مدتی گذشت و رابطه ی دوست من با اون پسر خانواده شهید بیشتر شد(من براش یه اسممستعار به اسمحمید میزارم چون حیفه اسم این تخم جن کنار اسم شهید احتمالا جنگ تحمیلی بره)حمید یا بخاطر بسته بودن فضای خونوادش و فشار دوران بلوغ انقدر حشری بود یا کلا ذاتش خراب بود،انقدر رومخما کار کرد که اخر حاضرشدیم سه تایی هر از گاهی همو بمالیم که خداروشکر دو بار بیشتر نبود واونمتوی دوران بچگی به شکل وشمایل بچگونش انجام دادیم،نوبتی با شرت روی زمین میخوابیدیمو اونیکی میومد رومون و همینطوری جابجا میشدیم ،ما که اب وارضارونمیفهمیدیم اما حسشو میگرفتیم. یکی دوبارم اینوسط چندتا بوس ناشیانه و لب گرفتن ساده از هم داشتیم اما داستانمون از جایی شروع شد که منو دوست صمیمیم که حالا دیگه به یه سری مسائل جنسی واردتر شده بودیمومزشم حسکرده بودیم مدام با خودمون میگفتیم دیگه ببین بغل کردن دختر چه حالی میده اینکنجکاوی تا جایی پیش رفت که یه روزتصمیمگرفتیم نیلوفررو به طبقه دوم خونه یرفیقمبکشونیم و مزه ش کنیم. خونه یاونا چسبیده بهمبود پشت بومشونجوریبود که راحت میشد رفت واومد،مادرامون همه همدیگه رومیشناحتن و فوق العاذه صمیمی بودیم،یه روز عصر کهموقعیت مهیا بود رفیقم رفت و به نیلوفر گفت بیاد خونشون،اون طفلیم که براش موضوع خاصی نبود زیاد تنها میشودیم باهم.وقتی اومد یکم که بازیوشیطنت کردیم به داداش کوچیکه یرفیقمکه خیلی کم سن و سال بود گفتیم بره بفل نیلوفر و دختر اون بشه نیلوفرمرو حساب بازی کنار بچش دراز کشید وقرار شد مثلا اونو بخوابونه دیگه من ودوستم کم کم میخواستیم مزه ی لبو تن نرم یه دختروکمکم بچشیم و طاقت نداشتیم یه پتو انداختیم رویسه تامون من از پشت چسبیدم به نیلوفر طوری که کیرم لای کون نرمش بود سفت بغلش کردمو هرجای گردنو صورتش که میرسید میخوردم لیس میزدم و بوس میکردم و فقط تند تند خودمو عقب جلو میکردم دیگه چیزی نمیفهمیدم وکاربیشتری بلد نبودم دوستمم داداششو از جلوی نیلوفرکشید کنار وگفت بره قایمشه اونمازجلو چسبید به نیلوفر طفلک نه میتونست کاری کنه نه صداش درمیومد اصلا انگارنمیفهمید چی داره میشه مام واقعا نمیدونستیم لذت لخت بودن چیه یا مثلا کردنش چجوریه فقط خودمونو میمالیدیم بهش و باهاش ورمیرفتیم میکشیدیمش رویخودمون از کونش نیشگون میگرفتیم یا چنگ میزدیم یا یکیمون زیرش میموند یکیمون میومد روش سینشو فشار میدادولباشومیخورد خلاصه مدتی بعد اونم پایه شده بود هرچند هیچوقت سکس به معنی واقعی باهاش نداشتیم اما لب وعشق بازیای خوبی باهم داشتیم کم و بیشوارد ترشده بودیم ،شلوارمونو درمیاوردیمو دیگه با از روی شرت همدیگهرومیمالیدیم من بی سرزبونتر بودم وبه همین کارا راضی،بیشتر احساسی باهاش رفتارمیکردم ومثلا مدتها لب میگرفتم ازش اما دوستم واردتر بود یبار مجبورش کرد بدون شرت کیرشو دست بکشه هرچند نیلوفرخوششنمیومد هربار که میدیدمش برام اون تن لاغروکشیدش اون پوست سفیدش وموهای سیاه بلندش دوستداشتنی تر از قبل بود همین که قفل بدنم میشد گیجمیشدم که از کجاش شروع کنم،وقتی زیرم دراز میکشید توی همون سن کم یه حسی بهممیگفت همه جای گردنش رو ببوسم وبلیسم،شرتش که میرفت لایکون نرمش کیرم از رویشرت گرمای پوستش روکه حسمیکرد بینهایت لذت میبردم وقتاییم که دوستم روش میومد من میرفتم ساق پاهاشو میبوسیدمو مچپاشو ناز میکردم عاشق دستمالی کردنش بودم منتها یمدت که گذشت من عذاب وجدانگرفتم بیشتر ازینکه چرا با اون دیوس رابطه ی پسر با پسر داشتیم یکی دوبار هم اینکه نیلوفر بعدا که بزرگتر شد واقعا از دست رفت بی نهایت ناز بود ودلبر،خبردار شدیم که ی پسره ۲۴.۲۵ساله زدتش زمین تف و لعنت میفرستادمکه اگه ما باهاش اینکارونمیکردیم و عادتش نمیشد همچین دختری طعمه ی دیوسی عیناون نمیشد اما چشیدن مزه ی نیلوفر تبدیل شده به یک حس همیشگی ودایم برام ،اولین دختری که باهاش بودم و نمیدونم تجربه اون حرارت و شور وهیجان ساده و نابلدانه و غیرکامل چطور انقدر دوستداشتنی شد!! داداش حشری, کیر,داداشی کوس, کوس خیس ,جنگل ,آب کیر کوس بدم ,آب کیر برده جنسی ,آنال تینیجر ,سکس خانوادگی سکس خشن ,برده جنسی سوراخ کون ,گشاد ,آب کیر کوس آب کیری کیر بخور ,کلفت کوس کره ای ,تست دو کیر ,سوراخ گشاد کیر سیاه ,کوس پاره زن جنده ,کوس پولی کوس نمای نزدیک تخم بخور ,آنال جنده شهوتی ,حشر بالا کیر خور ,سوراخ کون
تپل خوش سکس ایرانی
20K نظرة100%