من شروینم یک زن پوش

...قسمت قبلسلام ، شروین هستم زنونه پوش ، تو قسمت قبل اون پسر اومد و لاپایی منو تو لباسای مامانم کرد و سرایدار ساختمونمون که منو لخت با مانتو دید و اما ادامه ،سرایدار ساختمونمون یه پسر لاغر حدود ۲۵ ساله هست که افغانیه و شبا چنتا از دوستاش که کارگر ساختمون هستن میان پیشش و صبح ها اونا میرن ،داشتم سوار آسانسور میشدم که نعیم لای درو نگه داشت و اومد تو، خیلی ترسیدم ، گفت آقا شروین مادرت موقع رفتن گفت مراقبت باشم ، این چه کاریه ؟ منم زدم تو خط گوه خوردم و اینا که به مامانم نگه ، رسیدیم بالا بدون این که من چیزی بگم اومد تو و شروع کرد نصیحت ، منم گفتم تنها بودم اشتباه کردم ، چشش افتاد به لباسای مامانم رو زمین انگار داغ کرده باشه ، شورتشو برداشت وحسابی نگاه کرد ، منم دیدم بهترین راه اینه یکم شیطونی کنم باهاش ، تا دهنش بسته بمونه ، بهش گفتم خیلی دوست دارم اینارو بپوشم ، میخای بپوشم ببینی؟ گفت خیلی ، رفتم سر کشو مامانم یه شورت لامبادا که جلوش عکس لب داشت پوشیدم با سوتین و یه دامن کوتاه از خواهرم پوشیدم تا زیر باسن و کفش پاشنه دار ، کلاه گیس بلوند گذاشتم و رژ لب زدم ، گفت مانتو هم بپوش ، گفتم مانتو چرا ؟ گفت میریم اتاق سرایداری؟ گفتم تنهایی؟ گفت اره ، یه مانتو جلو باز بلند تنم کردم و شال سرم انداختم ، اومد جلو از پشت چسبید بهم گفت تو باید دختر میشدی ، یه لب ازش گرفتم ، گفتم منو ببر اتاقت نعیم ، میخام امشب زنت باشم ، همینجوری که میرفتیم انگشتم میکرد ، رفتیم پایین در اتاقشو باز کرد گفت برو تو ، رفتم تو ، وای چی میدیدم ، دو نفر اونجا بودن ، تا منو دیدن هنگ کردن ، نعیم گفت مهمون داریم خودتون رو جمع کنید ، بعد به من گفت نترس مانتوت رو در بیار و فقط دامن تنت باشه، منم همون کارو کردم و حالا با دامن کوتاه و شورت لامبادا و سوتین جلوشون بودم ، نعیم یه آهنگ افغانی گذاشت و بهم گفت برامون برقص ، گفتم تو رو خدا بزار برم، یکی محکم زد رو باسنم گفت یالا، یکم با عشوه رقصیدم و کونمو تکون دادم ، دیدم سه تایی دارن لخت میشن ، و ایی شورتاشونم در آوردن ، اومدن جلو کلاه گیسمو برداشتن دامنمو درآوردن ، من با شورت و سوتین موندم بینشون، گفتم بزار یکم ساک بزنم و لاپایی بدم بهشون بیخیال شن ، جلوی نعیم زانو زدم و شورتشو درآوردم ، شروع کردم خوردن ، کیرش خیلی بزرگ نبود اما سفت بود ، یکم خوردم دیدم ابش پاشید تو دهنم، داشتم بالا میآوردم، اون دوتا اومدن پیشم گفتن قنبل کن ، میخایم زنگ بزنیم تصویری هم شهری هامون ببینن چه کونی داری ، منم قنبل کردم ، که یکیشون اومد کیرشو مالید لای کونم اون یکی هم گذاشت دهنم، داشت لاپایی میکرد که آب جفتشون اومد ، چه کمر شلی داشتن اینا ، نعیم بهم گفت پاشو کونی جمع کن خودتو ، باید خواهر مادر تورو گایید ، منم سریع لباسا رو گرفتم دستم ، لخت زدم بیرون رفتم خونمون ،پایانامیدوارم خوب بوده باشهنوشته: شروین

109