وحشتناک حشری بودم چاق نیس ولی شکم داره یعنی صورت و بدنش غیر از شکمش لاغره یکم پیرتر از سنش نشون میده ولی انصافا خشکله شبیه خارجیاس هرچند که سوادشم کمه بگذریم. این خانم جذاب و داداشم خونشون نزدیک خونه ما بود من از نوجونی زیاد اونجا میرفتم زنداداشم بعضی موقع ها پاشو که واقعا سفید و حشری کننده بود به پام میزد، حسمیکردم امتحانم میکنه چون تکرار میشد منم تو اوج نوجونی و حشری بودن بودم، هی به یادش جق میزدم ولی بعدش وحشتناک احساس گناه میکردم بارها میخواستم کامل فکرشو بزارم کنار ولی نتونستم تا رسیدم به سن الانم. خلاصه من مثلا وقتی حموم میرفت میرفتم از یه گوشه نگاش میکردم دیونهش شده بودم، بهش میگفتم سرمو ماساژ بده و از این کارا. یه بار موقع ماساژ سرم انگشتشو بوسیدم، و اونجا فهمیدم که اونم حشریه چون آروم صدای یه زن حشری رو درآورد و لپمو کشید. منم هر روز بیشتر دیوونش میشدم. این برا نوجوونی بود گذشت و رفتم دانشگاه، تلفنی به بهانههای مختلف در تماس بودیم. حتی زنگ میزد میگفت برام شارژ بفرست نامرد و از این حرفا قشنگ معلوم بود عاشق دل باخته شدیم ولی به روی خودش نمیآورد. زود تو بغلم آروم گرفت بعد از چند سالی که از دانشگاه گذشت، یه روز صبح تصمیم گرفتم دل و بزنم به دریا و از پشت تلفن بگم همه چیو، گفتم نهایت ناراحت میشه و من تا مدتها خونه نمیرم تا ببینم اوضاع از چ قراره. تو خوابگاه تنها بودم، زنگ زدم صدام بدجور میلرزید، اینو بگم که من همیشه بهش میگفتم خوابتو دیدم حتی یه بار بهشگفتم خوابتو دیدم گفت چ خوابی؛ گفتم وسط یه دشت گل دنبالت میکردم و یهو بهت رسیدم و بغلت کردم و زمینت زدم، گفت حق نداری از این خوابا ببینی با خنده و عصبانیت. چند بارم وقتی خونه رفته بودم میرفتم خوته وقتی که داداشم میدونستم سر کار هست یا بیرونه و میگفتم دلم برات تنگ شده و محکم تا چند دقیقه بغلش کردم. یکی دو بار مقاومت ریزیکرد ولیزود تو بغلم آروم گرفت. یه بار که بعد مدت ها از دانشگاه اومده بودم رفتم خونشون داشت ظرفمیشست، وحشتناک حشری بودم از پشت نگاش میکردم رفتم بغلش کردم کلی بوسیدمش و گفتم دلتنگت بودم، ولی اون میدونست بهونم الکیه اما به رو خودش نیاورد. فقط شیر آبرو بست و نگام کرد. گفتم تو خواب حاملت کرده بودم خب برگردم به قضیه دل به دریا زدن؛ زنگ زدم گوشی رو ورداشت صدام میلرزید، گفتم خوابتو دیدم، گفت بگو، گفتم تو خواب حاملت کرده بودم، گفت بی تربیت این چ خوابیه، یکم عصبانیت ناشی از ترس تو صداش بود. گفتم جان بچت قسم بخور یه چیزی میگم به کسی نگی، اونم بعد از کمیچونه زدن قبول کرد، گفتم عاشقتم، گفت وای داداشت میکشتت، منم نتونستم بگم خودت چیکار میکنی؟! ولی یکم تهدید کرد و گفت به چشم داداش نگات میکردم دیگه ازت میترسم گفت خودمم شک کرده بودم منم گفت پس فقط بزار یکم تنتو بوسه بارون کنم ولی قبول نکرد، از اون موقع رفتاراش تغییر کرده حتی موقع برگشت از دانشگاه منو نمیبوسه داداش حشری, کیر,داداشی کوس, کوس خیس ,جنگل ,آب کیر کوس بدم ,آب کیر برده جنسی ,آنال تینیجر ,سکس خانوادگی سکس خشن ,برده جنسی سوراخ کون ,گشاد ,آب کیر کوس آب کیری کیر بخور ,کلفت کوس کره ای ,تست دو کیر ,سوراخ گشاد کیر سیاه ,کوس پاره زن جنده ,کوس پولی کوس نمای نزدیک تخم بخور ,آنال جنده شهوتی ,حشر بالا کیر خور ,سوراخ کون
خانواده با حال حشری ,کیر بابایی واسه همه هست
2.4K نظرة100%