گفتم از دست منم بر میادیه نگاه شیطنت آمیزی کرد و گفت میای یه جا را خوب کنی ی جا دیگه را خراب میکنیگفنم نترس میدونم چیکار کنمگفت آخه زشته گفتم وا زشتی نداره برو دراز بکش تا ماساژت بدمپیدا بود کونش میخارهدمرو دراز کشید از رو لباس کمرشو ماساژ دادم و هی آخ و اوخ میکردگفتم دیگه کجا را ماساژ بدم گفت همه جاموگفتم میخوای با روغن زیتون ماساژ بدمگفت آخه باید لباسمو در بیارمگفتم سعی میکنم نگاه نکنمگفت همین تو هم نگاه نکنیاخلاصه بلوز و شلوارشو در آورد با شورت و سوتین خوابیدمنم روغن ریختم رو بدنشو نشستم رو کونشو شروع کردم مالیدنکیرمم راست راست شده بودهی از عمد بغل سینه هاشو مالیدم و هی دست میکشیدم رو شورتشیهو گفت گفتم ی جام خوب میشه و ی جا دیگه خراب میشهگفتم کجات خراب شدهیهو کونشو قر داد دیدم وای دم شورتش خیس خیسهدست مالیدم روش گفتم اینجات خرابهگفت بدجورشورتشو کندم و شروع کردم کسشو مالیدن و همزمان کونشم مالیدمکسش خیس خیس بودانگشتم همزمان کردم تو کسش و کونشگفت واااای دلم حال اومدگفتم کونت درد نگرفتگفت نه حال اومدم تازهگفتم پس معلومه زیاد کون میدی که کونتم اینقدر خوشفرمهگفت رضا(شوهرش) خیلی از کون میکندمگفتم پس منم میخوام کونت بزارمگفت اول بکن تو کسم بعد از کون بکنمگفتم چشششمسارا:ی کم کونمو بخورمرتضی: جونم شروع کردم خوردن و زیونمو میکردم تو کونشبزار ی کم منم کیر بخورم دلم خواستاومد شروع کرد ساک زدنخوب میخوردگفتم بسه دیگه بخواب تا بکنمتدمر خوابید و ی بالشت گزاشت زیر سینش تا کمرش بالا باشه و لای کونشو وا کرد گفت بزن توشاومدم رو کمرش و ی ضرب کردم تو کسشچ کس تنگی بودگفتم سارا خوب تنگیاگفت کیر رضا ب کلفتی تو نی برا همین تنگمی دقیقه ک از کس کردمش گفتم سارا جون کون بدهگفت بفرماکیرمو گزاشتم دم کونش و یواش یواش دادم تودردش گرفت اما تحمل کردکیرم تا ته تو کونش بود و منم ممه هاشو گرفتم تو دستمو میکردمشجفتمون تو اوج بودیمگفت من دارم ارضا میشمبزار داگی بشم و بکنمداگی شد و کردم توش و تلنبه زدماون داشت ارضا میشد که منم با ناله های اون ارضا شدمآبمو ریختم تو کونش و پشت گردنشو لیس میزدمکیرمو در اوردم دیدم آبم داره از کونش میاد بیرونپرید تو حمام ی دوش گرفت،منم رفتم تو حمام دوش گرفتمو رفتم خونه بابا تاشبشب خانمم گفت سارا بهتری گفت خدا خیر بره ب آقا مرتضی ک بردم دکتر بهتر شدمقول داد رفتم شهرستان اونجا هم بهم بدهنوشته: مرتضی