الهام چرخنده

این داستان از زبان دبیر و منشی هیات دولت که ناظر بر یکی از جلسات هیات دولت بود نقل می شودساعت ۲ بعد از ظهر بود،جلسه هیات دولت به ریاست حجت السلام و المسلمین شیخ دکتر حسن روحانی در حال برگزاری بود .اعضای هیات دولت بسیار خسته به نظر می رسیدند چرا که از ساعت ۱.۵ بعد از ظهر تا ساعت ۲.۵ بعد از ظهر جلسه داشتند و تحمل همچین جلسه ی طاقت فرسایی برای حاضرین بسیار سخت و دردناک بود.مهم تر از همه بر اثر شدت گرما ،شهوت سرتاسر اعضای هیات دولت را فرا گرفته بود.ناگهان شیخ دیپلمات رو به دکتر نوبخت کرد و از او در مورد اوضاع خزانه پرسید .شیخ حسن : نوبخت جان ،چیزی در این خزانه مانده که در این ماه باقی مانده به جیب‌ بزنیم؟، می دانی که تابعیت انگلیس دارم و بعد از مسئولیت قرار است رهسپار لندن شوم ،لندن را هم که می دانی خرج و مخارجش بسیار سنگین است.دکتر نوبخت: از خزانه که هیچ باقی نمانده،تا دیروز فقط ۲۰ میلیارد در خزانه بود آنهم را خرج جهیزیه زینب سلیمانی ، عروس لبنان کردیم.شیخ حسن: ظاهرا هزینه روح پدر بزرگوارشان از موقعی که خودشان تشریف داشتند برایمان هزینه بردارتر است.شیخ حسن در ادامه فرمودند که حال ما تا ساعت ۲.۵ چیکار کنیم؟!علی‌ ربیعی سخنگوی دولت: اطلاع دارم که الهام چرخنده هم اکنون در معاونت امور زنان است ، دستور بفرمایید که احضارش کنم تا برایمان چرخی زند.جهانگیری که در حال چرت زدن بود ،به محض شنیدن نام الهام چرخنده از خواب پرید و از شدت هیجان، نفس عمیقی با آن دماغ خرطوم وارش گرفت که باعث مکش خودکار جلوی میزش شد و خودکار وارد دماغش شد که باعث خنده حضار شدشیخ حسن: اگر ما این جهانگیری را نداشتیم واقعا بایستی چه گلی به سرمان میزدیم.در نهایت با رای قاطع هیات دولت و تصویب آن ،شیخ حسن با گفتن جمله مشهور علی برکت الله دستور به احضار الهام داد.الهام چرخنده که همیشه در فضای عمومی با ظاهری محجبه و چادر به سر ظاهر میشد اینبار در جلسه با ظاهری متفاوت حاضر شد. ساپرتی بسیار تنگ که از قضا کوتاه هم بود و ساق و مچ پایش را بیرون انداخته بود پایش کرده بود ، موی سرش را هم کامل به رنگ طلایی در آورده بود و هر چند مانتویی که بر تن داشت مدلش جلو باز نبود ولی الهام دکمه های جلویی را کامل باز کرده بود و سینه های هم چون هلویش را به عرصه نمایش گذاشته بود ،خلاصه به نحوی تغییر کرده بود که گویی این الهام سال ۸۸ است.الهام چرخنده که دائم به جلساتی از این قبیل دعوت میشد وظایف خویش را از قبل می دانستبا کفشهای پاشنه بلندش روی میز کنفرانس رفت و شروع به رقصیدن کرد و حسابی دور خود می چرخید. قاعده ی هم چین جلسه هایی هم بر این بود که حاضرین می بایستی برایش پول پرتاب می کردند و وی را تشویق به در اوردن لباسهایش کننداوایل حاضرین اسکانس های ۱۰ هزار تومنی به سمتش پرتاب می کردند ولی متوجه شدند که الهام، هم دور چرخشش کم تر شده و هم لباس هایش را در نمی اورد ،علت را که جویا شدند فهمیدند مدتی است که الهام با تومان کار نمی کند.شیخ حسن که علت را منطقی دید به دکتر همتی رییس بانک مرکزی دستور داد که مقداری دلار از صندوق ذخیره ارزی برداشت کند و سر میز بیاورد و آن را تحت طرح تخصیص ارز به کالاهای اساسی ،در صورت جلسه هیات دولت وارد کند .دکتر همتی در جواب گفت : قطعا این طرح باعث کاهش قیمت کالاهای اساسی خواهد شد.به محض آوردن دلار های صندوق ذخیره ارزی و پخش قسمتی از آن میان اعضا ،شور و هیجان به جلسه بازگشت.الهام چرخنده نیز با دیدن رنگ دلار عنان از کف بریده بود و با سرعت زیادی دور خود میچرخید .اعضای محترم هیات دولت که هر کدام فتیش مختلفی داشتند و فرصت نادری نصیبشان شده بود ،فرصت را غنیمت شمردند و هر کدام با دلارهایی که در دست داشتند به دنبال ارضای فتیش مورد علاقه خود بودند.اول از همه، محمد جواد ظریف که پس از لو رفتن نوار صوتیش مورد عتاب دوست و آشنا قرار گرفته بود و در تحصن و ناراحتی به سر می برد ،فرصت را استثنایی یافت . جواد ظریف از دیر باز فوت فتیش داشت و به پا علاقه ی وافری می ورزید ولی پای همسر محترمش به دلیل کهولت سن از پای خودش بی ریخت تر و بد شکل تر بودو با دیدن پای خوش فرم الهام چرخنده بی اختیار هر چه دلار در دست داشت به سمت الهام پرتاب کرد و خواهان پاهای او شد ،الهام نیز به سمت او رفته و پاهای هم چون صدفش را در اختیار ظریف جان گذاشت و ظریفی که تا چندی پیش در ناراحتی به سر میبرد به یکباره احوالاتش تغییر کرد.نوبت به اسحاق جهانگیری رسید، جهانگیری از دیر باز آرزوی این داشت که با الهام لب بگیرد و این مسأله به چنان معظلی برای اسحاق جان تبدیل شده بود که وی را در خواب و رویا نیز رها نمی کرد. پس او نیز هر چه دلار در دست داشت به سمت خانم چرخنده پرتاب کرد و خواهان لب های هم چون غنچه اش شد ،الهام لب هایش را نزدیک آورد و اسحاق جان هر بار که تلاش می کرد بر لبان هم چون غنچه او بوسه ای بزند با مانع بزرگی روبه‌ رو میشد و آنهم چیزی نبود جز دماغ خرطوم وارش که بر اثر اصابت آن با دماغ الهام چرخنده او را از برآورده کردن این آرزو باز می داشت که باز دوباره خنده حضار را به دنبال داشت .نوبت که به شیخ حسن رسید ساعت ۲.۵ بعد از ظهر بود و شیخ حسن در کمال ناباوری پایان جلسه را اعلام کرد و از اعضای هیات دولت بخاطر تصویب طرح تخصیص ارز به کالاهای اساسی تشکر کرد. حاضرین نیز بخاطر این پاکدامنی شیخ حسن که حاضر به دادن پول به الهام چرخنده جهت ارضای فتیشش نشده سخت تعجب کرده و او را ستایش کردند.دکتر نوبخت که از دیر باز شیخ حسن را می شناخت ،می دانست که رییسش از هم چین فرصتی به راحتی نمی گذرد و حتما نقشه و حیله ای در آستینش نهفته است .پس از انکه همه جلسه را ترک کردند و الهام نیز با جیبی پر از دلار به قرار بعدیش می رفت ، نوبخت به سمت شیخ حسن رفت و علت را جویا شد. شیخ حسن در جوابش فرمود:شیخ حسن: همانطور که در اول جلسه عرض کردم تابعیت انگلیس دارم و بعد از مسئولیت رهسپار لندنم ،لندن را هم که می دانی(شیخ حسن و نوبخت با هم همزمان گفتند): خرج و مخارجش بسیار سنگین است.دکتر نوبخت خطاب به شیخ حسن: پس دلار های باقی مانده را که قرار بود به الهام بدهیم ،همه را برای خودت بالا می کشی ؟!شیخ حسن: حال که تو نیز از این مسئله با خبر شده ای لاجرم( ناگزیر) سهم تو را نیز بعداً خواهم داد.شیخ حسن بعد از این گفتگو، با دلارهای صندوق ارزی مستقیم به طرف فرودگاه رفت و از دور خانواده گرامیش را مشاهده کرد و سمت آنها رفت،سپس همگی در کمال ارامش رهسپار لندن شدند .شیخ حسن نیز سر نوبخت را شیره مالید و سهم او را هرگز پرداخت نکرد.نوشته: احمدی نژاد

120