سلاممن اسمم امیره و قصه برا زمانیه که 17 سالم بودمن تقریبا فیسم مردونست پوستم برنزه و قدم بلنده و هیکلم هم فیتنستوی سال دهم که وارد دبیرستان شدم همه برام غریبه و نا آشنا بودن اینم بگم که تو مدرسه نمونه دولتی بودماز بین همه کسایی که اونجا بودن من ینفر بد جوری چشممو گرفته بود ورزشکار بود و همیشه تنش خوش بو بودمنم چون مبصر بودم الکی به بهانه های مختلف میرفتم سمتش و یکم انگولکش میکردم .علی هم بدن خوبی داشت هم فیس خیلی خوب ازش هم معلوم بود بدنش کم موعههمش تردید داشتم واقعا گی شدم ؟بد جوری روش کراش بودم طوری که به عشق اون میرفتم مدرسه و همه فکر و ذهنم درگیر اون بود درس میخوندم تا به اون تقلب برسونم در حالی که درسمم زیاد خوب نبودتا اینکه صمیمیتم روز به روز باهاش بیشتر شدو وابسته تر میشدمهمش تو این فکر بودم چطوری سر صحبت رو باهاش باز کنمکه مدرسمون اون سال یه اردو گزاشت که خارج شهر بودبنظر خودم بهترین فرصت بود…لحظه شماری میکردم برای اردوتوی اتوبوس کنار هم نشستیم و همین طور که صحبت میکردیم من بخث های سکسی رو پیش میکشیدم و اونم همراهی میکرد تا در مورد گی صحبت کردم و اونم نخ رو داد که همچین بدش نمیاداز این بحثاش کلی ذوق کردم تا اینکه رسیدیملباسمونو عوض کردیم و اتاق اتاق تقسیم شدیممن و علی و دونفر دیگ هم اتاقی بودیمرفتم و نشستم روی تخت علی اولین بار بود اینقدر راحت کنار هم دراز کشیدیم نا خودآگاه چشمام قفل صورتش شدچقدررررر این بشر خوش فیس بود …غلتی خوردم و بهش نزدیک تر شدم یکم به شوخی بقلش کردملذت بخش ترین لحظات زندگیم بودنمیشد جلوی بقیه کاری کرد پس یه چشمک زدم بهش و بلند شدم رفتماونم در حالی ک میخندید یه فحش بهم داد و وسایل هاشو در میاوردقرار بود یه روز دیگه برگردیم پس وقت زیادی نداشتمنزدیک یک ساعت بعد بود که همه جمع شدن برای فوتبال بازی کردنمن به بهانه سر درد نرفتم و علی هم مجبور کردم بمونه مثلا باهم گپ بزنیموقتی اتاق خالی شد فهمیدم تنها فرصتی ک برام مونده الانهدرو قفل کردم همین باعث شد شک کنه😂گفتم فقط برای آرامش بیشتره اگه کسی در زد باز میکنیمرفتم رو تخت خودم و شروع کردم پورن دیدنوقتی اومد دید نشست پیشم و گفت خاک تو سرت امیر دست برداررفتم سراغ فیلم های گی که سنشون کم بودتوجهش خیلی جلب شد فهمیدم خوشش اومدهشروع کردم مالیدن کیرم و گفتم من موندم جق بزنم بابا سردرد چیاونم ک معلوم بود تحریک شده چیزی نگفتبهش گفتم راحت باش و شلوارشو یکم کشیدم پایین. و باورم نمیشددد یه کیر سفید متوسطاز همچی بیشتر جذابیت رون هاش جذبم کرد و یکم براش جق زدمرو کردم بهش گفتم بیا امتحانش کنیمعلی گفت امیر چرت نگو کیری که برا رفیق بلند شه و این کصشرایکم که اصرار کردم راضی شد یکم لاپاش بزارمبرش گردوندم رو تخت شلوارشو تا بالای زانوهاش کشیدم پایین یه شرط هفتی مشکی رو به روم بود که سفیدی کونش بد جووووور خود نمایی میکرددست نخورده بود پس باید خیلی احتیاط میکردمیه بوس از لپ کونش کردم که باعث شد بخندهلپ های کونشو از هم جدا کردم و کیرمو گزاشتم لاشون هنوز داخلش نشده بود همونطور یکم تلمبه زدم و براش جق میزدمحالت داگیش کردم بهش نگفتم یزره تف زدم سر کیرم و یواش سرشو کردم توش که دیدم دردش اومد خودشو کشید عقبکلی اصرار کردم بالاخره قبول کرد یکم تحمل کنه بعد پنج دیقه عادت کرد و شروع کردم تلمبه زدنباورم نمیشد این کون علیهرو ابرا بودم اینقد حالم خوب بود که نفهمیدم و ابم تو کونش خالی شدولو شدم روشیه بوس از لبای سرخش کردم و کلی قربون صدقش رفتم تا اخمشو تبدیل کنم به لبخندمنم براش یکم ساک زدم و جق زدم اب اونم اومداونروز بهترین روز زندگیم بود و عشق زندگیم رو پیدا کردمبازم باهم گی داشتیم که اگه دوس داشته باشین میزارممخلصم…نوشته: عاشق نفهم
60