کوس کشی به سبک جدید

سه روز پیش چهارمین سالگرد ازدواجمون رو جشن گرفتیم،با صبا تو مهمونی یکی از دوستام آشنا شده بودم. خیلی زود رابطه ما صمیمی شد،چند ماه نگذشت که به این نتیجه رسیدم که عاشقش شدم و نمیتونم بدون اون زندگی کنم،یه دختر خوش قلب و بامزه که خنده از صورتش محو نمیشد،چهره معصوم و چشم های گیراش دلمو برده بود،هیکلشم همونی بود که می خواستم،قد بلند و یکم توپر،باسن برجسته ای داشت،سینه های نسبتا درشت و خوشفرمش دیونه ام‌ می کرد.پوست تنش اونقدر سفید بود که رگ های سبز رنگش مشخص بود، من دو سال از صبا بزرگتر بودم،شش ماه نشد که باهم عقد کردیم و نزدیک ۱ سال نامزد موندیم ، بعدش عروسی کردیم و رفتیم سر خونه و زندگی خودمونفقط پایان نامه ام مونده بود تا کارشناسی ارشد عمران-سازه رو تموم کنم . همزمان با درسم تو یه شرکت فنی مهندسی کار می کردم،صبا هم پرستاری خونده بود و تو یه بیمارستان خصوصی کار می کرد،تصمیم گرفته بودیم مهاجرت کنیم و تقریبا همه کاراشو انجام داده بودیم،واسه همین فعلا به بچه فکر نمی کردیمما هم مثل همه زوج ها،اول زندگیمون خیلی داغ بودیم و سکس قسمت جدایی ناپذیر زندگیمون بود،هر جایی که تونستیم سکس میکردیم، از کوه و جنگل و ماشین و قطار تا راه پله و بالکن و انباری،هر پوزیشنی هم که میشد امتحان کردیم.ولی دیگه بعد این چند سال شعله های این شهوت رو به خاموشی رفته بود .ساعت چهار بود که رسیدم خونه،صبا امروز شیفت شب شب بود.وارد خونه شدم،یه شلوار گل گلی بامزه گشاد و یه سوتین مشکی تنش بود-سلام چرا دیر کردی؟+سلام.شرکت یکم کارم زیاد بود+ناهار حاضره ؟بدجور گرسنمه-آره ماکارونی ورست کردم،فقط سالاد مونده اونم الان درست می کنمبعد ناهار وقتی داشت ظرف ها رو میشست،تکون خوردن باسن گنده و خوشگلشو نگاه می کردم،شکم و پهلوهاش چاق شده بود،بااین حال من دیونه وار عاشقش بودمرفتم از پشت بغلش کردم و دستمو دور کمرش حلقه کردم،یه بوس ریز از پشت گردنش کردم .صبا هم مثل همیشه با چشای مهربونش نگام کرد و یه لبخند زد-صبا یه سوال؟+جون؟-دقیقا یادته آخرین سکسمون کی بود؟+اممممم آره یادمه اون جمعه.وقتی از خونه داداشم اینا برگشتیم.-با این حساب که امروز دوشنبه اس،میشه ۱۰ روز+اره-یادته اون اوایل نامزدیمون،یه بار به مامان بابات گفتیم با تور یک روزه میریم جنگل،ولی رفتیم هتل گرفتیم و از صبح تا عصر ۷،۶ بار سکس کردیم+اره فکر کنم فقط یه نیم ساعتی واسه ناهار وقت گذاشتیم کنار،همش رو هم بودیم،دیگه آخرش کوسم جر خورد،ولی اونقدر عطش کیرتو داشتم که دفعه آخرو گفتم از پشت بکنی-کجا رفت اون شور و هیجان؟صبا یکم رفت تو فکر+نمیدونم شاید تنوع لازم داریم.-اخه چه تنوعی ما تو هرنقطه این خونه تو همه پوزیشن ها باهم سکس داشتیم.چی بگم واللا+اصلا بیا همین الان یهویی انجام بدیم،بیا بریم رو مبل.رفتم رو مبل نشستم و شلوارمو درآوردم ،صبا هم شلوار و شورتو یجا کند،کیرمو گرفت دستش و برام ساک زدشاید چون عرق کرده بودم و غیرمنتظره بود این سکس،احتمال دادم بخاطر بوی عرق زیاد برام ساک نزد،رو مبل نشست و پاهاشو باز کرد،رفتم کاندوم آوردم و کشیدم رو کیرم و آروم گذاشتم تو کوسش،یه آهی کشید که نشونه درد بود،بعد آروم آروم تلمبه زدم،کوسش جا باز کرد،معلوم بود که صبا داشت حال میکرد،ولی همین که چند تا تلمبه زدم آبم اومد-ببخش صبا،شاید واسه اینه ۱۰ روزه بهش دست نزدم اینقدر زود آبم اومد+اشکال نداره فدای سرتاین شد سکس ما بعد ۱۰ روز…حالا بعدیش کی باشه و چه کیفیتی معلوم نیستعصری صبا ماشینو برداشت و رفت بیمارستان،منم یکم تلویزیون نگاه کردم بعد اومدم اینستاگرامو چک کنم،واسه من بیشتر لذت اینستا،خوندن کامنت های ملت همیشه در صحنه اس.اون روزم یکی از این شاخ ها در مورد حامله شدنش پست گذاشته بود،داشتم پست ها رو میخوندم که یه کامنتی نظرم رو به خودش جلب کردزوجیم از تهران،یه زوج با اثبات واسه ضربدری بیاد دایرکتعجب…در مورد ضربدری و سکس گروهی یه چیزهایی شنیده بودم،ولی فکر نمی کردم واقعی باشه،یا حداقل تو ایران این چیزا طرفدار داشته باشه.ولی وقتی طرف میگه با اثبات حتما خودش واقعیه دیگه!!!یه هشتک زدم:#ضربدری…یا برادرزاده خداااااااچقدر پست واسه ضربدری آورد!!!مگه میشه؟؟؟مگه داریم؟؟؟زدم #بیغیرتی…اووووه چه خبره تو این مملکت؟؟چی باعث شده این چیزا اینقدر طرفدار پیدا کنه؟؟؟رفتم همین هشتک ها رو تلگرام زدمچند تا کانال و گروه آوردیه گروه بیغیرتی عضو شدم دیدم 12kعضو داره چه خبرتونه؟چه خبببرتوووونه؟؟؟؟-بی دوطرفه بیاد واسه تبادل-یه بیغیرت رو مامانش بیاد گیف بدم آب بیغرتیشو بیارم-یه متاهل باعکس بیاد باهم جق بزنیماصلا همچین چیزی رو تو این حجم از نفرات نمیتونستم باور کنم<رفتم بالکن ،یه سیگار روشن کردمتعریف من از غیرت این نبود که اگه کسی به ناموسم نگاه کرد برم تیکه تیکه اش کنم یا به لباس پوشیدن خانمم گیر بدمدرست یا غلط به نظر من آدم باغیرت کسی هست که خانواده یا همون ناموسش از هر لحاظ احساس امنیت کنه،آدمی با غیرته که در حد توانش نیازهای مالی و روحی خانوادش رو برطرف می کنه تا چشم زنش دنبال یه مرد دیگه نباشه.حالا نمیتونستم به این هایی که این چیزها رو تو فضای مجازی دنبال میکنن بگم بی غیرت یا چیز دیگه.هیچ نظری در مورد این آدما نداشتم.رفتم یکم درمورد پروژه پایان نامه کار کنم تا از این فضاها دور شم،ولی مگه میشه،یه لحظه خودمو و صبا رو درحالتی که داریم ضربدری می کنیم تصور کردم،ولی این تصویرو زود از ذهنم دور کردم،نه من اهلش بودم نه صباتلگرامو دوباره چک کردم،از اون گروه بیغیرتی که عضو شده بودم دائم پیام میوند،دوباره بازش کردم-یکی هست مثل من تنها باشه از شورت و سوتین زنش عکس بده، با هم تبادل کنیم؟این دیگه چه صیغه ایه؟چرا این حس مثل خوره افتاده تو جونم.عجب فانتزی عجیبی.دلم می خواست امتحانش کنم.به اونی که این درخواستو داده بود پی ام دادم-سلام من خونه تنهام+س اصل-احسان ۲۷ تهران شما؟+علی ۳۰ تهران قد ۱۷۰ وزن ۸۰ سایز :۱۸مریم ۲۸ ،قد ۱۶۰ وزن ۶۵ سایز ۷۵+اصل خانمت–صبا ۲۵ قد ۱۷۰ وزن ۷۵ سایز ۸۰+یه عکس شورت بده و با انگشتت دو رو نشون بدهمی خواستم بلاکش کنم و دیگه ادامه ندم ولی یه حسی نذاشت.اگه کسی شورت صبا رو ببینه که چیزی ازم کم نمیشه، بعدش تو همینو ازش درخواست کنقلبم داشت از جاش درمیومد،رفتم سر کمد لباس، یه شورت آبی روبان دار،دم دست بود،گذاشتم رو تختخواب با انگشتام دو رو نشون دادم و عکسو فرستادم.همون لحظه سین شد+جووووون.زنت باید کون بزرگی داشته باشه-عجب حس عجیبی،باتعریفش از صبا تحریک شدم،این اولین بارم بود که با تعریف سکسی یه نفر از صبا،کیرم داشت راست میشد-علی الان تو بفرس،۳ رو نشون بدهچند لحظه بعد عکس یه شورت مشکی رو با نشون ۳ برام فرستادچند تا عکس همینجوری از شورت و سوتین و جوراب شلواری اینا بهم فرستادیم ، تا علی پیشنهاد داد تو اسکایپ تصویری چت کنیم البته بدون اینکه قیافه همدیگرو ببینیمایدی اسکایپم رو بهش دادم زنگ زد،بدون اینکه صورت همو ببینیم رفتیم سراغ کمد لباس من یه شورت توری قرمز انتخاب کردیم،علی هم شورت لامبادای مشکی،معلوم بود علی از این کارا زیاد انجام داده،چون فکرهای جالبی داشت،به پیشنهاد علی شورت زنمون رو تو دستمون گرفتیم رفتیم دستشویی،از شورت فیلم گرفتیم و جق زدیم،علی آبش زودتر از من اومد،بعد یکی دو دقیقه منم آبم آومد و از هم خداحافظی کردیم.خیلی از خودم بد اومد،اخه این چه فانتزی احمقانه ای بود اخه؟.یعنی الان من یه منحرف جنسی شدم؟یه سیگار دیگه روشن کردم،دوست داشتم در مورد سکس گروهی و اینجور مسائل بیشتر بدونمرفتم فیلترشکنم رو روشن کردم و group sex رو جستجو کردم،نت پر شده از فیلم های اینجوری،حتی ایرانی،با دیدن فیلم های پورن بدجور حشری شدم،سعی کردم این فکا رو از سرم دربیارم،رفتم یه دوش آب سرد گرفتم و اخبار نگاه کردم و خوابیدمامروز تو شرکتم حشری بودم و همه رو به دید شهوت نگاه می کردم،شاید این یه برانگیختگی جنسی بود که بعد یه مدت روابط جنسی سرد،فوران کرده بودتو راه برگشت خونه رفتم فروشگاه یکم واسه خونه خرید کنم،یه زن و شوهر تقریبا همسن خودم تو فروشگاه بودن،تو ذهنم تجسم کردم که تو خونه مون داریم با اینا ضربدری می کنیم .زود به خودم اومدم،این چه فکریه اخه ؟؟؟اینجوری زندگیمو داغون می کنماون روز همش تو خودم بودم،صبا اینو فهمیده بود،قربونش برم می خواست منو خوشحال کنه و هی ادا درمیاورد و سعی می کرد منو بخندونه،آخرش پا شد رقصیدشب شامو خوردیم و نشستیم پای تلویزیون فیلم نگاه کنیم،از شانس ما فیلم همش صحنه داشت،یه سکانس که یه پسره داشت رسما دختره رو میکرد،یه نگاه زیرچشمی به صبا کردم،داشت با دقت نگاه می کرد،آخر فیلم خیلی عاشقونه تموم شد،ما هم همدیگرو بغل کردیم و از هم لب گرفتیم دستمو کشیدم رو سینه هاش،نوکش سفت شده بود و چشاش خمار شده بود ،می خواستم ببینم بدونم صبا چقدر پایه اس-صبا؟؟؟می خوای باهم پورن نگاه کنیم؟؟یجوری که انتظارشو نداشت و تعجب کرده باشه‌.+پورن؟؟؟چه عجب پورن-به قول خودت شاید تنوع لازم داریم.اینم یه تنوع!!!همیشه وقتی فکر می کرد بالا رو نگاه می کرد،لباشم غنچه کرد+اممممم اگه اینجوریه.باشه.راستش بدم نمیادلباشو بوسیدم و رفتم لب تاپ رو برداشتم ،فیلترشکنو فعال کردم،یه سایت پورن باز کردم،رفتیم رو تختخواب تو بغل هم دراز کشیدیم ،تو همون صفحه اول یه فیلم بود که دو تا مرد درشت هیکل بودن و دو تا دختر، همونو باز کردمفیلم از جایی شروع میشد که ۴نفری نشسته بود رو مبل داشتن حرف میزدن،زدم جلوتر تا صحنه های کردن رو ببینیم.پسرا رو مبل نشسته بودن،شلواراشون پایین بود و دخترا داشتن ساک میزدن،بااین صحنه کیرم یه تکونی خورد و داشت سیخ میشد،باز زدم فیلمو جلوتر،عجب بکن بکنی بود دخترا رو تختخواب رو به روی هم قمبل کرده بودن.پسرا با تمام قدرت داشتن تو کوس و کون دخترا تقه میزدندستمو آروم انداختم تو شورت صبا،بببلهههه صبا خانم خیس شده بود،لپ تاب رو همونجوری روشن گذاشتم رو تخت،مثل وحشیا شلوار و شورت صبا رو یجا کندم،تشنه آب کصش بودم،هیجان سکس دوباره برا من برگشته بود،زبونمو کشیدم رو کصش،مزه آبشو دوست داشتم،زبونمو کردم تو سوراخش،آه وناله اش شروع شد،خودش داشت چوچولشو میمالید،دستشو برداشتم،نوک زبونمو زدم به چوچولش سرمو رو کوسش فشار میداد-آههههه وااااای احساااان،کیرتو میخوام-بکن منوهمونطوری که رو تخت دراز کشیده بود رفتم روش ،سر کیرمو درآوردم گذاشتم تو کسش،اینجوری خشن و بدون مقدمه کردنو دوست داشت،یهو تا ته کردم تو کسش،یه جیغ زد،تند تند شروع کردم تلمبه زدن،دستامو محکم گرفته بود و پاهاشو دور کمرم قفل کرده بود،تو همین حالت لرزید و ارضا شد،منم داشت آبم میومد،ولی نمی خواستم اینقدر زود ارضا شم،پوزیشن رو عوض کردم و داگ استایل کردم تو کسش،یکی دو دقیقه تقه زدم،با دستم چندتا محکم زدم دم کونش،صبا همینو می خواست،اون احسانی رو می خواست که یکم خشن باشه.از اولش رفتار محترمانه رو تو تختخواب زیاد دوست نداشت،دیگه نمیتونستم جلوی ارضا شدنمو بگیرم،کیرمو کشیدم بیرون،صبا زود برگشت و نشست رو تخت،زبونشو درآورد،منم کیرمو گرفتم رو صورتش،جق زدم و ابمو ریختم تو دهنش،اونم آبمو قورت داد و برام ساک زد…یک ماهی گذشت ،روابط ما دوباره جون گرفته بود،یه اکانت واسه شبکه های کارتی ماهواره خریدم،میشستیم نگاه می کردیم و همزمان کارمونو شروع میکردیم،هر دوتامون به فیلم های پورن معتاد شده بودیم و بدون اون تحریک نمیشدیماون روز داشتیم یه فیلم پورن از ملنا ماریا با یه مرد کیرکلفت نگاه می کردیم،وقتی ملنا با اون اندام ظریفش شروع کرد به ساک زدن،صبا هم واسه من ساک زد و بعدش یه سکس اساسی باهم کردیم،تو بغل هم بودیم که بالاخره جرات کردمو گفتم-صبا دوست داری جلوی یه زن و شوهر دیگه باهم سکس کنیم؟ادامه...نوشته: شروین

217