این داستان یا بهتر بگم این خاطره بر می گرده به حدود 13-14 سال پیش اون موقع ها من دوران راهنمایی بودم و الان 26 سالم میشه مثل بقیه داستان های مشابه من هم در اون دوران کنجکاو و مشتاق این مسائل بودم و با همکلاسی ها در این موردها زیاد صحبت می کردیم یک روز که برای خرید به سوپر سر کوچمون رفتم برای خرید متوجه رفتار عجیب فروشنده و مهربونی عجیبش نسبت به خودم شدم. فروشنده پسری جوون حدودا 25-26 ساله بود که خیلی از من بزرگ تر بود و با چند نفر دیگه تو اون سوپر مارکت کار می کردن. خلاصه رفتار اون باعث شد تا من بیشتر به اونجا برم و می دونستم که ظهر ها اون پسر اونجا تنهاست و برادر و پدرش نیستند. ساعت 3بود پیش خودم گفتم که الان بهترین موقعیت هست و کلا در اون ساعت کمتر کسی به مغازه میاد داخل که شدم سلام کردم جواب داد و گفتم که من یه پفک می خواستم یه کم باهام صحبت کرد که بچه ی این محله ای و اینا… پفک ها هم پشت سر خودم تو قفسه بود و می دونستم که خودم هم می تونم بردارم اما فروشنده که اسمش کریم بود از پشت پیشخون اومد بیرون و من هم که سمت ویترین بودم باید از پشت من رد میشد. وقتی می خواست بره از پشت چسبوند بهم و چند ثانیه ای مکث کرد که یعنی می خواد رد بشه اما من تو همون چند ثانیه برجستگی کیر کلفت و نرمیش رو پشت کونم احساس کردم. خیلی واسم جالب و جذاب بود بیشتر دوست داشتم کیر آدمای بزرگتر خودم رو ببینم و از کنجکاوی اون سن اندازش رو با خودم مقایسه کنم کریم رفت و یدونه پفک واسم آورد و دوباره وقتی خواست بره پشت پیشخون بهم چسبوند پفک رو گرفتم حساب کردم و رفتم. همون چند ثانیه واسم خیلی خوب بود و جای کیرش رو کونم مونده بود همش تو فکرش بودم دوست داشتم بیشتر و عمیق تر باهاش حال کنم دوست داشتم لاپایی منو بذاره چون در مورد لاپایی خیلی شنیده بودم. روز بعد هم همون ساعت رفتم خوشبختانه تنها بود گفتم تخمه آفتابگردون می خوام این بار کریم همون کار رو کرد اومد بهم چسبوند و رفت تخمه کشید گذاشت پلاستیک ولی بهم نداد دستم رو گرقت و کنر میز مشغول صحبت کردن بامن شد یه دستش تو دستم بود و با دست دیگش کمرم رو میمالوند همین جور اومد پاییش و به کونم هم دست زد جوری که ناراحت نشم و دستش رو همون جا بدون حرکت گذاشت. نگاه کیرش کردم که حسابی راست شده بود و داشت شلوارش رو جر میداد دوست داشتم کیرشو بگیرم اما روم نمیشد خیلی خجالت میکشیدم دوست نداشتم بهم نسبت کونی بده علاوه بر اون بیشتر نگران آبروم توی محله بودم خلاصه همونجور که دستمو گرفته بود برد سمت کیرش پشت دستم خورده بود به کیرش و کاملا کیر کلفتش رو حس می کردم دیگه دلم رو زدم به دریا و کیرش رو گرفتم واای چه احساس خوبی داشت تا حالا کیر دستم نگرفته بودم و نسبت به سن و دستهای من خیلی بزرگ بود نمی دونم شایدم واقعا جزو کیرهای گنده بوده. محکم کیرش رو فشار دادم بعد گفت نکنش دیگه منم هیچی نگفتم این بار خودش دستم رو گذاشت رو کیرش و میمالوند دست من تو دستش بود و همونجور که خودش می خواست بالا و پایین می کرد از من پرسید دوست داری بازم خجالت کشیدم و هیچی نگفتم گفت خیلی خوب بیا بریم اون پشت بهت بستنیلرو نشون بدم اون پشت یه یخچال بود با ترس و اضطراب رفتم اون پشت روبروی یخچال بستنی ها درشو باز کردم کریم از پشت چسبوند بهم محکم، محکم دیگه خیالش راحت بود که من راضی هستم. بعد دوتا دستام رو گرفت و بغلم کرد از رو شلوار حسابی بهم چسبوند کاملا کیرش رو کونم حس می کردم خیلی خوشم اومد ولی خیلی می ترسیدم یه دوست داشتم شلوارش رو در بیاره و منم لخت کنه اما نکرد فقط شلوار من رو کشیر پایین و دست زد به کیرم همونجوری بهم مالوند الان که شلوار نداشتم بیشتر کیرش رو روو خودم حس می کردم همون موقع بود که مشتری اومد و کریم مجبور شد بره چون مغازه باز بود و قفلش نکرده بود شایدم واسه همون بود که خودش لخت نشد مشتری که اومد من واقعا ترسیدم وفتی رفت کریم برگشت اما من که دیدم مغازه رو دوباره باز گذاشته تصمیم گرفتم که برم کریم هرچی اصرار کرد من قبول نکردم و گفتم که دیر شده و باید برم شایدم اگر مونده بودم به اون چیزی که دوست داشتم رسیده بودم خلاصه من رفتم و دیگه هم به اون سوپر مارکت نرفتم و همش احساس گناه می کردم و می ترسیدم نکنه ایدز بگیرم الان که غکرش رو می کنم خودم خندم میگیره. اما همین ماجرا شد که بزرگ تر شدو متوجه شدم به کیر بیشتر از کس علاقه دارم و ماجرا های سکس کامل و بهترم داشتم ولی این نقطه شروع بود واسه من که هرگز فراموش نمی کنم. منتظر داستان های دیگر من هم از سکسم با مردا باشید و اینم بگم که من سکس رو فقط با مردهای خیلی خیلی بزرگتر از خودم وست دارم و انجام میدم.
