همسایه ها میومدن میگفتن یواشتر بکنش
داگی میگاییدمش دستاشو که خودشو نگه داشته بود تا به جلو پرت نشه گرفتمو از پشت کشیدمش عقب حالا با هر تلنبه من که پرت میشد جلو قبل اینکه کیرم از کوصش دربیاد با دستاش میکشیدمش طرف خودمو کیرم تا خایه هام جا میشد تو کوصش