اهل سکس باشه فردا شب باز بهش پی ام دادم، اما این بار با یه زن پشیمون و مظلوم روبرو شدم که همش می گفت شماره منو پاک کن و من این کاره نیستم و نمی دونم دیشب چی شد و … شروع کردم باهاش صحبت غیر سکسی. بهم توضیح داد که 42 سالشه، مطلقه است و تو یکی از مراکز دولتی مهم (که اون موقع نگفت کجا) پست مهمی داره. می گفت از آخرین سکسش 23 سال می گذره. یعنی 19 سالگی آخرین سکسش بوده و به قول خودش سالها بود که این نیاز رو توی خودش سرکوب کرده بود. اولش باور نکردم، اما بعد از 2-3 ماه چت کردن که همیشه هم غیر سکسی بود، باورش کردم. بعد از چند ماه باز حرف به سکس کشیده شد. فکر می کنم حدود یک سال بعد از اون شب، راضی اش کردم که باهام بیاد پارک و اگر دوست داشت، بریم خونش برای سکس. البته به یک شرط و اونم خوندن صیغه بود! تو یه پارک قرار گذاشتیم و رفتیم اونجا. وقتی دیدمش باورم نمی شد. یه زن چادری، از سر تا پا پوشیده، هیچی ازش دیده نمی شد یعنی! ظاهرش خیلی معمولی بود، اما واقعا لحظات اول با خودم فکر کردم غیر ممکنه این آدم اهل سکس باشه. تیپ کاملا دولتی! یک ساعتی گذشت تا باور کردم این همونیه که چندین شب باهاش سکس چت کردم و روم باز شد، طوری که بهش پیشنهاد دادم که بریم خونش، اونم قبول کرد، کیرم روی کسش کرد، اما چون دیر بود قرار شد که یه وقت دیگه قرار بگذاریم. چند روز بعد، من که دانشجو بودم (اون موقع 22 ساله بودم) یه روز از سر کلاس رفتم خونه اش. وقتی درو باز کرد، واقعا باورم نمی شد. یه تاپ حلقه ای و یه دامن تا زانو پوشیده بود، موها رنگ و آرایش شده، آرایش تر و تمیز، خلاصه کاملا شیک و مرتب. خونه تر و تمیزی هم داشت. سلام کردم و باهاش دست دادم و رفتم نشستم روی مبل. اول رفت برام یه شربت آورد و بعد نشست کنارم. همش داشتم فکر می کردم که باید چی کار کنم. من بی تجربه اصلا روم نمی شد کاری کنم! تو همین فکر و اضطراب بودم که دیدم دستش رو انداخت دور گردنم. همین کارش یخ من رو آب کرد و شروع کردم به لب گرفتن. مدام لب گرفتنمو تندتر کردم و بعد حدود یک دقیقه بردمش خوابوندمش روی زمین. تازه اینجا بود که دیدم از لحظه ورودم وسط پذیرایی یه دونه پتو انداخته بود که تنمون روی فرش اذیت نشه! دستم رو از پشت بردم و سوتینش رو باز کردم، بعد آوردم جلو و دیدم وای، عجب سینه ای! سایز 85 و سفت. اصلا فکر نمی کردم همچین چیزی منتظرم باشه. اینقدر حشری شدم که بدون در آوردن لباس اون و لباس خودم شروع کردم به مالیدن کیرم روی کسش لای پاش بود و لیس می زدم فکر کنم یکی دو دقیقه بیشتر نشد که آبم اومد و همزمان اونم ارضا شد. برگشت با خنده بهم گفت پسر چی کار کردی؟ گفتم غیر قابل کنترل بود آخه. بعد هم همون طوری ولو شد روی زمین و منم بغلش کردم. بعد چند دقیقه پاشدم و شروع کردم به در آوردن شلوارم. کیرم رو در آوردم و رفتم پشتش دراز کشیدم و کیرم رو زدم به کمرش. وقتی احساسش کرد، سریع برگشت و شروع کرد قربون صدقه کیرم رفتن. باز لب گرفتیم و این بار سریع تر رفتم سراغ کسش و دامنش رو در آوردم و شروع کردم به مالیدن کسش. بعد شورتش رو در آوردم و شروع کردم خوردن که دیدم وای، این عاشق همین حرکته. حدود 7-8 دقیقه سر من لای پاش بود و لیس می زدم که دیدم با تکون های شدید ارضا شد. لحظه ای که ارضا شد چنان سر منو بین پاهاش فشار داد که واقعا داشتم داغون می شدم! خلاصه من یه ساعت دیگه هم اونجا بودم و پاشدم از پیشش اومدم. بعد اون چند بار دیگه رفتم پیشش و حدود 5-6 ماهی صیغه من بود. داداش حشری, کیر,داداشی کوس, کوس خیس ,جنگل ,آب کیر کوس بدم ,آب کیر برده جنسی ,آنال تینیجر ,سکس خانوادگی سکس خشن ,برده جنسی سوراخ کون ,گشاد ,آب کیر کوس آب کیری کیر بخور ,کلفت کوس کره ای ,تست دو کیر ,سوراخ گشاد کیر سیاه ,کوس پاره زن جنده ,کوس پولی کوس نمای نزدیک تخم بخور ,آنال جنده شهوتی ,حشر بالا کیر خور ,سوراخ کون
خانواده با حال حشری ,کیر بابایی واسه همه هست
2.4K نظرة100%