همکار حشری بعد از ساعت کار

من خیلی هیکل زنونه ای دارم . خیلی به خودم میرسم . تو این سال ها به عنوان یک همجنسگرا و زنپوش همیشه حواسم به تیپ هیکلم بود . همه چیز داشت خوب پیش می رفت تا اینکه …بیا دیگه … چقدر ناز داری تو … زنم بود تا حالا 100 بار گاییده بودمش .این صدای التماس های حمید بود . همخونه و همکارم . از وقتی حمید اومد بوشهر و قرار شد (به دستور دفتر مرکزی ) بیاد تو خونه ای که شرکت برای من گرفته بود با من زندگی کنه ، خیلی سعی کردم به چیزی مشکوک نشه و چیزی نفهمه . البته سنگینی نگاهش رو وقتی شلوارک و تاپ تنم بود و چشمش به بدن سفید و شیو شدم میفتاد ، حس کرده بودم .2-3 ماهی جلوی خودش رو گرفته بود و چیزی نمیگففت ولی از چند روز پیش و بعد از مشروب خوردنمون تو اون شب روش به من باز شده بود .اون شب کلی از خاطرات سکسیش گفت و از کص هایی که کرده بود . منم فقط گوش میکردم . راستی یادم رفت بگم . من 36 سالمه و حمید 55 سالش هست . مهندس عمرانه . تو شرکت همیشه به شیطونی و حاشیه معروف بود . منم برای همین بیشتر مواظب بودم . بگذریم …اون شب بعد از چند تا پیک ، خاطراتش از کص هایی که کرده بود چرخید به سمت کونهایی که کرده بود و پسرایی که گاییده بود . خیلی با هیجان داشت تعریف میکرد . هر از چندی هم به بهانه های مختلف دست میکشید روی پاهای من . مثلا جزیی از نحوه تعریف کردنش بود . اون شب گذشت . خاطرات رنگ و وارنگ کونهایی که کرده بود رو تعریف کرد . خیلی سخت بود تو این شرایطی که داشت رسما نخ میداد و من که حسابی تو کف بودم مجبور بودم احتیاط کنم . نمیخواستم با همکار رابطه ای داشته باشم . میدونستم که احتمالا برام پیامد هایی داره .از فردای اون روز دیگه لحن و شکل شوخیاش عوض شده بود . به بهانه های مختلف (ظاهرا به شوخی ) خودش رو به من میجسبوند و انگولک میکرد منو . انگشت میکرد . موقع شستن ظرفا از پشت میومد خودش رو به من میچسبوند . منم چاره ای جز کنار کشیدن خودم نداشتم . اعتراض جدیی نمیکردم ولی حد اقل در ظاهر وانمود میکردم که خوشم نمیاد از این کاراش .چند روزی هم با این شوخی های بی مزه گذشت . منم دیگه آمپر چسبونده بودم . تمام وجودش دیگه پر از نیاز بود . منم کم کرم نمیریختم . از عمد شرایطی ایجاد میکردم که بتونه راحت تر دید بزنه منو.اون روز از صبح داشت ناله میکرد از خایه درد . میدونستم که این عارضه وقتی برای یه مدتی فعالیت جنسی نداشته باشی پیش میاد .جسارت و جراتش هم بیشتر شده بود . دیگه رسما خیلی چیزا رو به زبون میاورد ."من بالاخره کون تو رو فتح میکنم " ، "یه کونی از تو بکنم که صدات بره تا طبقه بالا " و این جور حرفا چیزایی بود که دیگه علنا وقتی زبون درازی میکردم بهم میگفت .ولی اون روز دیگه رسما داشت ازم یه چیز دیگه میخواست . میخواست کمکش کنم که تخلیه شه !!!-بیا دیگه … چقدر ناز داری تو … زنم بود تا حالا 100 بار گاییده بودمش .-وااااااااا … بیام چی کار ؟؟؟؟ دیوونه شدی ؟هاج و واج داشتم نگاهش میکردم .-حمییییییییییید …دیوونه شدی ؟ فکر کردی من چی ام که باید کمک کنم بهت ؟-تو کاریت نباشه … فقط کمک کن .-چه کمکی اونوقت ؟دیگه چسبیده بود بهم و دستاشو دور کمرم حلقه زده بود . دستاش هم هی داشت پایین تر میرفت و سعی میکرد از زیر کش شلوارک دستش به بدنم بخوره . خودمو عقب کشیدم . برگشتم سمت گاز و زیر گاز رو روشن کردم .-حمید جان شما برو یه فیلم سوپر مشتی ببین یه جق حسابی بزن تا خالی شی . مشکلت هم حل میشه .بدون یه لحطه فکر کردن و مثل آدمی که جواب تو جیبش آماده کرده گفت:-قبول … ولی بیا با هم بریم فیلم سوپر ببینیم من جق بزنم .شوک شدم . میدونستم اگه بتونه منو کنار خودش بشونه و قیلم سوپر بزاره و لخت هم باشه ، احتمالا دیگه نمیتونم مقاومت کنم .-نخیر … شما برو فیلمتو ببین خودتو خالی کن .-تو چقدر ضد حاااالی … بیا دیگه .دستمو گرفته بود و منو ددشت با خودش میکشوند سمت اتاق خوابش . هولم داد روی تخت . امد دراز کشید و منو هم کشوند به سمت خودش .دیگه همه چیز داشت به میل اون پیش میرفت . منم مقاومتی نمیکردم . نوت بوک رو روشن کرد و یه فیلم سوپر گذاشت . سر منو گذاشته بود روی شونه اش و دستش رو دورم گرفته بود .دستش رو برد زیر شلوارک و کیرش رو آورد بیرون . زیرچشمی داشتم نگاه میکردم . نت بوک رو گذاشت کنار دست منو برد سمت کیرش . دیگه تسلیم تسلیم بودم . خیلی وقت بود دستم به کیر نخورده بود . با دستش که دور دست من حلقه شده بود شروع کرد به مالیدن کیرش . راست راست بود . یه کیر تپل با سایز متوسط . منم داشتم همراهیش میکردم . بلند شد . من روی تخت شوکه از راهی که شروع شده بود . رفت از کمد لوسیون آورد . کنارم دوباره دراز کشید .-بقیه اش با خودت …لوسیون رو ریختم سر کیرش و شروع کردم به جق زدن براش . داشت کونمو میمالید . صدای نفس هاش تند شده بود . سر من روی تخت شونه اش بود و با دستم داشتم براش جق میزدم . با دستش صورتم رو کشید به سمت خودش و یه بوس کوچیک کرد لب منو .دیگه کار از مقاومت من گذشته بود . اگه تنگ بازی در نیاورده بودم میتونستم الان اون کیر رو تو خودم حس کنم . میخواستم زودتر تموم شه . صدای نفس هاش تند تر شد .آبش با فشار زد بیرون . دستم داغ شده بود . آبش خیلیییییییییی زیاد بود . بیچاره حق داشت انقدر آب جمع شده بود تو تخمش .-مرسی عزیزم …یه بوس کوچولوکرد و پا شد رفت دستمال آورد تا هم خودشو تمیز کنه هم منو .تو قسمت بعد این که چطور تونست کون منو فتح کنه رو مینویسم .ادامه...نوشته: هستی

129