آقای رزمی کار

مقدمه_ وضع اقتصادی خانوادم خوبه در شهرستان استان شمالی هم بابام مغازه کلی فروشی هم مامانم یه مغازه لوازم ارایشی و کلا وسایل مصرفی زنانه داره _من تک پسرم و بچه اول و دو خواهر که یکی یک سال کوچیکتر و دیگری چند سال ولی از همه خوشکلتر هستم فیس دخترانه دارم و خیلی باهوش تنها فرقم با یه همه چیز تمام قدم هست که صدو هفتاده _صورت بسیار زیبایی دارم چون همین موضوع باعث شده اینجوری مورد توجه مردهای دیگه باشم زمان حال که تو تهران مجردی زندگی میکنم حتی تو خیابانهای معمولی بعضی وقتها ماشینها برام نگاه میدارن و به من پیشنهاد انگار زیر پل کالج م . بدن بی مو که خیلیها حسودی میکنن حتی دخترها این رو بگم با جنس مخالف و همچنین از روی ناچار و حتی نامردی رابطه داشتم . ولی تصمیم دارم فقط راجب رابطه همجنسی خودم بنویسم که رابطه های کاراته ای و در همشون مفعول بودم از انجایی که بیکارم گفتم جای نوشتن در یک داستان در چندین داستان همه چیز رو بنویسم اینو بگم روند داستان و اتفاقاتش و نحوه مکالمات حقیقت بوده ولی نه مو به مو چون امکان نداره و سعی خودم رو کردم تا قابل خواندن باشه نمیدونم مخاطب دیگه هم میتونه ارتطبات برقرار کنه یا نه چون بار اوله شروع به تایپ کردم که داستان از ابتدا چطور شروع و دنیای من شد کاراته چون چیزیه که بهش عشق میورزم و از تهه دل دوست دارم. باید مفصل توضیح بدم مخصوصا فصل یک که طولانیه تا فصلهای بعد همه چیز رو متوجه بشید داستان کوتاه واقعا حس واقعی رو منتقل نمیکنه و خودم هم با خواندن داستانهایی که طولانیتره و توضیح میده چجور به کون دادن ختم میشه خوشم میاد مثل پورنهای داستانی که از نظرم بهترن.داستان من مخاطب خاص داره برای همین تاکید زیاد تو پوشش و رفتار خاص هستش این داستانها برای پسرانی مثل خودم که عاشق لباس سفید کاراته عاشق کیمونو و فرهنگ ژاپن و نوع احترام کردن اونهان و دوست دارن به روش خاصی کون بدن خوبه اول خیال میکردم فقط من همچین حسی دارم ولی بعد فهمیدم خیالیها همچین حسی راجب چیزهای دیگه مثل لباس نظامی یا دکترها و حتی کامل مثل خود منن و فیلمهای سکس زیادی بر این اساس برای عاشقان کیمونو و لباسهای رزمی مثل کاراته و…ساخته شده و میشه .از بچگی بدون انکه اصلا بدونم کیر جز ادرار کار دیگه هم انجام میده و حتی بدونم بچه چجوری بوجود میاد وقتی سریالها و فیلمهای قدیمی سامورایی ژاپن رو میدیدم همیشه دوست داشتم که یک بار هم که شده لباس اونها کیمونو چه برای مرد چه برای زن که خوشکلتره رو بپوشم و با دیدنش یه حس خواصی داشتم که بعدها فهمیدم و بیشتر درک کردم چیه .داستانها همه به هم ربط داره و نحوه ورود یک نفر به دنیای کون دادن و پیشرفت در اون رو به مرور میگه پس باید برای درک بیشتر از اول به ترتیب خوانده شهپسر کاراته کار_ فصل اول_ آغاز میوه ممنوعهبدون مطالعه مقدمه که قبل از این داستان نوشتم ممکنه گیج بشین از شرایط خودم تا بوجود امدن این حس تا … _ تابستان کلاس پنجم بود که یک مربی از شهر بزرگتر تو شهر ما برای اولین بار کلاس کاراته برگزار کرد پدرم سر شام گفت میخوام نامت رو بنویسم تا تابستان بری کاراته گفتم نه چون این کار رو دست درازی پدر به سه ماه ازادیم میدیدم بعد از مدتی اولین جلسه کاراته در باشگاه تازه تاسیس که یکی کوچک برای ورزشهای رزمی و یکی بزرگ و چند منظوره برای فوتسال بستکبال و غیره کارش رو شروع کرد و از انجایی که ما اون روز کاری نمیکردیم رفیقهام گفتن بچه ها بیایید بریم افتتاحیه باشگاه رزمی که میگن قراره با دست خالی سنگ و چوب بشکنن _ که رفتیم اون روز مربی از باشگاه اصلیش ده نفر رو اورده که همشون کمربند مشکی بودن برای اولین بار بود این همه ادم رو میدیم که لباس سفید خاص کیمونویی پوشیده بودن مثل سریالهای ژاپنی و مثل اونها خم میشدن و به هم احترام میکردن و با شکستن اجسام داد میزدن ودوباره به هم احترام میگذاشتن و میگفتن اوس بچه ها این احترام کردن زیادشون رو مخفیانه مسخره میکردن اخر نمایش مربی با بلندگو گفت کاراته یعنی احترام و گفتن اوس یعنی همه چیز کاراته بدون احترام معنی نمیده اصلا کاراته نیست و از این حرفها …من که حتی یه بار هم نخندیده بودم از این رفتار ها و بر عکس خوشم امده و منو مجذوب کرده و کلا یه جوری شده بودم همانجا عاشق رفتن به باشگاه کاراته شدم بعد از پایان این نمایش سریع رفتم مغازه گفتم میخوام برم کاراته خلاصه ثبت نام کردم از همان اول حس خاصی نسبت به این لباس داشتم با اینکه چیزی از امدن منی و این جور چیزها نمیدونستم چون مثل الان نیست بچه ها زود همه چیز رو میفهمن و گوشی دارن فرداش رفتیم مرکز استان تا لباس کاراته تهیه کنم که موقع خرید با اسرار بهترین جنس رو خریدم که از همه بچه های دیگه بهتر بود در همه چیز حتی فروشنده گفت شما تو سن رشد هستین تازه میخواهید کاراته رو شروع کنید نیازی نیست همچین لباسی بخرید شاید پشیمان شدی و جلسه بعد نرفتی ولی از انجایی که وضع مالیمون خوب بود با اسرار من پدرم خرید تو خونه بابام ناراحت بود و میگفت درسته مشکل مالی نداریم ولی پول دور ریختنو دوست نداره مثل باقیه بچه ها باش ولی وقتی دید با اون لباس خوابیدم چون خوشم میامد راضی شد خلاصه بگم همه بچه ها حسرت داشتن لباسم رو میخوردن برای همین با بزرگتر شدن و سالهای بعد هم با پول پس اندازم همیشه بهترین جنس رو میخریدم و تنها کسی بودم که چند دست لباس کاراته داشتم شاید الان کمی عادی باشه ولی اون موقع خیلی از دهه شصتی ها مخصوصا تو شهرهای کوچیکتر رنگ خرید لباس شخصی رو سالی یک بار میدیدن لباس مخصوص کاتا داشتم حتی بعدها دو بار امدم تهران برای خرید چون اون چیزی که میخواستم رو پیدا نکردم دوست داشتم و برام عادی شده بود فرد خاص و شیک پوش باشگاه و مورد توجه و تو چشم همه باشم و ضرباتم صدا بده کاراته کارها خوب میفهمن چی میگم مخصوصا که حس خاصی هم به کیمونو داشتم خلاصه باشگاه رفتنم شروع شد یاد گیریم عالی بود و بهترین کلاس و تو اون همه شاگرد سوگولی استاد شده خوشکل و ناز هم که بودم بیشتر استاد ازم خوشش میامد همه بچه ها برای اینکه خوشکل بودم از من خوششون میامد و با من خوب بودن ماه اول اصلا مبارزه نبود ولی بعدش شروع شد کنترلی ولی از مبارزه خوشم نمیامد ولی بر عکس از کاتا خیلی خوشم میامد و سریع یاد میگرفتم نحوه زدن درست و اصولی تکنیکها رو و از انجایی که همه تازه شروع کرده بودیم برای همین استاد به من میگفت به شاگردان تازه واردتر نحوه درست مشت و این چیزهای اولیه رو اموزش بدم کلاس بخاطر به هم نخوردن نظم در دو سانس یک و دو برگزار میشد و بزرگسالان بعد از ما تمرین میکردن بعضی روزها استاد به من میگفت سانس بعد هم باش تا استعداد منو بزنه تو سرشون با کاتا رفتنم که بزرگسالها ضعیفتر از سانس یک بودن تا براشون انگیزه بشه زودتر یاد بگیرن و این باعث خوشحالیه خانوادم شده بود دوره راهنمایی که شهوت شروع میشه ما هم تو مدرسه که سر نیمکت میشستیم هم دیگه رو دستمالی و کیرمون راست میشد برام جالب بود هر وقت خونه لباس کاراته میپوشیدم و تنها بودم کیرم راست میشد چون حسی خاصی داشتم به لباس کاراته تو این سال بود که یکی از همکلاسیهام گفت خود ارضایی میکنی گفتم یعنی چی گفت به کیرت انقدر دست میزنی تا ابت بیاد گفتم اره یه چیزی شبیه چسپ راضی میاد گفت نه یه چیزی شبیه شیر میاد گفتم نه برای من نمیشه که گفت میشه ولی خیلی باید دست بزنی تا بیاد منم تو تمرین خانگی وقتی لباس کاراته رو پوشیدم کیرم راست شد این کار رو کردم بلاخره امد و ترسیدم بعد از اون بود که یه رول بالاتر امدم ولی حتی فکر سکس با یه فرد دیگه رو اصلا نمیکردم و خط قرمز بود خلاصه اون سال و سال بعد هم که دوم راهنمایی بود رو بدون سکس با جق سپری کردم چند ماه از سوم راهنمایی گذشته بود که کمربند مشکیم رو گرفتم که باید سه سال براش تمرین کنی ولی زودتر از این مدت گرفتم چون تمام این مدت با عشق به باشگاه میرفتم و دو کمربند تشویقی و همچنین مقام در استان بخش کاتا اوردم و برام پرده قهرمانی تو شهرمون زدن. تو این حال و احوال بخاطر سنم شهوتم زیاد شده بود و غیر قابل کنترل داشت میشد . که با یکی از همکلاسهای جدیدم که چند ماهی وارد باشگاه شده بود صمیمی تر شدم همکلاسی بودیم ولی از من یک سال بزرگتر و پنج سانتی قدش بیشتر و کمی خوش تیپ _ با هم حرف رزمی میزدیم و اینکه ارزوشه مثل من باشه و میگفت خواب کمربند مشکی رو نمیبینه که من دارم . بعد مسابقات کاتا که مقام اورده و معروف شده بودم و رفتن بعضیها حالا من سمپای ( ارشد) کلاس سانس یک شده بودم و دست راست استاد در اموزش _ میرسیم به حرفهای منو دوست جدیدم بهش میگفتم تو چند ماه امدی ولی معلومه عاشق کاراته و مبارزه کردنی خونه هم تمرین میکنی و اون هم از تمریناتش تو خونه تعریف میکرد . از انجایی که عکس سوپر زیاد تو مدرسه بود و میدیدیم من به زنه هم توجه زیادی میکردم که خوشحاله کیر تو کونشه و همچنین به کیر مرد زمانی که تو خونه لباس کاراته میپوشیدم و کیرم راست میشد به این عکسها بیشتر فکر و بعضی وقتها خودم رو جای زنه حس میکردم از انجایی که هم تو مدرسه علی رو میدیم و هم تو باشگاه با لباس کاراته و اینکه به من احترام میگذاشت و خودش بچه با ادبی بود و من هم بهش حس داشتم به سرم زد بهش بگم یه باری با هم تمرین کنیم و من کمکش کنم در اموزش کاتا و تو مدرسه بهش گفتم گفت از خداشه روش نمیشد به من بگه چون کمربندش قرمز بود و پیش خودش فکر میکرد با رد کردن حرفش توسط من خجالت زده میشه ولی با اون اصلا شوخی نداشتم حتی کلامی خلاصه قرار گذاشتیم و من رفتم خونشون که پشت خونه بغل انباری تمرین میکرد قبلش بهش گفته بودم تمرین باید با لباس کاراته باشه لباسها رو پوشیدیمو تمرین رو شروع و در حین تمرین یه دفعه دیدم از پشت بهم چسپید گفتم این چه کارییه گفت تو رو خدا منو ببخش فقط یه لحظه از روزی که امدم باشگاه ارزوم بود تورو تو لباس کاراته خاص قشنگت که چند برابر خوشکلترت هم کرده از پشت بگیرم و بهت بچسپونم اصلا اولین بار با دیدن تو با لباس کاراته در باشگاه تصمیم گرفتم بیام ثبت نام کنم منم که تعجب کرده بودم و خیلی از حرفش خوشم امد ولی به روی خودم نیاوردم و گفتم برای جبران منم باید این کار رو بکنم ولی اون دوست نداشت و خیلی کم هر چند باری که قشنگ از پشت بهم میچسپید میزاشت من یه لحظه اینکار رو بکنم ولی من از اینکه یکی منو از پشت بغل بگیره و بچسپونه بیشتر خوشم میامد تا من اینکار رو کنم ولی بروز نمیدادم برای غرور و همچنین میترسیدم به بچه ها بگه و ابروم بره چون من ارشد کلاس کاراته بودم و همه با احترام با من برخورد میکردن و ممکن بود همه چیز یک باره نابود بشه برای همین سعی میکردم با شهوت مقابله کنم تو همین بازیها در کمال پر رویی میخواست شلواره سمپای (ارشد)خودشو در بیاره نگذاشتم ولی کلی ازم خواهش کرد تا بزاره دستش رو وارد شلوار کاراته ام و کونم رو لمس کنه چون ارزوشه و من هم که قسم خوردن و خواهشش رو میشنیدم که میگفت تو رو خدا به کسی نمیگه راضی شدم گذاشتم و اون دستش رو کرد تو شلوار کاراته ام و کونم رو لمس کرد و میگفت اخ جون به ارزوم رسیدم و دوباره از پشت منو گرفت و کیرش رو به من فشار داد که من واقعا خوشم میامد ولی گفتم بسته دیگه ممکنه کسی بیاد ما رو بیبنه. تمرین که بهم خورده بود گفتم کار دارم باید برم و لباس عوض کردم و اونجا رو ترک ._ تا یک هفته تو باشگاه باهاش مثل یه پاییین رده و در مدرسه باهاش سرد بودم ولی تو همین مدت همش فکر اون لحظه های خوب رو میکردم بعد این مدت امد پیشم تو مدرسه و گفت ناراحتی از من گفتم نه پس چرا با من سرد شدی گفتم مشکلات خونه ست گفت اگه اینطوره پس دوباره بیا با هم تمرین کنیم و اصلا از اون کارها نمیکنم چون خیالم هم راحت شده بود به کسی نگفته و با گفتن اینکه شرایط و موقعیت اجتماعی منو درک میکنه منو خوشحال کرد و قلبم رو بدست اورد گفتم فردا بهت میگم کل شب داشتم به اون لحظه های اولین تمرینمون فکر میکردم و کیرم راست شده بود فردا تو مدرسه گفتم باشه و اون گفت پس قرارمون جمعه اگه اشکال نداره گفتم اوکی و جمعه رفتم خونشون خوش و بش کردیم وارد شدم دیدم کسی نیست گفت همه رفتن و تنهاست نگو برای همین امروز رو روز تمرین انتخاب کرده منم که دوست داشتم از اون کارهای دفعه پیش بکنیم خوشحالتر شدم خلاصه لباسهای کاراته رو پوشیدیم شروع به نرمش تا گرم بشیم که دوباره به کونم دست زد مثلا از ناراحتی گفتم نکن ولی دوست داشتم اونم با زور دوباره از پشت بهم چسپید که من هم مقاومت چندانی انجام ندادم گفت اگه یک دقیقه تکون نخوری تا آخر تمرین اصلا بهت دست نمیزنم منم که میدونستم امکان نداره بتونه این کار کنه و جلوی خودش رو بگیره گفتم باشه و یک دقیقه با حالت یامه (ایستاده حالت سکون) تکون نخوردم تا هر کاری دوست داره انجام بده ولی از روی لباس _که اون هم از پشت بغلم کرد و سینه هام رو از روی لباس کاراته گرفت و کیرش رو میمالید به کونم واقعا داشتم لذت میبردم بعد دستش رو داخل شلوارم کرد که گفتم اگه یه نفر بیبینه بد میشه که اون هم گفت باشه چند ثانیه مونده در حالی که دو برابر وقتش گذشته بود ولی من خودمو زده بودم به خرییت گفت اون چند ثانیه بیا بریم انباری که من قبول کردم تو این مدت فقط داشت اعتماد سازی میکرد و قسم میخورد به کسی نمیگه و اون چند ثانیه رو اغاز کرد ولی گستاختر شده بود و ازم خواست تا سوراخم رو لمس کنه منم مثلا با ناراحتی گفتم باشه ولی اون لحظه ها داشتم حال میکردم حالا که رفته بودیم داخل و نور هم کم بود من حس امنیت بیشتری از دیده نشدن داشتم و خجالتم هم کم شده بود اونم گفت خم شو و شلوارم و شورتم رو خواست کامل در بیاره که نگذاشتم و تا زانو کشید پایین لای کونم رو باز کرد و با انگشتش سوراخم رو حس میکرد که واقعا خوشم میامد و چیزی نمیگفتم بعد اب دهنش رو ریخت رو انگشتش و لبه های سوراخم رو میمالید من حس عجیب و شهوتی پیدا کردم و از لذت دیگه زمان رو هم تذکر ندادم دقایقی این کار رو داشت ادامه میداد که گفتم خسته شدم اون هم با هزار خواهش گفت خوب بشین و حالت سگی بگیر و من هم مثلا با ناراحتی و ناچار این حالت شدم ولی از خدام بود دوباره افتاد به جون سوراخم با انگشت یه بند انگشت داخل کرد گفتم اوه دردم گرفت گفت الان میام مثل برق رفت وازلین اورد حالا دیگه مشکلی نبود و کل انگشت رو کرد و بازی میداد با این کارش واقعا داشتم حال میکردم وسوراخم کمی باز شده بود یه دفعه دیدم دستش رو بیرون اورد و شلوارش رو پایین و کیرش رو لای کونم کرد گفتم نه نمیزارم خواستم بلند شم که منو گرفت کلی قسمم داد فقط بزارم لاش بمونه که من هم چون داشتم حال میکردم قبول کردم و کیرش رو لای کونم گذاشت که حس خوب و عالیی داشت گرم و نرم ولی هدفش سوراخم بود برای همین روی سوراخم بالا پایین میکشید تا با تماس کیرش به سوراخم خوب من تحریک و قبول کنم درخواست اصلیشو واقعا دوست داشتم کار رو تمام کنه ولی میترسیدم و بهش اعتماد کامل نداشتم یکی دو بار خواست حل بده ولی من با تکنیک نگذاشتم چون واقعا از اینکه ابروم بره که سوراخی دادم و لقب کونی بگیرم میترسیدم خلاصه با ناراحتیه قلبی گفتم پر رو نشو بسته دیگه و شلوار رو بالا کشیدم و امدم لباس عوض کردم و اونجا رو ترک و نتونست ترتیبم رو بده وقتی امدم خونه ناراحت بودم که چرا نگذاشتم منو بکنه و از شهوت رفتم یخچال و یه خیار برداشتم امدم اتاقم در رو قفل و لباس کاراته پوشیدم و مقداری کرم روی سوراخم و خیار مالیدم و برای بار اول تو زندگیم جسمی غیر از انگشت اون رو وارد کونم کردم و به یادش که مثلا منو داره میکنه چشمم رو بستم و خیار رو جلو عقب میبردم واقعا حسش عالی بود ولی خیار سفت و بی روح و نمیتونست حس کیر واقعی که از گوشت و نرم و گرمه رو انتقال بده تو شرایطی که خودت داری اینکار رو میکنی ولی بازم عالی بود و ابم امد و شهوتم فروکش کرد به خودم گفتم خوب شد نگذاشتم بکنه تا ابروم در خطر قرار بگیره .فرداش و روزهای بعدش تو مدرسه همه چیز عادی و از قرار دهنش سفت بود و با اوج گیری شهوت دوباره دوست داشتم با اون تمرین کنم دیگه ازرفیق تمرینیم خوشم امده بود چون هیچ وقت راجب اون تمرینات خصوصی مون تو مدرسه یا باشگاه با من حرف نمیزد اصلا به روی خودش هم نمیاورد که با این اخلاقش منو دلبسته خودش کرده بود و با خودم میگفتم پس اگه بهش بدم هم شرایط میتونه عادی باشه و ابروم رو نمیبره و با این امید دادنها به خود دیگه تصمیم رو گرفته بودم باید در تمرین شخصی جلسه بعد منو تبدیل میکرد به پسر کاراته کار کونی با گفتنش به خودم هم شهوتی میشدم.بعد چند روز قرار تمرین گذاشتیم در خانه ما بهش گفتم لباس کاراته بیاره و روز قبلش از حسم نسبت به خود کاراته و پوشیدن لباسش که شهوتم رو زیاد میکنه با اون صحبت کردم و روز قبل تمرین هم بهش گفته بودم به شرطی قبول میکنم کارم رو تمام کنی که قسم بخوری بین خودمون باشه و بعد ازاین کار پیش بچه های دیگه به من کوچیکترین تیکه نندازی و درخواست دوباره نکنی و تو سکس هم کاراته رو دخالت بدیم و از اصطلاحات کاراته در انجام کار استفاده کنیم و مقامت تو کاراته رو بدونی که من کمربند مشکی و ارشد تو هستم و تو یه مبتدی کمربند قرمزی تا من شهوتم بالا باشه که اون هم با خوشحالی قبول کرد بلاخره روزش رسید و اون امد خونمون تا تمرین کنیم بعد از پوشیدن لباس کاراته در حیاط با اینکه میدونستم برای چه اینجا هستیم گفتم کمی حرکات کششی انجام بدیم که امد منو بغل کرد و گفت دیگه خودتم میدونی تمرین کاراته علکیه پس بهتره وقت رو هدر ندیم گفتم خوب پس بریم داخل خونه تا اونجا تمرین کنیم حالا تو محیط داخل خونمون هم امنیت تمام داشتیم هم نور عالی بهم با لحن سریع و جسورانه ای گفت تا دقایقی دیگه قراره تو رو تو همین لباس زیبای کاراته ات بکنم بچه خوشکل . منم که واقعا تصمیم به دادن گرفته بودم چیزی نگفتم از انجایی که میدونستم دیگه غرور معنی نمیده برای من با اتفاقاتی که در چند دقیقه اینده خواهد افتاد و مهمتر از همه اینجا بودنم در این لحظه با خواسته قلبی بوده برای همین تصمیم گرفته بودم با شنیدن این حرفها نه تنها ناراحت نشم بلکه بیشتر حال کنم _ از انجایی که قرار بود کاراته ای رفتار کنیم روبروی هم قرار گرفتیم و به هم احترام کردیم و با گفتن اوس من حالت یامه گرفتم(ایستاده حالت سکون) اون هم یه دور به ارامی دورم چرخید و منو برانداز میکرد و بلاخره از پشت منو محکم با تمام وجودش بغل گرفت و سینه هامو فشار داد و گردنم رو یک دقیقه میک زد بعدش رفت سراغ شلوارم و اون رو پایین کشید با دیدن کونم تو نور کافی گفت خدای من چه کونه صاف بدون حتی یک لک یا جوشی داری اگه اون روز تو انباری میدیم این صحنه رو به خدا با زور چاقو هم که شده نمیگذاشتم بری و بلافاصله دو زانو نشست هر دو طرف کونم رو چند بار بوسید و لیس و بعد میک زد ازم خواست بشینم و حالت سگی بگیرم منم بدون هیچ حرفی انجام دادم گفت عجب کونی داره این کاراته کار کمربند مشکی قراره این کونو بکنم و با دو دستش لای کونم رو باز کرد و با دیدن سوراخم گفت وای دارم دیونه میشم لعنتی چه سوراخ صورتی و قشنگی داری اوففففف دخترها همچین سوراخ خوش رنگی ندارن تو فیلم سوپرها هم همچین سوراخی ندیدم این سوراخ صورتی قشنگ رو باید برای کیرم امادش کنم امروز روز جشنه منه و با انگشتش مقداری کرم برداشت و روی سوراخم مالید با کرم مالوندن اطراف سوراخم دیگه میدونستم چیزی نمانده کارم تمام بشه و تبدیل به کاراته کار کونی بشم که البته خودم هم با تمام وجود عاشقانه میخواستم _ اونم شلوارش رو دراورد ولی لباس و کمربند کاراته هر دوتامون بسته بود که من اینجوری دوست داشتم تازه شرط احتیاط هم بود تا اگه کسی امد سریع شلوار رو بپوشیم فیلم سکسی زیاد دیده و حرفه ای رفتار میکرد و کاملا وارد بود بعد از نوازش و کرم مالی لبه سوراخم یک انگشت رو کرد داخل کونم و بازی میداد بعد از مدتی به دو انگشت تبدیل کرد من هم با تمام وجود داشتم لذت میبردم مخصوصا با حرفاش که قربون صدقه خودم و کونم میرفت و میگفت هنوز باورم نمیشه تو رو بدست اوردم _ ارشد کلاس کاراته مون چه سوراخ صورتیه داره ما خبر نداشتیم وای قراره یه کاراته کار رو برای بار اول بکنم و کونیش کنم . خوب دارم امادت میکنم پسر کاراته کار من ارزش این لحظه و کونت رو میدونم چقدر زیاده این کون و سوراخ یه کمربند مشکی و ارشد کلاس کاراته ست که زیر دست منه منم برای تشکر از این حرفش گفتم اوس. اونم خوشش امد و دوباره ادامه داد و گفت وای قراره تا چند لحظه دیگه سمپای ( ارشد کلاس کاراته) خودمو بکنم چه افتخاری بزرگی به من دادید سمپای و قبول کردید که یه شاگرد مبتدی شما رو بکنه واقعا قدردانم. استاد کاش بود و این لحظه تاریخیه منو میدید که شاگرد مبتدیه کمربند قرمزش میخواد شایستگیش رو نشون بده و یه کمربند مشکی رو بکنه _ وای سمپای سوراخ صورتی تون چه غنچه ای شده دیگه امادست خوب منو گشاد کرده بود بعد انگشتش رو دراورد و گفت اماده ای تو رو تبدیل کنم به پسر کاراته کار کونی منم با عشق گفتم اوس و به حالت سگی اماده بودم و اون کیرش رو لای کونم گذاشت و تو شیار کونم بالا و پایین میکشید و گفت سمپای کیرم روبروی سوراخت شد بگو منم گفتم اوس که یعنی روی سوراخمه اون هم با گفتن اوس فشار دادن رو شروع کرد و گفت تو هم کمک کن که من خودمو شل تر کردم و یه تکون دادم و سر کیرش وارد کونم شد بلی در این لحظه تاریخی من تبدیل شدم به پسر کاراته کار که در لباس کاراته کونی شد در این لحظه گفت سر کیرم رفت داخل کون سوگلی استاد هنوز نیمه کونی هستی پسر کاراته کار امادگیت رو برای راند بعدی اعلام کن تا تو رو تبدیل کنم به یک کاراته کار کونی واقعی منم با تمام وجود میدونستم این لحظه ها تاریخیه و تا ابد در ذهن من میمونه ( شب قبلش این لحظه رو تصور و خیال پردازی کرده بودم) برای همین با کمکی که از مبل در تعادل داشتم با دو دستم دو طرف کمربند مشکی ام که ژاپنی گلدوزی شده بود رو گرفتم و گفتم اوس و اون هم تمام کیرش رو با یه فشار اهسته و پیوسته کرد کونم و اونم گفت اوسسس سمپای من( ارشد من ).با اینکه بار اولم بود ولی دردی نکشیدم گفت حالا یه پسر کاراته کار کمربند مشکیه کونی شدی کاراته کار کونی کاراته کار کونی کاراته کار کونی میفهمی چی میگم میفهمی منم برای تایید گفتم اوس حالا خودت رو اماده کن برای تلمبه های یه کمربند قرمز که میخواد ارزشش رو به ارشد کلاس کاراته اش بیشتر نشون بده اماده ای کاراته کار کونی گفتم اوس و اهسته شروع به تلمبه زدن کرد و در حین این کار همزمان شروع به حرفهای تحریک کننده و میگفت بعد از این هر وقت لباس کاراته رو میپوشی یا میبینی من رو باید به یاد بیاری که تو رو تو لباس کاراته کردم یادت باشه پسر کاراته کار تو لباس کاراته کونی شدی و منه کمربند قرمز تو کمربند مشکی رو کونی کردم فهمیدی. و همچنان تلمبه میزد منم به این حرفها به نشانه تایید میگفتم اوس اوس و اون هم جسور تر میشد و محکم تر تلمبه میزد من با تلمبه هاش دیگه تو اسمانها بودم و تو ذهنم میگفتم چرا زودتر کونی نشدم و این همه لذت رو زودتر نچشیدم و حرفهاش که بیشتر تحریکم میکرد و دوست داشتم این کیر تا همیشه داخل کونم بمونه اون اصلا کم نمیاورد و به این حرفاش ادامه میداد و میگفت استاد میدونه کمربند مشکیش الان داره با لباس کاراته کون میده و زیر کیر من داره جر میخوره استاد شاگرد ارشد تو یه کاراته کار کونیه بیا بیبین بیا بیبین که چطور کمربند مشکیش از شدت تلمبه های من چه تکانی میخوره و همچنان تلمبه میزد و منم میگفتم اوس تو اسمانها بودم که کیرش رو دراورد گفت ابش داشت میامد بی احترامی به این کون قشنگه که زود تمام بشه باید بیشتر بکنمت با اینکه دوست داشتم کیرش باشه تو کونم ولی رابطه بیشتر بهتر بود اون هم بیکار ننشست و با دو دستش لوپ کونم رو باز کرد و گفت وای نگاه کن سوراخ صورتیه سمپای چی گشاد شده یا بهتره بگم چه گشادش کردم و دو تا انگشتش رو کرد تو کونم و گفت الان گشادترتم میکنم کمی صبر کن تا راند بعدی و در حالتی که دو انگشتش داخل کونم بود پرسید آهای کمربند مشکی از کرده شدنت توسط شاگرد مبتدی کمربند قرمز راضی هستی منم برای تایید گفتم اوس گفت نشنیدم بلندتر بگو که من بلندتر گفتم اوس که دوباره گفت چیییییی و انگشتش رو داخل سوراخم بیشتر فشار داد و من خیلی محکم و کشیده گفتم اوسسسسسسسسسس گفت حالا شد از یه کمربند مشکی همچین انتظاری میره حالا دوباره قشنگ دولا شو که کیر من بره تو کونت و به سوراخ قشنگ و صورتیت یه حال اساسی بده _منم اماده شدم و کیرش رو گذاشت لای کونم و وقتی رو سوراخم تنظیم شد گفتم اوس که یعنی روی سوراخمه و اون این بار با یه حرکت اهسته تمام کیرش رو فرو کرد و از خوشحالی و شهوت که دوباره کیر رفته تو کونم با صدای کشیده گفتم اوسسسسسس و تلمبه زدن رو شروع و منو دوباره برد به آسمانها با کردن و حرفاش بعد مدت کوتاهی گفت که داره ابش میاد گفتم داخل نریزی که گفت باشه پس عقده ام رو خالی میکنم روی لباس کارتت که اینقدر به ما فخر میفروشی و همیشه پوزش رو میدی و کیرش رو کشید بیرون و منو برگردوند ابش همچون تفنگ اب پاش در چند شلیک پاشید رو لباس کاراته ام عجب صحنه قشنگی بود که منی یک نفر دیگه رو میدیدم حجم منی اون زیاد بود دو برابر برای من بعدش باقیه ابش رو از لوله کیرش خارج کرد و به لباسم مالید و گفت بهترین روز زندگیش بود که تونسته ترتیب منو با این خوشکلی بده و به کیرش افتخار میکنه که همچین کار بزرگی کرده و باید تو تاریخ براش بنویسن منم حرفی نزدم ولی بعدش ازم معذرت خواهی کرد که حرفاش طبق قرار فقط برای تحریک بوده همین و بس و ازم ممنونه ولی به خودم میگفتم حرفاش بدون دروغ بود من باید با این موضوع کنار میامدم که از این به بعد دنیا برای من جور دیگه ای خواهد بود چون زیر کیر رفته بودم اونم نه به زور و ناخواسته بلکه با عشق و تمام وجودم بلی حقیقت این بود که از این به بعد دنیا یه پسر کاراته کار داره که عاشق اینه تو لباس کاراته کون بده هنوز قسمت شکم لباس کاراته ام خیس بود با قطره های پاشیده شده منی اون که گفت یه خواهش داره گفتم چیه گفت رابطه به پیشنهاد تو و البته دوست داشتن خودش با قوانین اصطلاحات کاراته بوده برای تحریک بیشتر حالا تو هم یک کار برام بکن و اون اینه دوست داره همین لباسم رو بدون انکه بشورم در جلسه بعد تو باشگاه بپوشم گفتم جاش نمیمونه گفت اگه هم بمونه کسی شک نمیکنه اب کیر باشه قبول کردم… جلسه بعد تو باشگاه من با لباس گرانقیمت کاراته ام که همیشه به بچه های دیگه بابت خود لباس و خوش پوشی خودم فخر میفروختم با لکه ای که جای اب کیر بود و روش خودنمایی میکرد وارد کلاس شدم چشمم به فاعلم افتاد که داره نزدیک میشه با دیدن لکه روی لباسم گفت به ارشد کلاس کاراته ام افتخار میکنم و با گفتن اوس احترام کرد و به بچه های دیگه ملحق شد تا پشت من دقایقی دیگه به دویدن بپردازه اون روز حس قشنگی در تمرین داشتم لباس کاراته ای رو تن داشتم که دیروز با اون کونی شده بودم و لکه روی لباسم هم اب کیر بکنه منه از نظر اون ماجرا بسیار شیرینتر بود چون که ارشد کمربند مشکیه کلاس کاراته شون که بچه ها همه ازش حساب میبردن و بهش احترام میزاشتن رو دیروز گاییده و کونی کرده بود و اون لکه روی لباس ارشد هم جای اب کیرشه و با دیدنش خوشحال و احساس غرور و افتخار میکرد اون تمرین برای هر دو یه بوی دیگه داشت و بچه هایی که نمیدونستن و حتی فکرش رو هم نمیکردن دیروز ارشد خوشکلشون کونی شده تو همین لباس کاراته ای که تن داره و اون لکه روی لباسش هم اسر بجا مانده اب کیر بکنشه… پایان فصل یکمپسر کاراته کار فصل دوم _خواستن دوباره کیردیگه باکره نبودم و بعضی چیزها فرق کرده بود و علی هم رفتارش دیگه مثل قبل نبود البته در باشگاه چرا ولی تو مدرسه نه و خیلی صمیمی شده و راحت وقتی تنها بودیم به جای اسمم میگفت خوشکلم حس بدی به من میداد حس میکردم منو به چشم جنده خودش میبینه درسته تو سکس حقارت رو عاشقانه قبول کرده ولی تو محیط بیرون غرور داشتم و این رفتارش واقعا منو ناراحت میکرد که اینقدر محرم من شده از انجایی که منو کرده بود میترسیدم زیر قسم بزنه و ابروم رو ببره چیزی نمیگفتم و حرف رو عوض میکردم اون هم چون لذت کون زیباترین پسر مدرسه و شهر زیر زبونش رفته بود میخواست دوباره با هم باشیم ولی قبلش توافق کرده بودیم فقط همان یک بار_دیگه داشت شو رش رو در میاورد مثلا یه بار که با هم بودیم تو مدرسه یکی از بچه ها بهش گفت با بچه خوشکلا میگردی تا سر صحبت رو باز کنه وقتی که رفت علی به من گفت اینها نمیدونن کونت از چهرت هم خوشکلتره مخصوصا سوراخ صورتیت که بی همتا ست با این حرف منو بسیار عصبانی کرد به زور جلوی خودمو گرفتم و فهمید_ منم رفتم بعد از اون تو مدرسه باهاش خیلی سنگین شدم و میپیچوندمش ولی میترسیدم همین روزها منو بفروشه و زیر قسمش بزنه ولی هیچ وقت اتفاق نیافتاد با اینکه خودم هم بعضی وقتها میخواستم از روی شهوت مخصوصا که طعم زیبای کیر رو چشیده بودم ولی جلوی خودم رو میگرفتم با سرد شدن رابطه مون اون که فهمیده بود مشکل کار کجاست سعی میکرد خودش رو نزدیک کنه و دوباره اعتماد منو به دست بیاره برای همین دیگه از اون حرفها نمیزد و منو به اسم و احترام خطاب قرار میداد انگار که اصلا سکس نداشتیم این وضع یک ماه طول کشید و دوباره با هم خوب شدیم دیگه داشتم دوباره به این فکر میکردم که یه بار دیگه کون بدم که چی بشه این رفتارهام و از دست دادن همچین لذت بینهایتی این رو بگم که بعد از کون دادنم برام عادت شده بود هر وقت میخواستم خود ارضایی کنم خیار یا چیزی شبیه اون رو میکردم تو کونم و چشمام رو میبستم به یاد اون لحظه که منو داشت میکرد ابم رو میاوردم . با اینکه دوست داشتم دوباره بهم پیشنهاد بده ولی روم نمیشد حالا که اون پیشنهاد نمیده مثل جنده ها من این کار رو کنم از سکس ما یک ماه گذشته و من بی صبرانه منتظر پیشنهادش بودم چون شدیدا احتیاج به کیر واقعی داشتم حالا که طعم اون رو هم چشیده بودم انتظار واقعا سخت بود خیار و باقیه چیزها اصلا لذت کیر واقعی رو ندارن اونم در حالی که خودت باید همه کارها رو انجام بدی … و بلاخره این اتفاق که با تمام وجود منتظرش بودم تو تمرین باشگاه افتاد_ امد پیشم و کمک فنی تو کاتا خواست بعد از کمک کردن یه نوع خاص که بفهمم با حالت قرص و محکم که اصلا هم نیازی نبود چون باب نیست به من احترام کرد و به آرامی گفت اوس سمپای من (ارشد من) _منم رفتم تا به بچه های دیگه برسم ولی نیت اون رو گرفتم و چون منتظر این حرفش بودم بعد چند دقیقه بهش نزدیک شدم و گفتم باید بیشتر وقت بزاری و خونه هم تمرین کنی تا کاتا تو بهتر بشه حالا که قراره استاد ازمون کمربند سبز رو ازت بگیره که گفت تنهایی کسل کنندست کاش یک نفر وارد بود و کمکم میکرد و سرش رو پایین انداخته تا یه جوری خواهش حساب بشه و منظورش رو بهتر برسونه من گفتم اگه وقت کنم کمکت میکنم خبرش رو میدم بهت که انگار به خر تیتاپ بدی گفت ممنون سمپای فرداش تو مدرسه زنگ تفریح امد پیشم احتیاط رو چاشنی کرده و گفت اجازه دارم راجب اون موضوع باشگاه صحبت کنم گفتم اره چرا که نه و گفت اگه بشه وقت داری به من در کاتا کمک کنی ولی خونشون شلوغه منظورش این بود خالی نیست ولی خونه ما بیشتر مواقع خالی بود و میدونست بخاطر شاغل بودن پدر و مادرم هیچ کدام روزها نیستن فقط خواهر هام بودن که شیفت مقابلم میرفتن مدرسه و عملا همیشه خونه تنها بودم منم که دیگه واقعا کیر میخواستم گفتم بعد از مدرسه رفتی خونه و نهار خوردی بیا خونمون خوشحال شد موقع رفتن از مدرسه بهش گفتم با شرایط اون دفعه باید باشه بدون خنده یعنی کاراته ای و ژاپنی و هر چی اتفاق میفته و رفتار میشه از موقعی که وارد خونمون میشی تا خارج بین خودمون برای همیشه میمونه و همچنین رفتارمون بعد تمرین باید مثل همین چند روز گذشته بشه تا دلخوری و مشکلات قبلی پیش نیاد کلی معذرت خواهی کرد و گفت رو چشم حتما اینجور که گفتی خواهد شد میتونم یه چیز راجب سکس بگم گفتم فقط اینبار که گفت تصمیم داره با روش جدیدی منو بکنه خوشحال شدم ولی نشون ندادم منم گفتم حالا که اینجوره لحظه ورودت و تو محل تمرین برات سوپرایز دارم گفت چیه منم گفتم پر رو نشو تا همینجا بسه دیگه .قرارمون ساعت سه بود منم که شهوت این دیدار رو داشتم کاملا اماده و تو این یک ماه همش خیال پردازی کرده بودم برای همین دست به کار شدم و یه آینه بزرگ اوردم و تو مکان درست تنظیم و منتظر زنگ ایفون که زنگ خورد در رو باز کردم و گفتم پشتت در رو ببند و بیا داخل خونه وقتی امد من که با لباس کاراته منتظرش بودم با دیدنش مثل زنان ژاپنی تو سریالهای قدیمی که منتظر شوهرشون هستن دو زانو نشستم و خم شدم و دو دستم رو روی زمین روبروی سرم قرار دادم و بهش احترام کردم و گفتم ممنون که امدی از این حرکتم خیلی خوشش امد و گفت این کارت زیبا بود ممنون وقتی هم که آینه رو دید گفت وای اینم عالیه و رفت اتاق لباسهای کاراته اش رو پوشید من همچنان تو همان حالت نشسته منتظرش بودم بلاخره امد و اونم برای اینکه منو خوشحال کنه روبروم نشست و خم شد احترام کرد و گفت ممنون که دوباره به من فرصت دادید تا خودمو به شما صابت کنم سمپای(ارشد)و اجازه خواست تا شروع کنه و منم گفتم اوس بلند شدیم و من حالت یامه (ایستاده بدون تکون خوردن) گرفتم و اون امد از روبرو بهم چسپید و دستش رو دور کمرم حلقه کرد و ازم لب گرفت بعدش امد پایینتر و گردنم رو خورد و میک زد و منم بجای اه میگفتم اوس بعدش با دستهاش کیمونو رو بازتر و سرش رو به سینه هام چسپوند و شروع به خوردن هر دو سینه ام به نوبت کرد و یکی از دستهاش رو گذاشت روی لپ کونم و فشار میداد و میگفت همه چیزت عالی پسر کاراته کار خیلی خوشبختم که دوباره تونستم تو رو به دست بیارم و دست نگه داشت تا مرحله بعد رو شروع کنه و منم لباس کاراته ام رو مرتب کردم و این دفعه از پشت محکم بغلم گرفت و کیرش رو چسپوند و با اینکه هیچ مشکلی از صدای بلند نداشتیم ارام در گوشم گفت جوری امروز میکنمت پسر کاراته کار که دفعه بعد ازم خواهش کنی تا تو رو بکنم بعدش شلوارش رو دراورد دوباره از پشت بهم چسپید و کیرش رو روی شیار کونم از روی شلوار کاراته ام میکشید بعدش از روی شلوارم کیرش رو لای دو رانم گذاشت و بهم چسپید و گفت تو این یک ماه واقعا زجر کشیدم وقتی تو باشگاه با غرور با این لباس شیک راه میرفتی وقتی چشمم به کونت میافتاد دوست داشتم یه دستگاهی داشتم تا زمان رو متوقف کنم و همانجا کیرم رو به کونت بمالم و ابم رو بپاشم رو لباس کاراته ات با این کون قشنگ و لباس قشنگت فلانی رو هم فکر کنم جقی کردی چون زیاد دیدم به کونت خیره میشه و اسمش رو گفت که هم سن ما بود از این حرفش خوشم امد که تو باشگاه با لباس کاراته اینقدر سکسیم _ رفت عقب گفت سمپای اجازه میدید شلوارتون رو در بیارم که گفتم اوس با دیدن کونم گفت هزار سال هم به کونت نگاه کنم سیر نمیشم و افتاد به جون لپ کونم و اون رو میخورد بعد مدتی بلند شد و کیرش رو لای کونم گذاشت و چند بار عقب جلو کرد بعدش ازم خواست بشینم و حالت سگی بگیرم چاک کونم رو باز و چند لحظه ای به سوراخم خیره شد و گفت فدای این سوراخ قشنگ و صورتیت بشم پسر کاراته کار و کرم رو با انگشتش برداشت به سوراخم مالید و ارام یه بند انگشت و بعدش کل انگشتش رو فرو و شروع به بازی کردن کرد تا امادم کنه تو این مدت هم با حرفاش بیشتر منو تحریک میکرد و میگفت دوباره دارم این کون و سوراخ صورتیت رو برای کیرم اماده میکنم ولی نمیخواد زیاد امادت کنم چون پرده اش رو قبلا پاره کردم و تو الان یه کاراته کار کونی محسوب میشی اینو قبول داری که یه کاراته کار کونی هستی یه کاراته کار کمربند مشکی کونی درسته سمپای _ من گفتم اوس گفت خوبه مگه میشه یادت بره تاپ خوردن کمربند مشکیت زیر تلبمه هام رو این بار هم میخوام جوری بکنمت که با هر تلمبه کمربند مشکیت بخوره به سینت و جرت بدم دوست داری اینجوری که گفتم با شدت بکنمت من هم با اوس جواب مثبت دادم و گفت دیگه سوراخ صورتیت غنچه شده پس حالت کون دادنت رو بگیر و من هم در پوزیشن سگی کاملا اماده بودم و کیرش رو گذاشت لای کونم و چند بار در شیار کونم بالا و پایین کرد و زمانی که سعی کرد رو سوراخم تنظیم کنه وقتی روش قرار گرفت گفتم اوس که یعنی روی سوراخمه و اون گفت سمپای ممنون که دوباره قبول کردین من شاگرد مبتدی شما رو بکنم پس با تمام وجودم شما رو میکنم تا شما رو راضی کنم حالا اماده ای کمربند مشکی تا برای بار دوم توسط یه کمربند قرمز گاییدی شی منم که شهوت جلوی چشمام رو گرفته بود و کیرش که روی سوراخم منتظر اجازه من بود تا داخل شه با شهوت و صدای رسا گفتم اوسسس و اونم شروع به فشار اوردن کرد من هم خودم رو شل تا کیرش راحت بره تو کونم که بلاخره سر کیرش داخلم کونم شد گفتم کمی مکس کن و اون گفت تو یک کاراته کار کونی هستی و نیازی نیست ولی کمی صبر کرد و بعد دوباره فشار اورد و همه کیرش رو کرد تو کونم و بلاخره بعد از یک ماه انتظار دوباره لذت کیر واقعی رو تو کونم چشیدم چه حس بینهایت زیبا و قشنگی بود به خودم میگفتم چرا کون دادن یه پسر باید تو جامعه بد حساب بشه در حالی که بهتر از این حس وجود نداره که در این هنگام فاعلم گفت کاش استاد اینو میدید که برای بار دوم کیرم داخل کون بهترین شاگردش رفته کاش میدونست شاگرد کمربند مشکیش یه کاراته کار کونیه یه کاراته کار کونی _اهای پسر کاراته کار تلمبه زدن رو شرع کنم گفتم اوس و شروع کرد به گاییدنم و با هر سه تلمبه که به زبان ژاپنی میشمرد یه کیا (فریاد زدن)میگفت واون تلمبه سوم رو محکمتر میزد و کمربند مشکیم قشنگ تاپ میخورد و با دیدن این تو اینه میگفت نگاه کن سمپای به قولم عمل کردم بیبین کمربند مشکیت چه تکونی میخوره خوشت میاد اینجوری دارم میکنمت با خوشحالی گفتم اوس و برای تحریک بیشترم گفت امروز کونت رو جر میدم و لباس سفید کارتت رو قرمز میکنم با خونت و تو هم باید جلسه بعد لباس کاراته خونیت رو بپوشی و وارد دوجو(باشگاه کاراته) شی فهمیدی پسر کاراته کار از شهوت که بی اختیارم کرده بود و تو اسمانها بودم از لذت کون دادن عاشقانه با تمام وجودم گفتم اوسسس _ و هم زمان با تلمبه زدن ازم سوال کرد اگه استاد اینجا بود کمربند سبزم رو بهم میداد با این لیاقتم درسته منم برای تایید گفتم اوس و اون شدیدتر تلمبه زد و گفت حالا چی باید تشویقی بهم بده درسته که بازم گفتم اوس اون که از گاییدنم به شدت به خودش افتخار میکرد گفت قبول داری که افتخار همه کمربند قرمزها و شاگردان مبتدی ام که تونسته ارشد کلاس کاراته اش رو بکنه و تبدیلش کنه به یه کونیه تمام عیار که حرف نزدم و اون کیرش رو بیرون کشید و دوباره با فشار کرد تو کونم که یعنی جواب میخواد منم با صدای بلند گفتم اوسسس و دو طرف کمربند مشکیم رو گرفت و به من گفت تو اینه نگاه کن چطور دارم میکنمت و بجای اینکه خودش جلو عقب کنه با دستش کمربند مشکیم رو میکشید سمت خودش و کونم میرفت رو کیرش و به من میگفت بکش بیرون و اون دوباره منو با کمک کمربند خودم میکشید سمت کیرش و من داشتم تو اینه این صحنه زیبا رو میدیدم و شهوتم رو بیشتر میکرد گفت جلسه بعد یادت باشه چطور با کمک کمربند مشکی گلدوزی شده ژاپنیت داشتم تو رو جر میدادم یادت میمونه سمپای منم که تو آسمانها بودم از شهوت بلند گفتم اوسسس و چند تا تلمبه دیگه اینجوری زد و دست نگه داشت از قندان رو میز یه قند کوچک برداشت و گذاشت دهنش و خورد کرد بعد تف کرد رو کیرش و دوباره کیرش رو گذاشت رو سوراخم گفتم چرا اینکار رو کردی گفت با این کار سوراخت به خارش میافته و دوست داری بیشتر و همیشه کون بدی دوست داری یه کاراته کار جنده باشی و همیشه بکنمت با این کار سوراخت از این به بعد معتاد کیر میشه و منم که شهوتم بالا بود و با خودم میگفتم کون دادن زیباترین لذت دنیاست و من باید همیشه این لذت رو بچشم گفتم اوس لطفا منو یه کاراته کار جنده کن و اون تمام کیرش رو با یه فشار داخل کونم کرد و سریع شروع به تلمبه زدن کرد یه حالت ضبری احساس کردم که خوب نبود ولی بعدش عادی شد و دوست داشتم بیشتر تلمبه بزنه و اون با تلمه زدن گفت حالا کاراته کار کمربند مشکی جندت کردم سمپای از این به بعد برای خارش کونت همیشه باید به من کون بدی دوست داری منم عاشقانه گفتم اوسسس و تلمبه زدن رو متوقف و گفت میخوام برای بار اول از جلو بکنمت برگشتم دو تا پاهام رو گذاشتم رو شونه هاش و کیرش رو تنظیم کرد وقتی روی سوراخم شد گفتم اوس و اونم با فشار داد تو کونم این حالت کیرش انگار چند سانتی متر بزرگتر شده چون حجم کیر بیشتری احساس میکردم گفت تا دسته کیرم رو کردم تو کونت پسر کاراته کار خوشت میاد و شروع به تلمبه زدن کرد تو این پوزیشن چشم تو چشم بودیم و با نگاه به هم هر دو خوشحال از کاری که دیگری داره انجام میده و رضایت تو چهره مون اوج میزد گفت خوب دارم سمپای خودمو میکنم ازم راضی هستی سمپای عاشقانه با تمام وجودم گفتم اوس تو این حالت واقعا داشتم تو اسمانها پرواز میکردم و بکنم رو با لباس کاراته که فانتزیه رویایی منه میدیدم که چطور عقب و جلو میره و با تلمبه هاش داره منو به شدت جر میده اون سر کمربند مشکیم رو گذاشت دهنم و گفت میدونم غرورت به عنوان یه کمربند مشکی اجازه نمیده زیر کیر یه کمربند قرمز گریه کنی میتونی از درد این رو گاز بگیری و گریه کنی اینجوری صدای گریه ات در نمیاد که البته برای من فقط لذت بود ولی برای شهوت بیشتر این کار رو کردم و زوزه میکشیدم و اون هم بیشتر تحریک میشد و محکمتر تلمبه میزد واقعا به شدت داشتم گاییده میشدم که در این لحظه گفت ابش داره میاد و کیرش رو دراورد و اینبار بجای لباس روی نوشته های ژاپنی روی کمربند مشکیم خالی کرد و اب کیرش رو با دستش قشنگ جذب اون کرد گفتم این دیگه چه کاریه گفت جلسه بعد این رو تو باشگاه تو کمرت میبینم و به خودم افتخار میکنم که تو رو گاییدم سمپای منم برای تشکر بابت اینکه عالی منو گاییده بود قبول کردم.بر خلاف دفعه پیش خواستم ابم بیاد و اون انگشت کرد تو کونم و با دست دیگش دستی برام زد تا ابم بیاد واقعا این حالت خیلی حال میده که هم زمان دو طرفت درگیره و خودت هم بدون انجام کاری فقط لذت میبری که از شدت لذت این کار ابم سریع امد انگشتش که داخل کونم بود موقع امدن ابم گفت وای چه نبضی میزنه سوراخ صورتیت سمپای چون با هر فوران ابم ماهیچه های سوراخم سفت میشدن و اون خوب احساسش میکرد خلاصه خیلی حال داد ابم که روی دستش ریخته بود رو روی لباسم مالید . بعدش کلی تشکر و بلند شد رفت دستشویی خودش رو تمیز کرد و رفت خونه شون منم رفتم حمام و لباس کاراته رو شستم و طبق قرار کمربند رو نشستم تا جلسه بعد اون رو ببندم ولی یه چیزی تغییر کرده بود و اون خارش سوراخ کونم بود که با قند خورد شده روش خراش افتاده و باعث میشد هر چند وقت یه بار دستم رو ببرم و سوراخ کونم رو بخارونم فرداش تو مدرسه هم به شدت میخارید بعضی وقتها هم چون بد بود مکان و نمیتونستم بخارونم واقعا اذیت میشدم تو زنگ تفریح بهش گفتم سوراخم برای اون کارش خیلی خارش میکنه واون گفت همیشه نیست ولی سوراخ صورتیت برای راحت شدن نیاز دوباره به کیر داره که واقعا راست میگفت دوست داشتم منو بکنه و به جای دستم این خارش رو یه کیر رفع کنه و برام قشنگ بخارونه بعد مدرسه غروب باید میرفتیم باشگاه تصمیم گرفتم تو باشگاه بهش بگم فرداش هم منو بکنه غروب همان روز رفتیم باشگاه و من هم کمربند مشکیم اغشته به اب کیر اون رو بستم و وارد دوجو شدم و امد نزدیک و به کمربند مشکیم نگاه کرد که ابش قشنگ روی نوشته های ژاپنیش معلوم بود لبخندی از رضایت و افتخار زد و احترام کرد من هم لبخندی زدم و گفتم فردا هم اگه دوست داری باید تمرین کنیم که گفت حتما سمپای خوشحالم ازم راضی هستید و بعدش تمرین اون روز رو شروع کردیم با خارش کونی که داشتم و باقی شاگردان که نمیدونستن ارشد کلاسشون دیروز برای بار دوم عاشقانه با تمام وجودش کون داده و به شدت هم گاییده شده و سوراخش هم الان بدجوری میخاره و به شدت تشنه دوباره کیر هستش.پایاننوشته: پسر کاراته کار

113