زنم حامله بود ولی من نکرده بودم

سلام.خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم برای دوران نامزدی ما هست.تابستان ۹۸ بود که خانمم درد پریودش زیاد شده بود بخاطر همین رفتیم دکتر زنان، خانم دکتر سونوگرافی کامل رحم و ضمائم نوشت، فردا عصر رفتیم دنبال سونوگرافی، جای خاصی را مدنظر نداشتیم، به یکی دوتا ساختمان پزشکان سر زدیم، من دلم میخواست همسرم بره پیش دکتر مرد، چون همسرم چادری و محجبه هست دوست داشتم واکنشش رو ببینم و همچنین ببینم دیدن شکم همسرم توسط یه مرد غریبه چه حسی دارهنهایتا مطب یه دکتر مرد را انتخاب کردیم و رفتیم نوبت گرفتیم، چهل دقیقه ای نشسته بودیم تا نوبتمون شد، میخواستم همراه خانمم برم تو که منشی گفت همراه ممنوع هست، این شد که خانمم تنها رفت پیش دکتر واسه سونواز اینجا ببعد را همسرم برام تعریف کرد:همسرم گفت وقتی رفتم تو دیدم دکتر یه آقای حدودا ۴۰ ساله هست و یه دستیار هم داره که دختر جوانی بود و جواب تایپ میکرده اونجا، دکتر به خانمم گفته بود چادرتون بذارید رو جالباسی و بخوابید و اونم همون کارو کرده، بعد خود دکتر دو سه تا از دکمه های پایین مانتو خانمم باز کرده، اون روز خانمم زیر مانتو فقط سوتین پوشیده بود و یه شلوار پارچه ای کمرکش، من نمیدونستم که خانمم زیر شلوار شرت نپوشیده بوده،وقتی دکتر دکمه های مانتو خانمم باز میکنه میبینه که شلوارش تا نصف شکمش کشیده بالا بهش میگه یه کم کمرتونو بدید بالا و بعدش شلوار خانمم تا وسطای رونش میکشه پایین که یهو دکتر میبینه یه کس تپل طاقچه ای سفید جلو چشاشه، دکتر به خانمم میگه من فکر کردم شورت پاتون هست که انقدر زیاد شلوارتون کشیدم پایین، اما خب اشکالی نداره حتما قسمت من بوده همچین ناز خوشگلی و تپلی رو ببینم و بعد دکتر دستشو میذاره رو کس خانمم بهش میگه ازدواج کردید همسرم میگه بله و دکتر بهش میگه نوش جونش این نازنازی ، بعد از یه لبخند زدن به خانمم، دکتر کارشو میکنه و بعد از اینکه سونو تموم میشه با دستمال کاغذی شکم خانمم پاک میکنه و شلوارشو میکشه بالا و بهش میگه بیرون منتظر باشید تا جواب آماده بشه، بعدخانمم اومد بیرون پیش من تا جواب گرفتیم و رفتیم، تو ماشین ازش پرسیدم سونو چطور بود که تعریف کرد، نمیدونم چرا ولی از اینکه کس خانمم دکتر دیده بود هر دومون حس خوبی داشتیم و حسابی شهوتی شده بودیم جوری که همون روز سکس کردیم و چندین بار بعدش هم بیادش حشری شدیم و سکس کردیم. جالب اینجاست که من حین سکس از خانمم پرسیدم میدونی شب اون روز دکتر چه کرده؟ خانمم ناله کنان گفت به یاد من زنشو کرده ازش پرسیدم بنظرت دکتر تو رو چه جوری برای زنش تعریف کرده؟ گفت هیچی به زنش گفته امروز یه دختری اومد سونوی رحم که شورت پاش نبود و من کسش دیدم و لمس کردم، عجب کس تپل و سفیدی داشت، دلم میخواست همونجا کسش میخوردم و بعدش حسابی میکردمش، وقتی خانمم اینارو گفت بخاطر فانتزیش ارضا شد و من از اینکه خانمم ب فانتزی کس دادن به دکتر ارضا شد حال کردم.نوشته: حمید

739