پسر عموم گلم زد ,بکارتم رو برداشت

سلام به بچه های شهوانیلطفا اگه علاقه ای به گی و خاطرات نوجوانی ندارید نخونید، نه خودتون و خسته کنید و نه به من فحش بدیدبه هر حال اون موقع من بچه بودم و رو رفتارم مسلط نبودم. اون موقع تقریبا ۱۲ سالم بود. انقدر قدیمی که یادم نمیاد کی و برای چی رفته بودم خونه عموم. ولی قشنگ یادم که چه اتفاقی افتاد.خونه عموم اینا بودم، تنهایی، یادم نیست برای چی. دلی عموم نیود. زن عموم بود با پسر عمو بزرگم که ۲ سال از من بزرگ تره و پسر عمو کوچیکم که ۲ سال از من کوچیک تره. پسر عموم خیلی بچه خوشگلی بود از اون موقع، هم خوش قیافه هم خوش هیکل، برعکس داداش کوچیکش. منم تو خوشگلی کم نداشتم. هم خوشگل بودم، هم سفید و کونم تاقچه ای بود و هست. دیگه اون دست من نیست، خدا درست کرده، کاریش نمیتونم کنم. یادم از بچگی چند باری به دست این بچه بازهای حرومی انگول شده بودم و همیشه از دستشون در میرفتم.کونی شدن و دوست نداشتم، حتی یادم تو مدرسه یه همکلاسی داشتیم که کونی مدرسه مون بود و یه بار شانسی دیدم ناظم مدرسه هم داره کونش میزاره. نه تو مدرسه، تو این تور های مدرسه ای بود که رفته بودیم تو فضای باز. بعدش ناظم اومد بهم گفت جهانگیری میخوای بیای بریم اونور بازی کنیم که من بهش اخم کردم و سریع رفتم طرف بچه های دیگه که تنه نباشم. اون موقع حتی تو فکرم نمی‌گنجید که یه کیر بره تو کون یکی، چه برسه تو کون خودم.بگذریم، خونه عموم اینا بودیم و داشتیم بازی میکردیم تا پسر عموم گفت بریم رو کامپیوتر بازی کنیم. اون موقع من کامپیوتر نداشتم و برام جذاب بود و سریع قبول کردم. رفتیم تو اتاقش و بازی پرینس آو پرشیا گذاشت و شروع کردیم به بازی. یه بیست دقیقه ای گذشته بود بهم گفت میخوای عکس سوپر ببینی؟ منم که تو کف این عکسا بودم گفتم آره. رفت درو یواش قفل کرد اومد بقل من، من رو صندلی کامپیوتر نشسته بودم و اون بقل دستم. بعد شروع کرد از یه فایلی عکسهای پورن استار ها رو آورد بیرون. من که آب دهنم راه افتاده بود و مات و مبهوت این عکسها شده بودم تا یه فیلم پلی کرد. جفتمون شق شق شده بودیم که دیدم دستش داره رو کمر من بالا پایین میره. به روی خودم نیاوردم اولش بعد اون روش بیشتر شد و کفت میخوای بکنیم.منم گفتم چیو بکنیم؟ گفت میخوای سکس کنیم. گفتم چه جوری؟ گفت مثل اینا، تو بخواب من میام روت. اون لحظه انقد شهوتی و خام بودم عقلم به هیچی نمیرسید. بهش گفتم پس اول من. اونم سریع قبول کرد. بعد شلوارش و دراورد دراز کشید زمین منم شلوارم و دراوردم کیرم و میزون کردم لای کونش و لا کونی میزدم. خدایی هم چه کونی داشت. تو آسمونها بودم. انقدرم بزرگ نشده بودم که آبم بیاد، فکر کنم ولم میکردی تا فردا تلمبه میزدم. یه کم که گذشت گفت نوبت من. و منم قبول کردم و از روش پاشدم. اون هم اومد مثل من یه کم لا کونی زد ولی خیلی زودتر گفت اینجوری نمیشه و پاشد یه کرم از تو کشوش آورد که خیلی لیز کننده بود. زد لای کونم و رو سوراخ کونم و بهم گفت حالت داگی استایل بشم. انقد بچه بودم وقتی گفت داگی بشم تو ذهنم داشتم فکر میکردم تین چقد خر، پس چه جوری میخواد لایی بزنه. نگو اون سیخ کرده بکنه توش. خلاصه بعد کرم بازی سر کیرش و میزون کرد رو سوراخم و خیلی یواش یواش عقب جلو میکرد. یه کم ادامه داد کی دیدم یواش یواش داره فشارش و بیشتر میکنه. ولی خدایی اصلا درد نداشتم. چون قشنگ کرم کاری کرده بود و داشت خیلی یواش یواش جلو میرفت. بیشرف انگار هزار سال کون میکنه. بعد احساس کردم سر کیرش رفته داخل و داشت سعی میکرد بیشتر بکنه تو ولی منم تنگ بودم، تا حالا یه انگشت هم تو کونم نرفته بود و خودم و دادم جلو و گفتم تو نکن. گفت باشه باشه تو نمیکنم وایسا. دوباره شروع کرد در مالی کردن و سر کیرش و رو سوراخم فشار دادن تا دوباره سر کیرش رفت تو و من خوم و جلو کشیدم که تا ته نکنه تو. بعد صدام بلندتر شد و بهش گفتم؛ گفتم که اینجوری نکن! بعد با التماس بهم گفت ببخشید، بخواب پس مثل خودت لا پات بزارم. من خرم خوابیدم زمین. اونم اومد خوابید روم یه کم لا پایی زد بعد کیرش و آورد لای کونم بالا پایین کرد که میخواستم بهش بگم بسته، دستشو برد دم کیرش تنظیم کرد رو سوراخم دوباره و یه کم فشار داد. گفتم چیکار میکنی؟ گفت وایسا تموم بشه. دستاش و آورد از پشتم دور دستهای من گره زد جوری که غپونی شده بودم و کیرش و فشار میداد رو سوراخم، سرش که قشنگ رفته بود تو ولی به خاطر تنگی کونم همش نمیرفت داخل. چند بار عقب جلو کرد که یه دفعه احساس کردم تا نصف کیرش رفت تو کونم ک یه آخ همراه با جیغ و خفگی کشیدم که دستش و گذاشت رو دهنم و یه آب گرمی پاشید رو کونم. یه کم نفس نفس زد، بعد هول هم کرده بود، کفت پا نشو یه دقیقه، پاشد دوید دستمال آورد و کونم و تمیز کرد. بعد منم پاشدم شلوارم و دادم بالا و بهش گفتم چی بود ریختی رو کونم؟ گفت هیچی آبم بود. من که اصلا نمیفهمیدم چی میگه، فقط خوشحال بودم تا ته نکرده تو کونم. بعد اون دیگه این اتفاق نیفتاد و هم خیلی کم هم و دیدیم. ولی این خاطره تو ذهن من موند. گرچه این خاطره برام شهوتناک و به یاد اومدنش کیرم و سیخ میکنه ولی میتونست این اتفاق نیوفته و شاید الان من همچینین چیزی نداشتم که بهش فکر کنم.این خاطره رو گفتم تا نتیجه بگیریم بچه هامون رو چه پسر و پا دختر خونه هیچکس نفرستیم، حتی خواهر و برادر هامون. بچه از مادر و پدرش نباید هیچوقت جدا باشه. این مسائل تو روحیه آدم همیشه تاثیر گذار.مخصوصا آزارهای جنسی. این موضوع ها رو جدی بگیرید.نوشته: فرید

146