سلام به همه بچه های شهوانی این اولین داستانی هست که دارم مینویسم و کاملا واقعیه اگه جایی مشکلی داشت راهنماییم کنید برای داستانای بعدی از نظراتتون استفاده کنم ممنونممن محمدم و خانمم معصومه تویکی از شهرای جنوبی زندگی میکنیم حدود ۸سال هست که ازدواج کردیم.معصومه زن خوش قیافه ایه اندامشم تا قبل بارداری خوب بود اما بعد بارداری یکم سینه هاش و شکمش بزرگ شد اما هنوز میشد به عنوان یه زن سکسی روش حساب کرد.معصومه آرایشگاه داره و تقریبا توی اون محل همه میشناسنش چون کارش خوبه و خوش برخورده با همه بگو بخند داره و واسه همین بعضیا فکرمیکردن داره پا میده و بهش پیشناد میدادن اما اصلا توی این باغا نبود و ردشون میکرد خونه که میومد واسم تعریف میکرد بعضی وقتا فکرمیکردم دروغ میگه که مثلا پیشنهاد فلانی رو رد کرده اینجوری میگه من پیش زمینه ای داشته باشم اگه ی موقع چیزی فهمیدم بگه من که گفته بودم، اما با گذشت زمان بهش ایمان اوردم و باورش کردم که واقعا راست میگفت.زندگیه خیلی خوبی داشتیم هم توی مسائل زناشویی هم رفاقتی واقعا چیز پنهونی بینمون نبود البته الانم خوبیم نمیگم بدیم اوضاع مالیم بد نیست در حد این که خونه از خودم دارم ماشین دارم درامدمم بد نیست تازه هم واسه معصومه ی ۲۰۶گرفتم هدیه تولدش.معصومه توی سکس خیلی هاته و زود شل میشه و خیس اما سکسمون زیاد نیست شاید در ماه ۳ یا چهار بار بعضی وقتاهم کمتر من میخواستم اما اون نمیخواست یا خسته بود یا حوصله نداشت اینم به جرأت میگم هربار سکس اول میذاشتم اون ارضا بشه بعدش من ارضا میشدم دوتامون از سکسمون راضی بودیم.یه پنجشنبه شبی بود که یه فیلم داشتیم میدیدیم در مورد سکس ضربدری بود و تری سام دوستم داد گفت حتما ببین عالیه با خانمت ببین شاید روش تاثیر داشته باشه اشتیاق به سکسش زیاد بشه(ما مردا خیلی چیزارو به دوستامون میگیم)اون شب کلی تنقلات خریدم بشینیم فیلم ببینیم معصومه فیلم خیلی دوست داره واسه خودمم یکمم عرق گرفتم گفتم گرم شم که سکس توپی بکنیم معصومه اهل مشروب نیست اما به منم ایرادی نمیگیره که بخورم یا نخورم.اونشب دیر اومد خونه مشتری زید داشت حدود ساعت ۱۲ زنگ زد بیا دنبالم پیش خود گفم امشبم مالیده شد خستس حالا میره دوش میگیره میخوابه.رفت حموم اومد گفت اماده کن تنقلات رو خودم و خشک کنم فیلم ببینیم دنیارو بهم دادن خوشکل و جدا جدا همرو گزاشتم تو ظرف چیدم رو میز چراغارو کم کردم با یه تاپ قرمز و شرت اومد سوتین هم نبسته بود نشستیم پای فیلم روی کاناپه منم دل تو دلم نبود نگه این چه فیلم مزخرفیه بلند شه بره آخه با فیلم پورن همچین واکنشی داره منم هیچی نگفتم نشستیم به تماشا کردن صحنه اول صحنه دوم صحنه سوم همش منتظر بودم یه چیزی بگه اما هیچی نگفت منم کیرم شق کرده بود معصومه کم کم تکیه داد بهم سرشو گذاشت رو شونم گفتم خوابت میادبریم بخوایم گفت نه قشنگه فیلمش فقط سردمه پتو بیار بندازم دورم پتوشو اوردم انداختم روشونش پیچید توش منم دستم رو انداختم دور گردنش چسبوندمش به خودم نگام فقط به تلویزیون بود یهو دستشو گذاشت رو کیرم برق از سرم پرید گفت من سکس میخوام توهم اوضات خرابه من که خیسم خاموش کن بریم ازخدا خواسته خاموش کردم بغلش کردم رفتیم تو اتاق گذاشتمش رو تخت بدون مقدمه پاهاش رو باز کردم سرمو بردم لاپاش کسشو میک میزدم و لیس میزدم گفت سینه هامو فشار بده دستامو گذاشتم رو سینه هاش فشار میدادم چشمم افتاد بهش داشت لذت میبرد چشماشو بسته بود فقط ناله میکرد دستاشو گذاشت رو سرم فشارداد به کسش گفت زبونتو بکن تو دربیار منم دیدم اینجوریه با ولع تمام هرچی که بلد بودم انجام دادم حتی سوراخ کونشم لیس میزدم میگف فقط بخور واسه اولین باربود که بدون کیرم ارضا شد تو دهنم منم فقط میک میزدم جوری بود که فشارش افتاد بی حال شد تا حالا اینجوری ندیده بودمش من دیگه ارضا شدن خودم برام مهم نبود با حال اون منم حال کردم انگار ارضا شده بودم انگار فیلمه قشنگ بهش چسبیده بود ازپشت بغلش کردم و بهش گفتم بخواب گفت تا تو ارضا نشی نمیخوابم گفتم اصلا مهم نیست بخواب وقت زیاده فردا گفت نه همین الان معصومه هیچوقت واسم ساک نزده بود فقط یه بار دوبار اونم درحد ۳۰ثانیه با اصرار من چون حالش بهم میخورد گفت میخوای واست بخورم تا ارضا شی؟واقعا توبخوری؟اره چیه باورت نمیشه؟نمیذارم کامل تو دهنم برو بشور لیسش میزنم با دست کاری میکنم ارضا بشی واسه اولین بار بود دیدم با میل خودش کیرم تو دهنشه منم کم و بیش مست بودم داشت میخورد بهش گفتم حسابی فیلمه بهت حال داده امشب تو نیستی انگار گفت نه اصلا ربطی به فیلم نداشت من خودم میخواستم؛اره تو راست میگی بعداینهمه زندگی نشناسمت من بهش گفتم با ساکی که تو میزنی تا فرداهم نمیام بشین روش گفت خشک شدم ژل بزن به کیرت ژل زدم نشست روش سینه هاش ۷۰بود گرفتم تو دستم دوتاشون رو میخوردم و یه کوچولو گاز میگرفتم من همیشه فانتزی نفر سوم رو داشتم بعضی اوقات توی سکس بهش میگفتم معصومه هم همراهیم میکرد اما فقط توی سکس حرفش بود بعدش جرات نداشتم بیان کنم همیشه بهش میگفتم دوست دارم جلوی خودم به یکی دیگه بدی منم نگاه کنم و بعدش منم بهتون اضافه شم میگفت اره باشه اوف آخ نوک سینه هامو فشار میداد منم زرتی ارضا میشدم و تمام دیگه حرفی نبود اینم بگم توی مجردی خیلی سکس میکردم با جنده یه خاله شهره بود الانم هست😌 در هفته ۳بار میرفتم پیشش هردفه هم کیساش عوض میشد بعضی وقتا با دوستم میرفتم تریسام میکردیم جنده هارو. دیگه رفیق شده بود باهام خاله شهره اینقد میرفتم پیشش؛ دوسال بعد ازدواجم میرفتم پیشش اما دیگه یواشکی😏 معصومه هم از قبل من خبر داشت خودم همه چیرو واسش تعریف کرده بودم از مجردیام؛ گفتم خیلی باهم نداریم شاید باورتون نشه اما واقعا اینجوره،برم سر اصل مطلب همیجوری که نشسته بود روی کیرم کشوندمش خوابوندمش رو خودم دستمو گذاشتم رو کونش گفتم کاش یکی دیگه بود میکرد تو کونت دونفری میگایدیمت مثل فیلمه گفت خارجیا بلدن نه شما اخه شما کمر اونارو دارین؟دیدم بدش نمیاد منم ادامه میدادم گفتم ایندفه میریم یه سکس سه نفره میکنیم کس و کونت جر بخوره جنده گفت مردش با سرحرفت بمون.من دیگه نتونستم خودمو نگه دارم ازروی کیرم بلندش کردم و ارضا شدم.از فرداش همش تو فکراین بودم چجوری و کجا ببرمش که سکس سه نفره باهاش بکنم کسی که نشناسمون جاش کجا باشه؟سوییت میترسیدم یه موقع دوربین جایی نذاشته باشن فردا ابروریزی بشه گفتم اصلا بذار ببینم توی سکس بهم قول داد یا واقعا گفت واتساپ بهش پیام دادم بگردم یا نه؟جوب داد دنبال چی؟موندم چی بگم استرس گرفتم گفتم یا میشه یا نمیشه دیگه یه نفر که بکنتت.با ترس و دلهره فرستادم جواب داد دیوونه باور کردی خیلی خری نه بابا مگه من جندم حالا من یه حرفی زدم تو حال کنی.حالم گرفت دیگه پیام ندادم بعد ۲۰دقیقه پیام داد چی شدی پس؟گفتم هیچی کار داشتم!گفت یکی از همکارام واسه اینکه تنوع داشته باشه رابطشون از سایت دیوار خونه کرایه کردن نصف روز رفتن اونجا مثل دوست پسر دوست دختر خیلی هم بهشون حال داده الان شمارشو میگیرم بهت میدم زنگ بزن ماهم بریم شاید خوش بگذره واسه دوتامونم تنوعه گفتم نه سوییت به فکرخودم اومد اما میترسم از امنیتشون ولش کن اصلا همینجوری این تو سرم بود یهو یاد شهره افتادم مطمئن بودم از مکانش، کل پاسگاه میشناختنش کاری به کارش نداشتن از امنیتش هم خیالم راحت بودشایم میشد تو کار انجام شده بذارمش، تو مسیر خونه بودم روم نشد رو دررو بهش بگم پایین خونه ایستادم بهش پیام دادم یادته میگفتم مجرد بودم میرفتم پیش یکی ب اسم شهره؟گفت اره زیاد شنیدم ازت گفتم بریم پیش اون؟۳تا اتاق داره یکیش رو کرایه میگیرم کسی هم کاری ب کارمون نداره گفت اگه میدونی مطمئنه بریم نه بریم اونجا آشنایی کسی ببینه مارو بهش گفتم ظهرا خلوته واسه فردا ظهر خوبه؟گفت اره. بذار بهش زنگ بزنم شهره خونش بالا شهر بود زنگ زدم شهره کلی احوال پرسی کرد که چه عجب دیدی گفتم دوباره میایی بیا دو کیس ناب دارم کم سن هیکل تراشیده گفتم نه با دوست دخترم میخوام بیام اون اتاق آخری رو که کولر مجزا داره رو برام بذار برا فرداساعت دو اونجام فقط ضایع نکنی من میومدم پیشت چند ماه پیش چندساله منو ندیدی ،گفت باشه بیا دلم برات تنگ شده.یکم چرخیدم تو خیابون بعدش رفتم بالا ناهار آماده بود گوشی رو دادم دستش گفت چیه گفتم بخون هنوز روم نبود بهش بگم گفت خوبه برو همون هیکل تراشیده هارو بکن گفتم بیشعور 😉اگه میخواستم برم که نشونت نمیدادم گفت باشه اگه مطمئنی از جاش بریم.بدم نمیاد جنده خونه ببینم چه شکلیه نریم همه تو هم سکس کنن اونجا من نمیام بهش گفتم نه بابا اینجوری نیست براش توضیح دادم اصلا کسی با کسی کاری نداره میریم میبینی خدایش خونه شهره خیلی تمیز و باکلاس بود.من که اصلا نمیتونستم تا فردا صبرکنم اصلا زمان نمیگذشت همش تو فکر بودم یه نقشه ای بریزم به یکی از دخترا بگم ما که رفتیم داخل تو ۱۰دقیقه دیگه بیا تو اتاق شاید توی عمل انجام شده بیوفته حدئقل سکس سه نفره بکنیم بازم گفتم نه ناراحت میشه حالا قرص چی بخورم سپری چی بزنم زود ارضا نشم یه حال اساسی بکنیم حالا که پا داده؟رفتم دروخانه یه اسپری گرفتم قرص گرفتم گذاشتم تو ماشین که فردا قبل اینکه بیام خونه بخورم و اونجا اسپری بزنم.فردا دوساعت زودتر مغازه رو بستم ۱۲ رسیدم خونه دیدم حمامه چیزی نگفتم لباسامو دروردم منم رفتم حمام ترو تمیز کنم شیو کنم رفتم داخل دیدم به به شیو کرده اماده داره خشک میکنه رفت بیرون گفتم بریم رستوران ناهار بخوریم بعد بریم الان منم میام زیاد لفتش ندادم بهش گفتم زیر مانتو همون لباس توری یک تیکه رو بپوش گفت خودمم میخواستم همینکارو کنم آخ بدنش که سفیده توی اون لباس خیلی جلوه میده اومدم بیرون دیدم لباس توری تنشه داره آرایش میکنه من که داشتم پس میوفتادم از اینور استرس رفتن اونجا که قراره چه اتفاقی بیوفته ازاینور انگاری باراوله دارم معصومه رو میبینم خیلی خوشگل شده بود بهش گفتم بذار کستو بوس کنم نذاشت گفت اونجا هرکاری دوست داشتی بکن نزدیکای ۱شده بود که رفتیم رستوران غذا خوردیم دقیقا ۲ زنگ زدم به شهره که درو باز کن میگفت محمد استرس دارم خیلی آخه تا حالا نیومدم اینجور جاها بهش گفتم اگه میترسی بریم خونه اصلا مهم نیست گفت نه اینهمه تا اینا اومدیم بلاخره تجربه میکنیم دستشو گرفتم یکمم شرمنده شدم که اوردمش اینجور جایی بهش گفتم نترس من پیشتم گفت میدونم رسیدیم در واحد نیمه باز بود مثل همیشه یه دختری هم پشت در رفتیم داخل سلام و احوال پرسی و چقدر تحویل گرفت مارو شهره یه زن ۶۰ سالس بغل کرد منو بوس بوس با معصومه روبوسی کرد گفت ناقلا چی دست و پا کردی اینجوری نبایدم پیش من بیای دیگه یکم نشستیم پیشش چایی خوردیم خوش داشت تریاک میکشید به معصومه گفت اسمت چیه عزیزم معصومه هم اسم خودشو گفت اینو یادم رفته بود بهش بگم اسمتو اگه پرسی یه چیزی بگو،بهش گفت لباساتو دربیار اینجا غریبه نداریم همه خودیم مردی نیست معصومه گفت راحتم حدئقل شالتو دربیار،معصومه هم شالشو درورد شهره داشت میخورد معصومه رو با نگاهش منم بدم نیومددوباره گفت مانتوتم دربیار ببینم چی داری اون زیر دوتا دخترهم اونور داشتن با موبایلشون ور میرفتن گفت مردی نیست که در بیار راحت باش معصومه نگاهم کرد بهش گفتم دربیار اشکال نداره شورت و سوتین صورتی پوشیده بود زیر اون لباس توری مشکی خیلی به چشم میومد مانتوشو دراورد اما معذب بود من انگاری اولین باربود میدیدم معصومه رو کیرم شق شده بود بهش گفت جایی کار میکردی قبلا هیکل خوبی داری من رفتم دستشویی که بریم تو اتاق قرص خورده بودم اسپری نشد بزنم اومدم رفتیم تو اتاق من خیلی هیجان داشتم معصومه گفت شهره بهم گفته اگه بیای پیشم روزی ۲تومن درامد داری بهش گفتم باور نکن همینجور داشت حرف میزد لباشو بوسیدم و بغلش کردم بهش گفتم تو الان یه جنده ای زنم نیستی باشه منم مشتری توام گفت باشه نشوندمش لبه تخت رفتم سمت کسش چه بوی خوبی میداد تا حالا این بو رو نداشت از روی شرت و لباس توری فقط لیسش میزدم گازش میگرفتم لباسامو کندم خشتک لباس توری رو باید پاره میکرد ی تیکه بود اروم با انگشت جرش دادم شرشتشو زدم کنار فقط لیس میزدم کسشو معصومه هم بدش نیومده بود آه و نالش رفت هوا خیس خیس شده بود بهش گفتم ساک میزنی گفت فقط لیس میزنم گفتم باشه داگی روی لبه تخت منم روبروش شروع کرد لیس زدن نمیتونم براتون اون شور و هیجان اون لحظه رو مثال بزنم داغ شده بودم عرق میکردم اصلا یه وضعی دستامو بردم زیر بغلاش اوردمش بالا شهره در زد گفت محمد بهروز داره میاد بهش گفتم اینجایی گفت میام که ببینمش بهروز خواهر زاده شهره بود یه پسر با کلاس قد بلند بچه خوشکل لوتی خیلی از جنده های اونجارو بهروز جور میکرد😅 گفتم خوبه منم خیلی وقته ندیدمش 😘با بهروز خیلی کس کرده بودم تا ی کیس جدید میورد زنگ میزد منم میرفتم واسه همین میگم لوتی بود 😌لباشو بوس کردم بهش گفتم بخواب پهاشو دادم بالا کیرمو مالوندم رو چوچولش و گذاشتم توی کسش باورم نمیشد کسش اینقد گرم شده باشه حس کردم دارم ارضا میشم هنو ۵دقیقه نشده بود کشیدم بیرون اما لعنتی اومد ریختمش رو شکمش گفت پ چیشد حالم گرفته شد معصومه تازه داشت حال میومد من احمق خراب کردم گفتم بذار یکم بگذره دوباره شروع میکنم شاید ۴۵دقیقه زمان برد اما لعنتی انگار نه انگار کیر دارم شده بود ۵ سانت تکون نمیخورد بهش گفتم میخورم برات تا ارضا شی گفت نمیخوام حالم رفت اصلا بهروز اومده بود صدام کرد بیا بیرون دیگه منتظرتم لباس پوشیدم برم دستشویی بهروزم ببینم دروباز کردم ایستاده بود تو تراس داشت سیگار میکشیدسلام احوال پرسی گفت نامرد حالا دیگه تک خوری میکنی زید میاری به من نمیگی لاشی چیز خوبیه؟خاله میگه خیلی خوبه برم ببینمش ٫حالا من مونده بودم چی بگم!بگم زنمه نمیشه بگم کیس ازدواجه میدونه متاهلم با بهروزم چیزی به اسم تکپر خودمه نداشتیم سیگارشو انداخت گفت برم ببینمش گفتم بهروز ناراحت میشه میپره تازه باهاش آشنا شدم حیفه کس خوبیه بذار بهش بگم اگه قبول کرد برو بکنش گفت لاشی نبودی" میرم باهاش حرف میزنم اگه قبول کرد برو بکن مصومه صدام کرد بیا رفتم گفت میخوام برم دستشویی مانتوشو پوشید اما شلوار نه همون توری تنش بود بهش گفتم بیا راهنماییت کنم بهروز دیدش اومد جلو سلام کرد دست دراز کرد معصومه هم دست داد گفت ما با محمد خیلی رفیقیم خونه یکی هستیم اگه میشه منم باهاتون آشنا بشم معصومه جواب نداد رفت دستشویی گفتم جان من بیخیال این شو نپره گفت گمشو حالا که دیدمش باید بکنمش تو چکار داری من باهاش حرف میزنم راضی میشه منو که میشناسی معصومه اومد بیرون رفت تو اتاق دروبست رفتم دنبالش گفت چی میگه این گفتم بابا گیرداده میخواد بکنتت گفت خوش اندامو خوش قیافست اما غلط کرده آماده شو بریم گفتم باشه بهروز در زد اومد داخل با رکابی و شورت گفت تو برو بیرون من دوکلمه حرف میزنم نشد برو زوری که نیست لطفا برو بیرون لاشی بازی درنیار شهره اومد دستمو گرفت گفت بیا دیگه نگاه معصومه کردم اونم فقط داشت منو نگاه میکرد ته دلم بدم نمیومد معصومه رو بکنه اما زنمه جنده که نبود شهره دستمو کشید رفتم بیرون بهروز درو بست خیالم از یه بابت راحت بود بهروز آدمی نبود به زور باکسی سکس کنه معصومه هم آدمی نبود که قبول کنه بهش بده بهش گفتم بهروز قبول نمیکنه بهت بده یه چشمک زدم واسه معصومه رفتم بیرون شهره زه چایی واسم ریخت گفت بهروز رامش میکنه هم تو میکنیش هم درامد داره ازت پول نمیکنه گفتم اصلا اینکاره نیست چایم تمام نشده بود استرس وحشتناکی داشتم میخواستم برم شهره نذاشت گفت بشین ۱۰ دقیقه گذشت بهروز صدام کرد بیا کسکش رفتم دیدم بله معصومه دیگه اون لباس تورم تنش نبود نشسته بود کنار بهروز کیرشم تو دستشه گفت بیا ببین چجوری حال میکنن دربیار بیا وسط کیرمنم انگار جون تازه ای گرفته بود سیخ سیخ معصومه گفت دوست داشتم توهم به آرزوت برسی بهروز بهش گفت ساک بزن گفت ساک نمیزنم بدم میاد منم هاجو واج کنارتخت فقط نگاه میکردم معصومه درازکشید به بهروز گفت بکن به منم گفت بیا اینور بتونم با کیرت بازی کنم بلند شدم رفتم کنارش اصا باورم نمیشد معصومه خیلی راحت داشت اینکارو میکرد انگاد اینکاره بوده اصلا ؛بهروزم تا میتونست تلمبه میزد کیر بهروز بزرگتر و کلفتراز کیر من بود همشو جا داده بود توی کس معصومه و تلمبه میزد خیس خیس بود معصومه از صدای شلپ شلپ میشد فهمید بهروز درورد کیرشو گفت تو بکن جامونو عوض کردیم دوباره میگم بهترین حس دنیا بود اون لحظه اما تعجبم از اینکه معصومه اینجور جنده بازی از کجا بلد بود من کردم بهروز معصومه رو به بغل خوابوند خودشم رفت پشتش کرد داخل همینجوری تلمبه میزد صدای ناله معصومه بلند شد گفت داره میاد بزن بزن ارضا شد بی حال شد اما بهروز نشده بود هنوز کاندوم و درورد معصومه رو رو کمر خوابوند دوباره کردش چندتا تلمبه محکم زد کشید بیرون ریختش رو شکمش لباشو بوسید و ازش تشکر کرد که گذاشتی باهات سکس کنم٫ با دستمال پاک کرد شکمش رو کمک کرد لباساشو بپوشه منم فقط نگاه میکردم ازش شماره خواست اما نداد بهش توی ماشین تا خونه حتی یک کلمه هم باهم حرف نزدیم تا فرداش… دیگه ادامه ندم اما اونروز معصومه به گفته خودش ۳بار ارضا شده بود ولی بهم گفت این دفه اول و آخربود که باهات اومدم چون میدونستم دوست داری انجام دادم دیگه هم در موردش حرفی نمیزنیمنوشته: ادله مرگ
182