چه لذتی برای اون كسایی كه كون میدن داره
شده بودم مثل هلو كه دلم میخواستن خودمو حسابی بكنم ولی افسوس كه نمیشد ولی همان روز یه كفدستی خوشگل به افتخار كون خودم زدم
دست انداخت روی رون پای من وگفت خیلی وقت اینجا ایستادی من چیزی نگفتم گفت اهل حال كه هستی گفتم آره