گفتم : حکیمه بزار بخوابم اوم گفت : خوب بخواب منن چیکارت دارم من فقط با کیرت کار دارم منم خنده خنده گفتم : ا ا ا ا ا ا ا منم چنان میکنمت خلاصه شب رو صبح کردیم با گاییدن حکیمه از اون روز به بعد کار من شده بود گاییدن حکیمه بیست تومنی روز سوم قرار گذاشتیم که دختر عمه شم که یک سال از خودش بزرگتر بود رو بیار خونشون چون دختر عمش در جریان من و حکیمه بود اونم یه روز به حکیم زنگ زد که آره من هم هوس کردم میشه اجازه بدی منو محمد باهم سکس کنیم اول حکیمه خیلی ناراحت شد بعد بامن در میون گذاشت منم که لم حکیمه رو داشت مخش رو زد م راضیش کردم که اجازه بده که دختر عمش بیاد دختر عمش رو من تا اون روز ندیده بودم ای کاش زود تر میدیدمش دختر عمش خود هوری بود از هوری هم زیبا تر مثل اینکه دختر عمش قبلا شوهر داشته بعد از 2 ناه از شوهرش طلاق گرفته بوده اینجورکه من میدیدم دختر عمش خیلی مامان بود درسته دست خورده بود ولی به نظر من چیز ردیفی بود حکیمه رو میکرد تو کونش اصلا من میگم شما یه چیزی میشنوین اولش روم نمیشد که باهاش سکس رو شروع کنم واسه همین به حکیمه گفتم : تو با من شروع کن تا دختر عمت روش بشه حکیمه اومد کنارم نشست شروع کرد به لب گرفتن ,, کونش رو هم کرد طرف دختر عمش من یواشکی دختر عمش رو میپاییدم که داشت با انگش با کسش ور میرفت دیدم یواش یواش اومد جلو شروع کرد با کس حکیمه ور رفتن منم معطل نکردم سریع حکیمه دول کرد منم بلند شدم کردم تو کسش همیطور که حکیمه خم شده بود و من میکردم تو کسش دختر عمش با سینه هاش ور میرفت و از حکیمه لب میگرفت بعد من کیرم رو در آوووردم اونم اومد جلو شروع کرد به ساک زدن کیرم یه جور آرایش کرده بود که انگار این عروس رو از آرایشگاه آوورده بودن اوج سکس رو داشتیم میدونستم به غیر من هر دو تای اونا دارن از حشریت میمیرن دختر عمش که یه ذره کیرم رو ساک گرفت از دهنش کیرم رو در آوورد یه ذره تف زد با دست کردش تو کس حکیمه حکیمه هم که تا اون لحظه استراحت کرده بود شروع کرد خودش عقب جلو کردن که دهن من رو بگاد با اون کس تنگ و گرم ونرمش معطل نکردم این دفع نوبت دختر عمه ی حکیمه بود رفم سراغش شلوارش رو سه صوت در آوودرم کردم تو کسش درسته یه ذره باز بود ولی همچین ملس ملس بود از سفیدیش بگم که نگو نپرس کیر من در مقابل اون انگار نوشابه ی پارسی کولا بود خیلی حال میداد از اون حرفه ای هاش بود که بعدا از حکیمه پرسیده بودم که اون جندست دیگه داشت آبم میومد حکیمه هم که با بدنم ور میرفت هینطوری هم از من لب میگرفت سکس با دو تا کس آخر حال و شهوت که آدم دیوانه میشه نگو نپرس دگه داشت آبم میومد کیرم رو در آوودم وایستادم اونا ایستادن زیر کیر م شروع کردن نوبتی کیرم رو ساک گرفتن منم شروع کردم به اوه یه اوه یه کردن که یعنی داره آبم میاد اونا هم دهناشون رو باز کردن منم آبم رو بینشون به صورت عادلانه تقصیم کردم یه ذره ریختم تو دهن حکیمه یه ذره هم رو دهن و تن دختر عمش خودمو پاک کردم بعد به اصرار حکیمه سه تایی رفتیم حمام خونشون خیلی حال میده کس جور باشه اونم دوتا خونه خالی هم باشه به مدت سه روز بعد با هم حمام هم بریم تو حموم من رفتم زیر دوش آب گرم که نگو بعد از سکس چه حالی میده چون یه ذره هیکلم درشت بود دختر عمه ی حکیمه رو بغل کردم اونم پاهاشو دور کمرم سفت قلاب کرد شروع کر د خودش بالا و پایین هر چند دوش آب یه ذره اذیتم میکرد ولی آخر لذت بود یه سکس گرم زیر دوش کیرمم تو یه جای گرم بود واقعا حال میداد حکیمه هم از زیر تخمام رو میکرد تو دهنیش کلا همه جای بدنم مشغول بود خلاصه از حموم در اومدیم رو مبل یه ذره با هم لاس زدیم مثل اینکه این دختر عمه ی حکیمه ول کن مامله نبود همینجور بهش گیر داده بود خلاصه به هزار بلا و دردسر روبوسی خداحافظی کردم و اومدم به حکیمه هم گفتم شب نمیتونم بیام خونتون گفتم ا ز خدامه بیام ولی دیگه خونه همه شاکی شدن از اون موقع تا حالا من و حکیمه با هم دوستیم همچنین دختر عمه ی باحالش ولی خوب چون محرم اومده دور خلاف رو خیط کشیدم.
لخت شو برام برقص
4.7K نظرة100%