خانوم دوست پسر داشت ولی چون دوسه بار بهش پیشنهاد دادم رد کرد تو کونم گیر کرد که باید باهاش بخوابم با هزار بدبختی طرح رفاقت با دوست پسرش بریز
گفت من میخواهم من فردا ازت سکس میخواهم اقا ایشالله هر شبتون مثل اون شب من باشه رفتیم حمومم. با سالارمون یه صفایی دادی یدونه زدم تو سرش گفتم فردا میخواهم کس بدم بهت دیدم سرشو بلند کرد یجوری نگام کرد دلم سوخت واسش از حموم اومدم بیرون رفتم سی تومن تلخی خریدم اومدم صبح یه گرم تلخی خودم یه چای نبات رفتیم سمت جنگل ساعت ده رسیدم یه قلیون زدیم منم نشه کرده بودم جاتون خالی کمرم سفت شده بود سالارمم زیر شلوار هی تکون میخورد نهارو خوردیم رفتیم تو چادر رفیقمو زیدش قبلش رفته بودن کارشونو انجام داده بودن
رفتیم تو چادر چشاشو نگاه کردم پریدیم بهم لبامو قفل کردم دو سه دقیقه لباشو خوردم رفتم سمت سینه هاش همینطوری میخوردم اومدم برم سمت کسش که نزاشت گفت نمیخام ببینی با کلی التماس بزار بخورم گذاشت رفتم زبون اولو زدم به کسش هر چی کوفت کرده بودم بالا اورده تو چادرو تمیز کردم اومدم سر کیرمو هی بالا پایین میکردم بدتر حشری میشد اخر. سر داد زد بکن تو دیگه حرومزاده دیوونه شدم سرشو هول دادم تو انگار یکی با دستش کیرمو فشار میده بیست دقیقه تلمبه زدم ارضا شدم ابمو ریختم رو سینه هاش یکم بغلش دراز کشیدم یه صدایی اومد گفت بازم میخواهم گفتم قلد کردم دیگه نا نداشتم دوباره یه چهل دقیقه ای کردم ولی اخرش کیرم زخم شد از بس تلمبه زده بودم