سلامداستان سکس زنم با مبل فروشمن حامد هستم ۲۹ ساله و زنم فرزانه۲۴ساله با سینه های ۹۰خوش فرم و کون گنده و سکسی که هر مردی رو عاشق خودش میکنهقضیه برمیگرده به عید سال پیش حدود بهمن ماه که ما برای عید رفتیم یافت اباد برا خرید مبل تو پاساژها و مغازه ها که میگشتیم چندین و چندبار مردای مختلف چششون به اندام زنم گرد شده بود و میخواستن بخورنش حدود سه ساعتی گشتیم ولی مورد خوبی پیدا نکردیم چون قیمتاش اوکی نبود یا جنسش خوب نبود تا اینکه تو یه مغازه با یه نفر اشنا شدیم به اسم سعید که حدود ۳۵سالش بود جنس مبل هاش خوب بود ولی قیمتاش بالا وقتی فهمید ما دنبال جنس ارزون تریم یه ادرس بهمون داد سمت نعمت اباد و گفت مغازه خودمونه شما برید اونجا همین جنسا رو اونجا با کیفیت کمتر و قیمت مناسب تر گذاشتیمماهم قبول کردیم و رفتیم اونجا که دیدیم خودشم اونجاست و اومده بود به یکی از مشتریاش جنس معرفی کنه خلاصه با کلی برو بیا یه مدلی رو انتخاب کردیم و قرار شد یه ماهه تحویل بدنحدودا بعد از یه ماه با تماسی که داشتیم هنوز مبل ما حاضر نشده بودو همش میگفتن چند روز دیگه تا تقریبا دوهفته گذشت وما عصبانی رفتیم اونجا برا دعوا زننم یه مانتو جلوباز پوشیده بود و یه تاپ که نافش معلوم بود و یه شلوار خیلی تنگ و کوتاه و سینه هاش که چاک وسطش معلوم بودخلاصه رسیدم اونجا و با توپ در وارد مغازه شدیم داشتیم بحث میکردیم که سعید از راه رسید و شروع کرد به اروم کردن ما و به شگردش گفت بره برا ما ابی چیزی بخره و تو این مدت داشت از بازار بد و نبود جنس و این چیزا میگفت و وکم کم روش به خانومم باز شد و باهم داشتن از بازار میگفتن ومن داشتم حرص میخوردم و حس خوبی هم داشتم که زنم با اون سینه های باز و شلوار پاره و اندام سکسی نشسته جلوی یکی و داره دلبری میکنه خلاصه بحث رسید به اینجا که قرار شد سعید مارو ببره تولیدیش که چندتا کوچه پایین تر بد تا روند رشد کارمبل رو ببینیم و اگه نخواستیم پولمونو برگردونه اما چون راهش پیچیده بود وترافیک سعید گفت باماشین خودش بریم وما قبول کردیم یه ماشین ۲۰۷سفید داشت که خودش نشست پشت فرمون ولی چون پشتش بار داشت وشرایط برا نشستن یه خانوم فراهم نبود زنم نشست جلو ومن نشستم عقب پشت شاگرد و به سختی میتونستمجلوروببینم اما تو اون تایم متوجه شدم سعید داره به زنم نخ میده و زننم بدش نمیاد ولی به خاطر من نمیتونست زیاد روی خوش نشون بده تو مسیر سعید چندبار دستشو به بهونه دنده میزد به پای زنم و اونم هیچی نمیگفت تا اینکه دیدم سعید داره با دستش پای زنمو میماله و اونم فقط جلو رو نگاه میکنه وچیزی نمیگهخلاصه رسیدم به تولیدی یه جای بزرگ که از چندتا اتاق توی هم تشکیل شده بود اولش که وارد میشدی کاگرا مشغول کار بودن و یه در سمت راست بود که محل نگهداری کاری نیمه اماده بود که کار ماهم اونجا بود و بعدش هم اتاق سعید با کامپیوتر و تلفن ومیز و یه تخت یه نفرههمین که ما وارد شدیم کارگرا میخکوب زنم شدن و ما سریع رفتیم اتاقی که مبلمون اونجا بود و سعید شروع کرد به توضیح دادن که تا هفته دیگه اینجوری میشه و اونجوری و درست میشه و سرپرست کارگرام که یه پسره بدنساز بود میومد اونم یه سری توضیحات میداد و بیشتر به زنم توجه میکرد تا اینکه سعید گفت بریم اتاق خودم . وارد اتاق که شدیم درواز پشت بست و شروع کرد به حرف زدن که من دسشوییم گرفته بود و پرسیدم کجاست و اونم توحیاط نشون داد و من رفتم و چون معمولا من دستشوییم طول میکشید خانومم گفت در رو ببند که سرما نیاد تو و سعید اومد پشت من درو بست و رفتم اما دل تو دلم نبود که زنم با یه غریبه تنها شده به خاطر همین قبل از اینکه برم دستشویی برگشتم و از بالا در که یه شیشه کوچیک داشت داشتم اونارو نگاه میکردم که دیدم زنم نشسته رو صندلی و از پشت داره شونه های زنمو ماساژ میده و باهم حرف میزدنزنم :نکن یه موقع شوهرم میادسعید:مگه نگفتی طول میکشه بعدم بیاد در بسته ست تازه منم میخوام خستگیتو رفع کنم تا اینجا مجبور شدین بیای در ضمن اون توماشین دید من پاتو گرفتم چیزی نگفتزنم:باشه ولی ما اهل اینکارا نیستیم توماشینم من چیزی نگفتمچوننمیخواستم دعوا بشه شما فقط زودتر مبلای مارو حاضر کن تا هفته ی دیگهسعید :عجله نکن تازه هفته دیگه بازم باید بیای اینجا تایید کنی و بعد تحویل بگیریهمین طوری که داشت ماساژ میداد .زنم داشت کم کم حالش بد میشد و اونم دستشو میبرد سمت سینه هاش و منم داشتم میدیدم که زنم چطوری داره اروم اروم تسلیم یه غریبه میشه و شهوت وجودموگرفته بود که سعید دستشو برد توی تاپ زنم وسینشو اروم دراورد و زنم بهش نگاه میکرد همدوست داشت ادامه بده همنگران من بود که سعید گفت عزیزم حیف نیست این سینه ها دست من بهش نخوره من هرچی بخوای برات فراهممیکنم اگه تا شوهرت میاد یکم مدارا کنی و زنمم که حالش دست خودش نبود با ناز گفت من فقط مبلا رو میخوام ولی شورهرمالان میاد که سعید پرید توحرفش نترس اون چیزی نمیفهمه بعد همین جوری که بالا سر زنم وایستاده بود داشت سینه هاشومیمالید از بالا سرش شروع کرد بوس کردن لباش که یهو دید من دارم نگاشون میکنم و چیزی نمیگمودیگه خیالش راحت شد و رفتم جلوی زنم درحالی که روش به من بود پشت زنم به من مانتوشو دراورد و تاپشو داد بالا و یه نگاهی به من کرد که یعنی زنت دیگه زنه منه تا چند دقیقه دیگه جلوی خودت میگامش و منم داشتم فقط نگاه میکردم که سعید چطوری داره بدن زنمو برا خودش میکنه و فرزانه هم با اینکه استرس داشت ولی دلش میخواست برا همین دسشتو گذاشت روی کیرش که یهو گفت چه بزرگه .مال من حدود ۱۶سانته ولی مال سعید خیلی کلفت بود از رو شلوارسعید دست زنموبرداشت و جلوش زانو زد وشورع کرد به خوردن سینه هاش و با اون دستش داشت داخل رون پاشو اروم امس میکرد و گاهی اوقات دستشو از روی شلوار میمالوند به کصش که دیگه زنم خودشو کامل دراختیارش گذاشت و سعیدم با یه حرکت شورت و شلوار زنمو باهم دراورد و خودشم لخت شد که چشمم به کیرش افتاد یعنی با این میخواد زنمو بکنهزنم همین چشش به کیر سعید افتاد سریع با دست گرفت و شروع کرد به خوردنش و وسطش هی میگفت مواظب باش شوهرم نیاد و نمیذاشت سعید کامل لباساشو در بیاره که اگه من اومدم بتونه سریع خودشو جمع و جور کنه و سعیدم که خیالش از بابت من راحت بود گفت نترس حواسم هست بعدم اگه بیاد جلوشوهرتم میکنمت اونم نگاه کنه زنش زیر یکی دیگه چیکار میکنه که زنمم که تو اوجبود فقط گفت باشه و داشت کیر سعیدو میخوردسعید:پاشو بزار کصتو برات گشاد کنمزنم: باشه فقط زود باشسع:جوووون چه اندامی داریزنم:مال تو ههسعید :بخواب رو تخت تا بفهمی کیر واقعی چیهزنم به پشت خوابید و پاهاشو برا سعید باز کرد و سعید گذاشت در کصشو اروم کرد تو که زنم با دستاش سعیدو هل میداد عقب و میگفت اروم جر خوردمسعید:الان عادت میکنی عزیزم اولش یکم درد دارهزنم :میدونم ولی درد دارهسعید:جووووون دارم زن شوهردار میکنم کیرم توکصشهزنم:جوووون بکن هروقت خواستی بگو من مال توامسعید :اخخ چه کوصی جوووووون شوهرت کجاست ببینه زنش به خاطر یه مبل تا زیر کیرم اومدهزنم:ایییییی وایییی چه کیری داری حامد کجایی ببینی یه غریبه زنتو پاره کرد .بکن بکن تند تر تندر من زیرخواب توامسعید:میدونم تو دیگه زن منی جنده منی میخوام دفعه بعدی تو خونه خودت روتخت خودت جرت بدمزنم:جوووون بیا من ازت پذیرایی میکنم شوهرمم بیاد بینه اصلا من میخوام زیر خواب جفتتون باشم دوتایی منو بکنید جررررررررررم بدیدسعید:شوهر نگو دیگه من شوهرتم کص خوشگل منو همینجوری که توکص زنم تلمبه میزد کیرشو دراورد که حالت داگی بشینه ومن دیدم که کص زنم چقدر باز شده بود زنم داگی شد و سعید دوباره کرد توکصش و شروع کرد به تلمبهزدنزنم :اخواییییییییییی سعید تورخدا تندتر بکن جررررررمبده عزیزم کصکش جرم بدهسعید:جوووووون کصکشمشوهرته که زنشو با یه غریبه تنها گذاشته که زیرخوابش بشهو داشت همینطوری که این حرفا رومیزدبه من نگاهمیکرد. ومن داشتم باکیرمور میرفتمزنم:اره اون کصکشه توبکنمنیجووووووووون جرممممممبده اخ واااااییسعید :میدونی که فهمیدم باید توروبکنمهمونموقع که با اون سینه های بازت اومدی تو مغازه دنبال مبل با خودم گفتم این جلو شوهرش اینجوریه بدون شوهرش چیهزنم:ولی دوست نداشتم بدم بهت اما الان زیر کیرتم کصکش جووووووونسعید:مگه جات بده ؟منتازه تورو یه زن واقعی کردم تازه پردت کامل زده شده توزنمنی جندهزنم :اره زنتم جندتم توفقط با اون کیرکلفتت منو جره بده دوست دارم شوهرمم ببینه زنش تا چقدر گنجایش دارهسعید :دوست داری چند نفری بکنیمت ؟زنم :نه مگه من جنده امسعید :تودیگه بدون کیر من نمیتونی از این به بعد به این کیر کلفت معتاد میشیزنم :باشه بهت میدم ولی چند نفری نهسعید :اخخخخخخخخخ چه کص داغی چجوری تو این مدت من تو روپیدا نکرده بودمجوووووون وااااییییی شوهرت کجاست ببینه زنش چه کصی داده بیرون برا منزنم:جووووون توفقط بکندیگهمنمال توام هر وقت خواستی بگو عشقمس:معلومه که مال منی دیگه بدون اجازه من با شوهرت سکس نمیکنی فهمیدیز:جووووووون. چشمارباب توکسوکارمنی توکیر کلفت منیمن زیر خوابتم من عاشق کیرت شدم حرومزاده با کیرت پارمکن اییییییی بزار از در که میرمبیرون کارگرات بفهمن که زنشوهردار کردیس:وااااای دوست داری کارگراممصدا کنم بیان ببین توچه کصی هستی ؟ز:چرا که نه از این به بعد من زن صاحبکارشونم من جنده صاحبکارشونمس:جوووووووووون بگو دوست دارم شوهرتمبشنوهایناروز:بگوبیاد بشنوه منجندتم من زیرخوابتمس:جووووووووون چه کصی افتادهزیر دستمز:پس بکنتا میتونی تندتر تندتر وااااای جوووووناخ کصم وایی لاپامداره داغ میکنه جوووون جررررررومبدههمینجوری که داشت میکردش زنم بیحال شد فهمیدم ارضا شدهسعیدم که دید زنم دیگه جون نداره با چندتا تلمبه ارضا شد و ابشوریخت رو کون زنمبعد خودشو نو جمع وجور کردن من اومدم در زدم و سعید اومد دروباز کردزنم خیلی خسته بود ولی جلوی من خودش مثل قبل از رفتنم نشون میداد تا من نفهمماین قضیه ادامه داردموقع تحویل گرفتن مبل ها همیه بار دیگه زنم با سعید واون پسره سرپرست کارگرا سکس کرد که بعدا میگمنوشته: hamed
1.6K