سلام.من الهه ام اهل تبریزم این داستان کاملا واقعیته فقط اسمم رو عوض کردم.۲۱سالمه و کمی تپلم از نظر اندام مشکلی ندارم یه ساله ازدواج کردم و بچه که بودم۱۶سالگیم بابام شوهرم داد یبار و طلاق گرفتم.خیلی عذاب کشیدم و حساس ترین دوران زندگیم با سختی گذشت خلاصه دوباره با یه پسر ازدواج کردم به اسم پیام ک ۳۰ سالشه واقعا پسر خوبیه و مهندس عمرانه و از نظر درآمد مشکلی نداره و از نظرعاطفی هم مشکلی ندارم ولی از لحاظ سکس دو سه روز یبار سکس میکنیم و پیام زود ارضا میشه و بعد دیگه تمایل به ادامه نداره و اخم میکنهانگار که هدف ما فقط ارضا شدنه و من نمیتونم اینجوری ارضا شم چون وقتی میبینم هی قیافه میگیره و هی میگه زودباش و فلان واقعا اذیت میشم و الکی وانمود به ارضا شدن میکنم ولی با این حال راضیم ازش هرچند گرم مزاجم شدیدیروز تصمیم گرفتم باهاش رک حرف بزنم ک دیدم پیام بخاطر اینکه کیرش راست نمیشه بار دوم خودشم ناراحته و عذاب میکشه ولی بهش گفتم ک این دلیل نمیشه که وسط سکس قیافه بگیره برام و من سرد میشم اینجوریخلاصه که دیروز تصمیم گرفتم یه فکر بکر کنمپیام و من از خونه باغ باباش اینا که اومدیم خسته بودبه باباش کمک کرده بود بعد شرکت و حسابی خسته بود.کلی به خودم رسیدم ارایش کردمو یه تاب بالای ناف پوشیدم و یه شرتک لی و لباس زیر نپوشیدمیه رژ ملایم زدم و خوشگل کردم براشاز حموم که برگشت یه نگاه به سرتاپام کردگفت به به خااانوممم چیه خوشگل کردی میخوای دل ببری یا برنامه ای داری بگو ببینم چی میخوای😉؟گفتم واااا مگه باید حتما چیزی بخوام(من پیامو دوروز یبار بدنشو ماساژ میدم و اصلا دلم نمیاد خستگیشو ببینم واسه همین ماساژ میدم بدنشو که یکم از خستگیش بره)گفتم بیا ماساژ بدم یکم بهت خسته ایپیامم که از خدا خواسته زود اومد رو تخت که از قبل پتویی که پهن میکنم زیرش برا ماساژو انداخته بودم که روغن بدن تختو کثیف نکنهشروع کردم به ماساژ دادنش و گفت عزیزم فقط من تازه از حموم اومدممنم شونه بالا انداختم و گفتم هرطور مایلیگفت خببببب شوخی کردم یه دوشه دیگه راحت باشولی فقط پاهاشو ماساژ دادم و بدجور حشری بودم پاهاشو که ماساژ دادم گفتم برگرده روشکم بخوابه برگشت آروم آروم بوس میکردم پاهاشو و رفتم بالا تا کونش .خیلی دوس دارم باهام موقع سکس دستوری حرف بزنهدروغ چرا اونم این کارارو میکنه ولی بعدارصا شدن دیگه یه جوری بیحال میشه و هیچی نمیگه و تو کف میمونمخلاصه کارو فهمید پیام هم خیلی دوس داره زبونمو به کمرو کونش کشیدنیخوب لیس زدمو کمرشو و پیام کم کم صداش بلند شد و از سر شهوت آه میکشیدبرگردوندمش کیرشو دستم گرفتم و ساک زدم براش ولی چون دستام روغنی بود و طعمش حالمو بهم زد کم ساک زدمگردنشو لیس زدم و شروع کردم به دیوونه کردنش😬کیر شوهرم کلفته و بلندیشم خوبه و خیلی دوس دارمبا صدای شهوتی گفتم من چی توام عشقمممم؟_تو جنده ی منییییگفتم جندت کیرتو میخواااد پااشو کسمو جر بدهبا یه حرکت بلند شد و چهاردستو پا وایسادم کمرمو با دستش فشار داد کونم قمبل شد و از اینکه اینقد حشریش کرده بودم و صداش عوض شده بود از شدت حشری بودنش حال کردم و کسم خیس خیس بودکیرشو کشید رو کسم و سرشو گذاشت رو سوراخ کسمگفت چی میخواااای بگو ببینمگفتم کیییرتوووو میخوام دوس دارم کیر کلفتت جرم بدهیه جوووون بلند گفت و یهو تا ته کیرشو کرد تو کسمشانس اوردم خیس بودم وگرنه جر میخوردم با اون شدت کرد تو کسمچند تا تلمبه زد و برم گردوند فیس تو فیس شدیم و دوباره کیرشو کرد تو کسمکه یهو پاشد پاهامو گذاشت رو شونه هاش و خم شد و کسم کامل بالا رفت و با دستش موهامو گرفت خم کرد منو گفت ببین چطوری جرت میدمکیرشو در میاورد باز محکم میکرد تو کوسمدرد و لذت قاطی شد و بدجور حشری بودم و با دستم چوچولمو میمالیدمک زیرم بالش گذاشت که تو کونم بزارهواسه دومین بار بود تو یه سال که اینقدر حشری میدیدمشچون آبش اومدنی همیشه اروم اروم تو کونم میزاشت عادت کرده بودم و زیاد درد نداشتم موقع گذاشتنولی سر کیرشو ک با دستم تنظیم کردم بدون هیچ مقدمه یهو تا ته کرد و اولین بار از درد ب خودم پیچیدم و هی تقلا کردم در بیارهو اون عین خیالش نبودگفت جندههه جرتتت میدم آبتو میارم بعد ارضا میشمحرفش حشریم کرد و درد کونم کمتر داشت میشد و تند تنو چوچولمو میمالیدمبرگردوند چهاردستو پا گذاشت کونم و بلند میگفت یجوری جرت میدم که نتونی راه بریتو جنده کی هستیییی هااان میگفتم من جنده توووام جنده شوهرممآه و ناله میکردم و میگفتم در بیااار خشکه درد دارمولی گوشش بدهکار نبود و میگفت التماس کنیالا بگو کونت ماله کیه_کونم ماله تووووعه عشقم کونیه توام آبتو میخوام بریز تو کوونمگفت خفه شو خودم میدونم کجا بریزمیه لحظه از لذت بدنم جمع شد و ارضا شدم و لرزیدمتو همون حال کیرشو در اورد برم گردوند ریخت رو صورتم آبشواولین بار بود این حرکتو میزد واقعا چندشم شد 😑ولی زود ارضا شدم و خیلی لذت بخش بود برامخودمونو شستیم و اومدیم بغلم کردو کلی بوسم کرد موهامو ناز کردحتی از گفتنشم بغضم میگیره که چقدر دوسش دارم من این مردو که همه حال خوبم فقط با کنارش بودنه و انگار کسیو جز اون ندارم بغلش کردم و دو دیقه نکشیده بود ک خروپفش شروع شد😍خانومایی که عاشق شوهراشونن میدونن که حتی صدای خروپفشونم مثل لالاییه بخداراستش خیلی وقتا ک ارضا نمیشدم و اصرار هم نمیکرد ک ارضا شم و هی عصبی میشد که ارضا شم و سرد میشدمبه فکرم میزد ک بابا خب منم آدمم و نیاز دارم و با خودارضایی عذاب میکشیدمیکی بود از فامیلامون بیشرف یه بچه هم داشت و یبارم اساس کشیمون بهمون کمک میکرد اونجا بهم حرفشو پروندبهش خیلی فکر کردم که همچین کاری کنمولی هیچوقت نتونستم قبول کنم و هرلحظه شوهرم جلو چشمم بود که چقدر دوسش دارم و اگه اون این کارو بکنه حتی اگه من نفهمم هم چه حالی میشم با فکرش حتیو کلا قطع رابطه کردیم باهاشونبه هرچی که هست راضیم و دوسش دارم .میفهممش فقط کمی خسته میشه و حوصله نداره و خودشم بارها گفته ک فقط اعصابش بهم میریزه بخاطر اینکه بار دوم راست نمیشه چون خستگیش نمیزاره و تو شرکت باهزار نفر کل کل میکنه اعصابش خراب میشهخیلی خوشبختم باهاش و خداروشکر میکنم که عشق من به شوهرم با وجود کم بودایی ک بوده قلبم و ارادم سست نشد که بخاطر یه کیر و شهوت برم غلطای اضافی بکنم…ممنون که خوندیندفعه بعد داستان اولین روز عقدمونو میگم و امیدوارم که خوشتون اومده باشه…نوشته: یه عاشق
238