حسابي هوس كير كرده بودم كير گنده كلفت سفتتا حالا هر چي كير بلند كردم شل بودنبه همين دليل هنوز نتونستم يه كون حسابي بدمهميشه يا زود ابم اومدهيا كير طرف شل بودهاز طرف ديگه ازكير جوون خوشم نمياددوست دارم كير طرفم پير باشهدر عين حال سفت و تو كون بروبه هرحال بعد از اينكه هوس كير كردمبلند شدم رفتم پارك دانشجوالان 27 ساله ميرم پارك دانشجوتو اين مدت فقط تونستم دو تا كير پير پيدا كنمكه بردم خونهولي از بخت بد كيراشون شل بودنتو كونم نمي رفتنولي اينبار يعني يه ماهه پيش كه رفتميه مرد پير پيدا كردمشهرستانی بود و مسافرتا نشستم روي نيمكت پاركدستشو برد طرف كيرششصتم خبردار شد خودشهبايد با همين سكس داشته باشماز دستش ندممنم هي نگاش كردمفهميد منم مي خوامبلند شدمطرف ديگه پاركديدم دنبالم دره ميادنشستم رو يه نيمكت اونم اومد نشست كنارماين چيزي بود كه مي خواستمسرصحبت رو وا كردسوال كرد جا دارم يا نهگفتم نهتو چه طورگفت مسافره و جا ندارهشماره شو گرفتم تا شمارش سيو بشهاونم منو گرفتقرار گذاشتيم بعد از ظهر ساعت چهاركنار دارو خانه رامين ميدون فردوسي همديگرو ببينيمتو اين فاصله مي خواستم برمقيمت چند تا هتل يه تخته رو سوال كنماخر سر يه هتل يا قيمت 000/79 تومان قيمت كردمهمين هتلونشون كردمنصفه شو من ميدادمنصف ديگه شم آقاي كيراما وقتي بهش گفتم گفت من ندارماگه خواستي ميام ولي خودت پول هتل رو حساب كنمنم كه احساس كير روي كونم از خود بيخودم كرده بود قبول كردمسر قرار حاضرشدمدو تايي با هم راه افتاديم به طرف خيابون ايرانشهردربون هتل درو برامون باز كرد رفتيم تويه اطاق يه تخته گرفتمگفتم خودم شب نمي مونمپولو پرداخت كردمبعدشم مستخدم هتلمارو به طرف اطاقمون در طبقه سوم راهنمايي كردكليد و گرفتيم رفتيم تو اطاقاطاق نقلي قشنگ و تر و تميزي بودكير من نشست رو تختشروع كرد به مالوندن كيرش رفتم روشكيرمو رو كيرش گذاشتممنو بر گردوند بعد روي من قرار گرفتبعدش دمروم كرديه دفعه ديدم يه پارچه ضخيم رو دندونهام قرار گرفتبراي اينكه فشار رو دندونام كم بشهدهنمو باز گرفتمبه محض اينكه دهنمو باز كردمپارچه كشيده شد ته حلقمبه طوري كه داشتم خفه ميشدمدو تا دستام پشت كمرم قرار گرفتماونا هم محكم بسته شده بودنتو بد وضعيتي گير كردم بودمحسابي ترس برم داشته بودفكر مي كردم با يه رواني روبرو شده امكه آخر سر منو ميكشههر چي تقلا مي كردم فايده نداشتيواش يواش لباسامو در آورد پيرهنمشلوارم شورتمجورابامو گذاشت باشهدلم خوش بود حداقل كيرش روي كونم قرار مي گيرهاما نهزير چشمي مي ديمهر چي پول داشتمكارت اعتباري ، كارت ملي موبايل رو از توي كيفم برداشتاخر سرم لباسامو برداشت و درو بست و رفتنمي دونم چقدر گذشتاما وقتي در باز شدو خدمتكار منو با اون وضعيت ديدجيغ محكمي كشيددر و بست ور فتچند دقيقه بعدمديرهتل و خدمتكارها اومدن تو اطاقتمام مسافرين هتل هم پشت در اطاق جمع شده بودنهمه فهميده بودن چه خبرهولي به روم نمي اوردندست و دهنمو باز كردنرخت و لباس كهنه ايي بهم دادنبا سري پاييندر ميان پوزخند هاي سايريناز در هتل اومدم بيروننوشته: منی نویس
2
