سلام به همه من محمد هستم 17سالمه و اینکه مادرم رو چهار سال پیش از دست دادم.پدرم 45سالش هست و بعد چهار سال دیگه تصمیم گرفت ازدواج کنه.من اوایل راضی به ازدواج پدرم نبودم اما دیگه کم کم راضی شدم و یه چند تا مورد برای پدرم انتخاب کردند که اخرش به یکی به تفاهم رسیدن.روز خواستگاری که رفتیم یه زن خوشگل خوش اندام بود.سنش هم 37سالش بود و شوهرش رو چند سالی بود به خاطر برق گرفتی کولر از دست داده بود.مراسم عقد انجام شد و الان نزدیک ده ماه هست ازدواج کردن.خونه مریم رو دادیم اجاره و خونه پدرم زندگی میکنیم.اینم بگم من تک فرزند هستم اونم بچه نداشت. اول زیاد باهاش راحت نبودم اما کم کم یخمون اب شد.لعنتی خیلی خوشگل بود از نظر من همه جیز عالی بود.پدرم که کار اداری داشت صبح ها خونه نبود و بعد از ظهر ساعت سه میرسید خونه. منم که تابستون جایی کار نمیکردم بیشتر داشتم روی فتوشاپ و ادیت ویدیو تمرین میکردم و هر روز صبح تا ظهر ادیت انجام میدادم تا حرفه ای بشم.یه روز مریم اومد گفت چیکار میکنی گفتم دارم تو یوتیوب اموزش فتوشاپ و یاد میگیرم‌اونم گفت خیلی خوبه و یکم حرف زدیم. دیگه کم کم هر روز میومد بهم سر میزد میگفت امروز چیکار‌کردی و کار هام رو نشونش میدادم اونم هر روز تشویقم میکرد.گذشت تا اینکه من میدیم ریزش موهام بیشتر شده به مریم گفتم گفت بریم دکتر پوست و مو نشون بدیم رفتیم و نشون دادیم گفت یه ازمایش باید بدی خلاصه ازمایش دادیم گفتم چند تا مواد بدنت کمه که مو هات ضعیف شده.بعد جلوی من و گفت خودارضایی نکن دیگه من که شوکه شدم و داشتم از خجالت اب میشدم دکتر هم گفت نود درصد مشکل پسر شما خودارضایی هست مریم هم گفت پسرم هرچی دکتر بگه گوش میکنه. رفتیم بیرون و مریم رفت داروخانه داروهایی که دکتر داد رو گرفت و سوار ماشین شد و رفتیم. من که هنوز روم نمیشد به مریم نگاه کنم یا جیزی بگم که مریم گفت محمد دیدی که دکتر چی گفت خودارضایی نکن منم گفتم مریم اخه چطور من هر کار کردم نشده و انقدر کارم بد شده که هر روز میزنم.مریم گفت هر روز اخه چطور منم گفتم از وقتی شما رو دیدم دیگه هر روز میزنم اینو که گفتم مریم با دستش زد تو سرم گفت چی گفتی خجالت نمیکشی من جای مادرتم به بابات برم بگم تو رو من نظر داری منم ترسیده بودم زدم زیر گریه گفت هیچی نگو بعد از ظهر که بابات اومدم بهش میگم تا ادبت کنه منم هی التماسش میکردم دستش گرفتم بوس کردم گفتم گوه خوردم غلط کردم مریم. مریم من هر کاری بکنی انجام میدم فقط به بابام نگو اونم گفت باشه بهش نمیگم.من دیگه بیشتر تو اتاقم بودم و کمتر بیرون میومدم یه هفته گذشت تا اینکه صبح مریم اومد تو اتاقم منم گفتم سلام مریم خانوم گفت بیا میخوام باهات حرف بزنم منم گفتم چشم.گفت ببین من بابات اون روز معذرت میخوام اون هفته پریود بودم و اون حرفت منو خیلی اعصبانی کرد ببخش منو گفتم مریم تو باید منو ببخشی بعد منو بغل کرد و یه بوس روی پیشونیم کرد و گفت بیا مشکلت رو حل کنیم.گفتم چه مشکلی گفت همین خودارضایی از کی میزنی گفتم از کلاس نهم تا حالا میزنم.گفت منو دیدی از چی من خوشت اومد که زدی منم با خجالت گفتم راستش شما هم خوشگلی هم همیشه تیپ عالی داری مدل موهایی که داری همیشه منو حشری میکنه گفت واای این همه منم خوبم خبر نداشتم.گفتم جوراب شلواری هایی که دارید شما رو مثل ارباب ها میکنه و خیلی تحریک میشم.گفت دوست داری برده باشی گفتم اره گفت چرا اخه منم گفتم راستش از صد درصد شاید چهل درصد بخوام برده باشم دوست دارم با ینفر حال کنم و گاهی اوقات هم برده باشم و نوکری بکنم.مریم گفت چرا دوست دختر واسه خودت پیدا نمیکنی گفتم ببین راستش من چون یکم تپل هستم اعتماد به نفس ندارم از همه مهم تر ولش کنگفت بگو تز همه مهم تر چی گفتم روم نمیشه بگم گفت قرار شد بگی دیگه من مامانت هستم گفتم کیرم کوچیکه گفت چقدره گفتم با خط کش اندازه گرفتم دوازده سانت هست ولی وقتی نگاهش میکنی انگار خیلی کوچیک تره که یهو مریم گفت شق کن ببینم منو رو میگی هم هیجان داشتم هم استرس اخه تا حالا کیرم رو یه زن ندیده بود گفتم مریم خانوم نمیشه گفت بگو چشم گفتم باشه کشیدم شلوار و شورتم پایین پر پشم بود کیرم خواب بود مریم که بهش دست زد مثل موشک سیخ شد گفتم مریم ببین چه کوجیک هست گفت یکم باید لاغر کنی بهتر میشه گفت الان هم اندازش خوبهکیر من زیاد کلفت نیست ولی سرش کلفته سر قارچی داره گفت کیرت خوشگل هست رنگ شکلاتی داره قشنگه منم حشری بودم اونم شروع کرد جق زدن ابم داشت میومد منم دیگه خیلی حشری بودم مریم رو حل دادم و کیرم گذاشتم رو کونش تز روی شلوار مالیدم ابم اومد چه ابی مریم بلند شد گفت اشغال عوضی چیکار کردی لباسم رو به گند کشیدی گفتم مریم خانوم ببخشید گفت ببخشم؟! یهو با کف پاهاش زد تو تخمام چشمام سیاهی رفت و چه دردی گرفته بود ولی دوست داشتم. بعد مریم رفت بیرون منم رفتم به پاهاش افتادم گفتم مریم من میخوام شما ارباب من بشی گفت منم بدم نمیاد ولی تو مثل پسرم هستی اگه بابات یا کسی بفهمه چی گفتم بین خودمون میمونه گفت شروع کن ببینم چیکار بلدی بکنی منم دیگه صبح ها تا قبل از اینکه بابام بیاد نوکری مریم‌رو میکردم برخوردش هم باهام عالی بود مثل بقیه بهم توله سگ و فحش نمیداد شااااید خیلی خیلی کم چند روز اول فقط گوش به فرمانش بودم تا اینکه دو سه روز بعد اینکه برده شده بودم رفتم تو اشپزخونه بهش گفتم بانوی من خسته شدید میخواهید پاهاتون ماساژ بدم گفت برو تو اتاق الان میام گفتم چشم منتظر بودم مریم اومد اول یکم پاهاش رو اروم ماساژ دادم بعد مریم دامنش زد بالا گفت پامو لیس بزن منم از کف پاهاش شروع به لیس زدن تا رسیدم به کصش گفت شورتم رو در بیار منم در اوردم اولین بار تو عمرم یه کص از نزدیک میدیم بهش گفتم بانو عجب کص زیبایی دارید گفت دهنت رو ببند پسره هیز شروع کن بخورش وگرنه از امروز میخوام چند تا مجازات برات در نظر بگیرم اگه کاری رو درست انجام ندی منم گفتم چشم و برای اولین بار شروع کردم خوردن کص فقط لیس میزدم و و زبون داخلش میزدم و کامل یهو میکردم تو دهنم اونم اه و نال اش در اومد و انقدر خوردم تا ارضا شد بعد مریم گفت بیا اینجا شلوارت رو در بیار منم در اورد کیرم رو گرفت دیدم کیرم رو میخواد بکنه تو دهنش و واسم ساک بزنه اخخخ چه لذتی داشت وقتی تا حالا تجربه نکردی ابم که اومد دیگه رفتیم میز ناهار رو اماده کنیم تا بابام بیاد.گذشت تا فردا رفتم به مریم گفتم ارباب مجازاتی که دیروز گفتید چیه گفت برو یه کمربند بیار منم اوردم و گفت برو روی مبل لخت بشو منم همه لباس ها رو در اوردم بعد مریم کمربند رو گرفت و شروع کرد اروم به زدن من بعد کم کم محکم تر کرد منم واقعا درد داشتم و وقتی میزد اه میکشیدم اونم میگفت دوست داری توله کوچولو دیگه خیلی محکم میزد منم شروع کردم به گریه کردن اونم حشری تر شده بود و… خلاصه چند هفته اینجوری بود تا اینکه من بهش گفتم ارباب من دوتا درخواست از شما دارم گفت بگو گفتم یکی اینکه میخوام منو با دیلدو بکنی و دوم اینکه منم کص شما رو بکنم گفت هر وقت برده خوبی باشی بهت میدم و دیلدو هم گیر نمیاد ولی خودم هم‌میخوام پیدا کنم باهاش بهت حال بدم.گذشت تا اینکه مریم گفت بیا پیشم رفتم و گفت برو تو اتاق لخت بشو تا بیام منم رفتم و منتظر بودم اونم اومد رفت تو کشو کمد کاندوم در اورد گفت بیا اینجا منم رفتم و در اورد کشید رو کیرم و گفت بیا امروز میخوام بهت بدم ببینم چیکاره هستی این همه جقی که به یاد من زدی به واقعیت تبدیلش کنم منم اول شروع کردم بوسیدن بدنش و کصلیسی و ممه هاش تا اونو حشری کنم بعدش رسید به اصلی رفتم سمت کصش کیرم رو اروم گذاشتم تو کصش واای عجب چیزی بود نرم و لیز و خیس شروع کردم تلمبه زدن اونم اه و ناله میکرد و ابم اومد گفتم مریم میخوام کونت هم بکنم گفت نه فعلا تا دو سه هفته خبری از هیچ چیزی نیست من اگه با تو باشم و منو ارضا کنی دیگه نمیتونم به بابات حال بدم و اونم شک میکنه.دوستان شرمنده اگه جایی غلط املایی داشت اگه دوست داشتید بازم براتون بگم بهم بگید و اینکه تو خواب هم همچین چیزی نمیدیم اما خوشحالم نامداری به این خوبی دارم و حداقل نیاز جنسی من رو اونجوری که میخوام تامین میکنه و لذت رو میبرمنوشته: محمد
4
