یه کیر بزرگ
بالاخره جمال به حرف اومد و گفت : ببین كامی جون ما تصمیم گرفتیم اگه تو قبول كنی از سكس بازیمون فیلم بگیریم ، راستش با شنیدن این حرف حسابی خوشحال شدم چون بارها خواسته بودم از سكس هام فیلم بگیرم و بعدا ببینم. ولی به خاطر اینكه فیلم های زیادی به این شكل همه جا پخش شده بود و خطرناك بود اولش ترسیدم و قبول نكردم ولی منصور حسابی از این جهت منو مطمئن كرد و گفت : ببین من خودم یه نظامی هستم و زن و بچه هم دارم در صورتی كه ین فیلم جائی پخش شه اولین كسی كه بیچاره میشه منم پس مطمئن باش كه من از تو خیلی بیشتر مراقبم و بعد از دیدن، حتما اونو از بین می بریم. بعد از اینکه قبول کردم ، جمال دوربینی رو که از قبل آماده کرده بود برداشت و اونو روشن کرد منصور هم یه لبخند زد و اومد به طرف من و روی تخت خواب کنارم نشست ، رعشه ی عجیبی تمام بدنمو گرفته بود و به زور می تونستم لرزش دست و پامو کنترل کنم ، سرمو پایین انداخته بودم و روی زمینو نگاه می کردم. منصور یه دستشو روی شونم گذاشت و شروع کرد به مالیدن شونم و بازوم . کمی که این کارو انجام داد دستشو زیر بلوزم برد و دور کمرم انداخت ، دست دیگشو آورد و چونمو گرفت و به طرف صورتش چرخوند و شروع کرد به خوردن لب و دهنم ، به شدت ازم لب می گرفت و همین طور نفس عمیق می کشید ، بو و مزه ی تریاکو کاملا حس می کردم و این بوی آشنا که سالهای سال از دهن جمال حس کرده بودم منو کاملا تحریک می کرد ، پایین بلوزمو گرفت و خیلی آروم اونو از تنم درآورد، با دیدن سینه هام کمی سینه مو لیس زد، در این وقت نفس های من هم به شماره افتاده بود، در حین خوردن سینم ، زیر پیرهنی رو که تنش بود درآورد، دستشو رو سینم گذاشت و با فشار اون منو رو تخت انداخت و به سرعت شلوار و شرتمو از پام درآورد ، و خودشو که هنوز شلوار پاش بود روم انداخت دیگه بزرگی کیرشو روی شکمم حس می کردم که هر لحظه بزرگتر هم می شد و به خوبی می شد فهمید که کیرش از کیر جمال خیلی بزرگتره همین مسئله بیشتر منو تحریک می کرد و دوست داشتم هرچه زودتر کیرشو ببینم، منصور بعد از چند لحظه به پشت روی تخت دراز کشید و من فهمیدم که حالا نوبت منه و باید کارمو شروع کنم ، بدون اینکه به چهرش نگاه کنم بلند شدم ، به طرف شلوارش رفتم اونو به آرومی پایین کشیدم در این وقت یه کیر بزرگ که تقریبا یک و نیم برابر کیر جمال بود مثل فنر از توی شلوارش بیرون پرید با دیدن این کیر واقعا خوشحال شدم و بدون مقدمه شروع به خوردنش کردم . وای عجب خوشمزه بود تموم دهنمو پر کرده بود در این وقت جمال هم همش دور و بر ما می چرخید وسعی میکرد هیچ صحنه ای رو از دست نده و زیر لب هم یه چیزهای می گفت که من تقریبا چیزی از حرفاشو نمی فهمیدم . وقت خوردن کمی کونمو چرخوندم طرف منصور .
این کیری که من می دیدم
اونم روی یکی از دستاش بلند شد و با دست دیگش شروع کرد به مالیدن کونم و بعد فرو کردن انگشتاش ، از گشاد شدن کونم اصلا نگران نبودم چون این کیری که من می دیدم واسه کون من به این گشادی هم لقمه ی بزرگی بود و حتما اشکمو در می آورد پس بدون هیچ نگرانی کونمو در اختیارش گذاشتم تا هر کاری که دوست داره انجام بده . من و منصور حسابی به هم پیچیده بودیم و داشتیم از هم لذت میبردیم . کیر منصور حسابی شق شده بود و آماده کردن و کون من هم کاملا باز و منتظر گائیدن. صدای نفس های منصور هر لحظه بیشتر میشد و به شکلی که عمو عیسی رو هم که بیرون بود تحریک کرده بود و هر چند لحظه یک بار با صدای بلند داد میزد : منصور ناز نفسد ، زود باش ، یه ذره هم واسه ما بزار… فریاد های عمو عیسی و ساک زدن های حرفه ای من منصور رو هر لحظه بیشتر تحریک می کرد و آخ و اوخشو در آورده بود به شکلی که یک دفعه بلند شد و منو به شکم روی تخت انداخت به صورتی که شکمم روی تخت و پاهام روی زمین بود ، خودش اومد پشتم قرار گرفت ، کیرشو دم کونم گذاشت ، بزرگی کیرشو دم کونم حس می کردم ، چشمامو بسته بودم وتمام فکرمو به حال کردنم معطوف کرده بودم که بیشترین حالو ببرم . آروم کیرشو فشار داد ، وای عجب درد با حالی بود . یاد روزهایی افتادم که کونم تنگ بود و جمال کونم میذاشت . کیرشو بیشتر فشار داد و با یک درد خوشایندی سر کیرش توی کونم رفت . هرچه کیرشو فشار می داد انگار تموم شدنی نبود و ادامه داشت . به آرومی کیرشو تا خایه توی کونم کرد به شکلی که نرمی شکمشو روی بدنم حس می کردم . همین که کیرشو تا آخر فرو کرد یه پاشو لبه ی تخت گذاشت تا تسلط بیشتری روم داشته باشه بعدش شروع به تلمبه زدن کرد .کیر به اون کلفتی رو تا انتها در می آورد و محکم تو کونم می کوبید به شکلی که تخت خواب به جیر جیر افتاده بود. درد عجیبی تو شکمم حس می کردم و از درد و شهوت به اطراف چنگ مینداختم و ناله می کردم منصور هم بی توجه به من وحشیانه تر از قبل کونمو می گایید و جمال هم داشت وظیفشو به بهترین شکل ممکن انجام می داد . چند دقیقه ای که به این شکل ادامه داد ازم خواست که به پهلو دراز بشم و خودش هم اومد پشتم به پهلو خوابید یه دستشو زیر رانم انداخت و اونو بلند کرد و دوباره تلمبه زدنو شروع کرد . بیشتر از نیم ساعت که کونمو گایید و من کاملا خسته شده بودم و چون می دونستم باید به جمال و عمو عیسی هم سرویس بدم به جمال گفتم این الان کارش تموم می شه اگه تو هم می خوای حال کنی بیا شروع کن جمال هم سریع دوربین رو روی سه پایه قرار داد ، شرتی رو که پاش بود درآورد و کیرشو که کاملا راست نشده بود توی دهنم گذاشت ، حالا دیگه از پایین کیر منصورو می خوردم و از بالا کیر جمالو . در این حین با ناله های منصور تو کونم داغ شد و منصور آبشو تو کونم خالی کرد ، با چند تا تلمبه ی دیگه آخرین قطره هاشم ریخت اون تو . منصور که کارش تموم شد ، از اتاق بیرون رفت و تازه حال کردن های جمال شروع شد و با این تریاکی که جمال کشیده بود مطمئن بودم لااقل نیم ساعتی باید جور اونم بکشم . وقتی جمال شروع به گاییدنم کرد از بس که کونم گشاد شده بود انگار کیرشو حس نمی کردم و اونجوری بهم حال نمی داد .وقت کون دادن به جمال کیرم خوابیده بود و قطره قطره ازش آب می آومد . چند دقیقه ای طول نکشید که منصور هم برگشت ، دوربین رو برداشت و شروع کرد به فیلم گرفتن . وقتی که جمال داشت کونم میذاشت آبی که منصور تو کونم خالی کرده بود از لای کیر جمال بیرون میریخت و کونمو حسابی لیز کرده بود و اونقدر زیاد بود که حتی تخت خواب رو هم به گند کشیده بود . بعد از چند دقیقه ای حالا دیگه جمال دراز کشیده بود و این من بودم که روی کیر اون بالا و پایین می رفتم و عرقم حسابی دراومده بود و نفس نفس می زدم. حالا دیگه از این می ترسیدم که منصور با دیدن این صحنه ها حشرش بالا بزنه و دوباره بخواد حال کنه ، متاسفانه جمال هم مثل اینکه حالا حالاها آبش نمی خواست بیاد به همین خاطر همین طور که بالا و پایین می رفتم شروع کردم به جلق زدن که پس از چند لحظه بدون اینکه کیرم کاملا راست بشه آبم اومد و همش روی تخت ریخت . جمال با دیدن این صحنه گفت : چه کار کردی لااقل میذاشتی اول آب من بیاد، بعد. چون خسته و سست شده بودم بدون توجه به حرفای جمال از روی کیرش بلند شدم و لبه تخت به شکم خوابیدم تا جمال هم بتونه کارشو تموم کنه ، جمال بلند شد و شروع کرد به گاییدن ولی کون گشاد شده ی من و تریاکی که اون کشیده بود نمی ذاشت آبش بیاد ، حالا دیگه منصور هم خسته شده بود و دوربین رو روی سه پایه گذاشت و از اتاق بیرون رفت . بعد از بیرون رفتن منصور جمال بیشتر از 10 دقیقه همین طور داشت تلمبه میزد و من هم بدون هیچ حرف و حرکتی منتظر بودم زودتر آبش بیاد که یه استراحتی بکنم . که بالاخره جمال هم به آخ و اوخ افتاد و آبشو یه مقدار داخل و یه مقدار بیرون و روی پشتم ریخت . و قبل از اینکه از اتاق بره بیرون بهش گفتم ببین جمال به این یارو بگو الان خیلی خستم ، بزاره واسه بعد و جمال هم چون خودش کارش تموم شده بود بدون هیچ اصراری و حرفی از اتاق خارج شد. بعد از رفتن جمال خودمو روی تخت کشیدم و روی شکمم دراز کشیدم در این وقت منصور اومد تو و گفت به عمو عیسی بگم بیاد تو که من هم با یک حالت التماس ازش خواستم بهش بگه الان خیلی خستم و اصلا نمیتونم بهش حال بدم بزاره واسه بعد .
کیرشو درآورد
منصور از اتاق رفت بیرون و عمو عیسی رو راضیش کرد و قول داد شب حتما بهش زنگ بزنه… . بعد از رفتن عمو عیسی منم رفتم سریع یه دوش گرفتم و اومدم خوابیدم . ساعت حدود 10 شب بود که جمال منو برای خوردن شام بیدار کرد وقتی رفتم توی آشپزخونه عمو عیسی هم اومده بود. بعد از خوردن شام منصور پیشنهاد داد که قبل از همه فیلمو ببینیم البته عمو عیسی اولش مخالف بود و میگفت دیرش شده و باید بره خونش ولی با اصرار منصور و جمال قبول کرد . وقت نگاه کردن فیلم خودم حسابی حشری شده بودم ولی سعی می کردم اصلا به روی خودم نیارم . وسطای فیلم بود که عمو عیسی بدون هیچ حرفی دستمو گرفت و منو به طرف اتاق خواب برد . در این وقت می شد کیر شق شدشو از زیر شلوار گشادش تشخیص داد . وارد اتاق که شدیم پشت سرش درو قفل کرد و بدون مقدمه شروع به در آوردن لباساش کرد. تمام لباساشو غیر از شرتش درآورد ، به طرف من که هنوز سرپا بودم اومد دستشو روی شونه هام گذاشت یه فشار داد و گفت : بشین. منم همونجا جلوش زانو زدم و از روی شورتی که پاش بود شروع کردم به مالیدن کیرش . داشتم کیرشو می مالیدم که خودش شورتشو پایین کشید . کیرشو که کاملا راست نشده بود توی دستم گرفتم . کیرش زیاد دراز نبود ولی حسابی کلفت بود و می تونست بهم حال بده اونو تا آخر توی دهنم کردم و شروع کردم به ساک زدن ، حسابی براش میک میزدم با این کار من به نک و نوک افتاده بود . یواش یواش کیرش سفت شده بود که بلوزمو از تنم درآورد و ازم خواست چهاردستو پا روی زمین بشینم ، قبل از نشستن با یه حالت شهوانی شلوارمو درآوردم و شرتم گذاشتم اون دربیاره و روی زمین به حالت چهار دست و پا نشستم و کونمو قمبل کردم به آرومی شرتمو از پام درآورد با دیدن کونم یه نفس عمیق کشید و گفت: عمه جنده جمال این چند ساله که ما نبودیم حسابی به خودش رسیده عجب کونی در اختیارش بوده و ما نمیدونستیم ، طفلک هرچی ازش تعریف می کرد ما باورمون نمی شد، اگه می دونستم اینه همو ظهری پارش کرده بودم و این همه منتظر نمی شدم . بعدش چندتا ضربه محکم زیر رانم و روی کونم زد و کیرشو بعد از اینکه کمی تف دم کونم مالید با فشار توی کونم چپوند . درد داشتم اما نه به اندازه کیر منصور با این وجود هم واقعا داشتم حال می کردم . با هر بار تلمبه زدن یه آه بلند می کشید که صداش تا بیرون اتاق میرفت و فکر میکنم بیشتر به خاطر اذیت کردن جمال و منصور بود چون اون روز حسابی حالشو گرفته بودن . چند دقیقه ای همین طور که داشت کونم میذاشت کیرشو در آورد و ازم خواست برم روی تخت به پشت بخوابم ، روی تخت که دراز کشیدم پاهامو بالا دادم و خودشم از همون پایین تخت کیرشو تو کونم هدایت کرد و روم دراز کشید بدن چاق و پشمالوش روی بدنم سنگینی می کرد و گرماش بهم حال می داد لبشو روی لبم گذاشته بود و با حرس اونو می خورد بعضا زبونشو در میآورد و تمام لبو دهنمو می لیسید ، گرمی نفسشو روی صورتم حس می کردم. هنوز داشت به شدت تو کونم ضربه میزد که یه دفه کیرشو درآورد و اونو به طرف دهنم گرفت و گفت: زود باش ساک بزن الآن آبم میاد، و وقتی من مخالفت کردم به شدت سرمو به طرف لبه ی تخت و طرف خودش چرخوند ، کف دستاشو رو ی پیشونم گذاشت و با عصابانیتی که از شهوت ناشی می شد سرمو به طرف پایین فشار داد و کیرشو توی دهنم گذاشت به این شکلی که سرم قرار گرفته بود کیرش تا انتهای حلقم می رسید و با هر فشاری که می داد خایه هاش روی دماغم می نشست ، حالا دیگه خودش روم خم شده بود و با کیرم ور می رفت با این کارش کیرم حسابی شق شده بود که یه دفه آبم با فشار بیرون اومد ولی اون هنوز داشت توی دهنم تلمبه میزد که با یه آه بلند آبشو که کم هم نبود توی دهنم خالی کرد. با اینکه این همه سال جمال کونم گذاشته بود ولی هیچ وقت بهش اجازه نداده بودم آبشو توی دهنم بریزه و برای اولین بار بود که مزه ی آب کیرو حس می کردم خیلی بد مزه و شور بود و به خاطر اینکه آبم اومده بود و اون تاثیر شهوانی از بین رفته بود حسابی حالم به هم خورد و به شدت اونو عقب زدم و آبشو روی فرش تف کردم اما اون ول کن نبود و به شدت منو به پشت انداخت و دوباره کیرشو که داشت می خوابید توی دهنم کرد و منو مجبور کرد تا آخر اونو بخورم . با اینکه از این کارش ناراحت شده بودم ولی به خاطر اینکه زودتر کارش تموم شه و بره این کارو انجام دادم و وقتی آخرین قطره هاشو هم توی دهنم خالی کرد با خیال راحت کیرشو درآورد ، لباساشو پوشید و با یک لبخند زشت و مسخره از اتاق خارج شد . با خارج شدن عمو عیسی منصور که از دیدن فیلم حسابی حشری شده بود وارد اتاق شد و انتظار داشت اجازه بدم باهام حال کنه ولی من با خواهش ازش خواستم این کارو نکنه چون واقعا حالم خوب نبود و حال تهوع داشتم اونم که متوجه حال من شده بود از اتاق رفت بیرون همین که منصور بیرون رفت انگار که با جمال در مورد من صحبت کرد چون جمال بعد ز اون به سرعت اومد توی اتاق و حالمو پرسید و من هم ماجرا رو بهش گفتم ، البته اونم به ظاهر ناراحت شد و گفت : بی خیال، عیسی دیگه رفت و به منصور هم گفتم تا ما اینجائیم نزاره بیاد اینجا. البته ما 2 روز دیگه هم اونجا موندیم و کلی باهم حال کردیم ، شب اول من و منصور پیش هم توی اتاق خوابیدیم و کلی با هم حال کردیم فردا شب هم من وسط منصور و جمال خوابیدم و دو تاشون تا صبح کونمو جر دادن
خانواده با حال حشری ,کیر بابایی واسه همه هست
2.4K نظرة100%