رابطه جنسی من در دوران دبیرستان

ممدم ۱۹سالمه قد بلند و لاغر و سبزم. سال پیش که پشت کنکور بودیم یه پسری به پایه ما اضافه شد اسمش علی بود . علی هم قد خودم بود ولی یکمی تپل تر اما شکم نداشت . خلاصه اومد داخل کلاس و چند تا نیمکت جلو تر از من نشست از اونجایی که من تمایلات گی هم داشتم اون موقع ، علی خیلی چشممو گرفت با اون صورت سفید و موهای حناییش دلمو برد واقعا . یکی دو ماه اول خیلی سعی کردم باهاش طرح رفاقت بریزم ولی معلوم بود پسر سفتیه چون اصلا پا نمیداد مثلا وقتی باهاش شوخی میکردم یهو اخم میکرد و دوس نداشت حرف +18 بزنیم در کل بیشتر حرفایی که میزدیم راجب درس بود ،حتی چیزی راجب اینکه چرا اومده این مدرسه هم نمیگفت.اواخر اذر بود که مدرسه ما یسری مسابقات گذاشته بود که حداقل داخل یکی باید شرکت میکردیم منم چون هم تکواندو بلد بودم و فوتبالمم خوب بود توی جفتش شرکت کردم . فکر کنم ۵ شنبه بود اسم شرکت کننده های تکواندو رو خوندن که بعد از ظهر بمونن برای مسابقه . شانسم گرفته بود چون علی هم شرکت کرده بودو از نظر من میتونستم بهش بیشتر نزدیک شم . ۵ نفر بیشتر نبودیم من و علی هم داشتیم هوگو و کلاه رو میپوشیدیم و طبق معمول راجب امتحانا حرف میزدیم که ازش پرسیدم جایی کلاس میرفته که ایندفعه با علاقه راجب کلاس و مقام هایی که اورده حرف میزد تا اومدم حرف رو بیشتر باز کنم اسممو خوندن و رفتم برای مسابقه که همون دور اول هم حذف شدم ولی علی خیلی بلد بود و توی فینال باخت حدودا یه ساعت و نیم دو ساعت منتظر بودم ببازه که با اون برگردم خونه اخه سرویسی بود و تا حالا نشده بود باهم برگردیم . دم در مدرسه ازش پرسیدم خونشون کدوم سمته که گفت نزدیک مدرسس و فلان جا مسیرمم نمیخورد ولی گفتم مسیرم از همون طرفه ، تو راه راجب تکواندو حرف میزدم و پرسیدم که اینجا جایی میره کلاس ؟ اونم گفت نه محله قبلیم میرفتم ولی اینجا هم جایی رو بلد نیست و هم کسی رو پیدا نکرده که باهاش بره کلاس گفتم اگه میخوای با من بیا بریم یکی دیگه از بچه ها هم هست اونم بخاطر شرایط کنکور قبول نکرد ولی یه وعده سر خرمنی به ما داد . رسیدیم دم خونه و من شمارشو گرفتم تا توی گروه درسی اددش کنم ، وقتی برگشتم خونه سریع اکانتشو چک کردم که عکساشو نگاه کنم ولی عکسی نبود منم اددش کردم و توی پی وی خودمو معرفی کردم . دیگه کار من از اون روز به بعد شده بود بعد از ظهرا چت کردن باهاش و خیلی بیشتر از قبل صمیمی شدیم ، یبار که داشتیم توی تل میحرفیدیم گفتم حاجیت جدیدا میره باشگاه و سیکس پک در اورده اونم گفت عه ، بابا ایول بدنو خوب ساختیا گفتم حالا جا داره بهتر شه، میخوای ببینی ؟ بعد دو سه دیقه جواب داد اره منم عکسو دادم و خوشحال که مثلا الان اونم عکس میده ولی گفت نه هروقت بدنم مث تو شد عکس میدم ، حالا نمیدونم خجالت کشید یا چی . گذشت تا ترم یک رسید و یادمه ازش قول گرفته بودم فیزیک باهام کار کنه ، من دوست داشتم بیاد خونه ما که راحت باشم و بتونم هرکاری میخوام بکنم اما اون گفت بابام طبقه ی دوم خونرو برام اماده کرده که درس بخونم توهم بیا منم دیگه چیزی نگفتم و قبول کردم . جمعه صبح زود رفتم خونشون و شروع کردیم خوندن ولی من واقعا حواسم اصلا جمع نبود و بدبختی باباش یا مامانش هر نیم ساعت یه سر به ما میزدن انگار مام متوجه نمیشدیم :/ فک کنم علی هم یکم خجالت کشید از رفتار پدر و مادرش ،هرجوری بود اون روز رسیدیم به تایم ناهار ، دیگه میخواستم برم خونه یکمم پکر بودم سر اینکه تنهامون نمیزاشتن ولی باباش گفت بمون میخام برم کباب بخرم و اینجوری که نمیشه بری منم قبول کردم ‌تا باباش بره ناهارو ردیف کنه نشستیم باهم حرف میزدیم و میخندیدیم که متوجه شدم مامانشم نمیاد بالا چک کنه سریع بحث رو انداختم سمت سیکس پک و اینا که گفتم بدنم بهتر شده و … (هیچی نبود بدنم فقط میخاستم نشونش بدم 😂 ) تی شرتمو کامل دادم بالا و شروع کردم زور زدن و فیگور گرفتن که گفت ایشالا سال بعد مستر المپیا منم گفتم مسخره میکنی پلشت خودت بده بالا سیکس پکتو ببینم اونم مسخره بازی همون کارای منو کرد و اونجا بدنشو دیدم و حتی لمس هم کردم یکم . بعد امتحانا رفتیم برا استراحت که دیدم علی زنگ زد گفت ممد بابام دوتا بلیط استخر داره میای بریم منم اوکی دادمو رفتیم استخر منم چشم کامل رو علی بود هی رون و برجستگی کونشو دید میزدم استخر خیلی خلوت نبود مام رفتیم جکوزی نشستیم ، راجب محله قبلش پرسیدم و اینکه چرا اومدن اینجا اونم گفت تو مدرسه با دوسه نفر دعوا کرده و اخراجش کردن ولی مطمئن بودم دروغ میگه چون اهل اینکارا نبود منم مدرسشو پرسیدم گفت فلان مدرسه یادم اومد پسر خالم یه سال اونجا درس خونده و خلاصه تصمیم گرفتم ببینم داستان چیه ، اخر شب زنگ زدم پسر خالم و پرسیدم داستانو اونم گفت من نمیشناسم ولی اگه بخوای برات میپرسم یه اوکی دادم و منتظر شدم فرداش بهم زنگ زدو گفت که اره تو محل قبلیشون حرف در اورده بودن که بچه کونیه باباشم بخاطر اعصاب خوردی و ابرو ریزی که شده بود پاشدن رفتن یجا دیگه منم درجا به علی زنگ زدمو گفتم بعد امتحاناس بیا یه پی اس بزنیم ک دیگه وقت نمیشه ، با کلی خایمالی اقا قبول کرد و یکی دوساعت بعد اومد ، شروع کردیم بازی کردن و منم هی وسط بازی رونشو با پام میمالیدم اونم چیزی نمیگفت یه ساعت گیم زدیم که مامانمو ابجیم رفتن بیرون منم سریع بحث بدنسازی انداختمو پیرهنمو کندم اونم مجبور کردم در بیاره بریم جلو اینه فیگور بگیریم ، یه چند تا فیگور گرفتیمو گفتم بیا کشتی بگیریم که دیگه متوجه شد داستان چیه و میخواست بزنه بیرون . منم نشوندمش رو تختمو هی میگفتم منظور خاصی نداشتم باو قهر نکن اونم گفت نه یاد یه چیزایی افتاده و شروع کرد گریه کردن و داستان تجاوز همسایشون که یکی دوسال بزرگتر بود رو گفت ، گفت که سر همین از اون محل رفتن . منم گفتم بیخیال و کلی بقل و بوس کردم و قول دادم به کسی چیزی نگم ولی خدایی حشری شده بودم چون لخت تو بغل هم بودیم ، منم دیگه هر بوسی که میکردم نزدیک تر میشدم به لبش و اخرش لبشو بوسیدم که متوجه تکونای کیرش شدم برا همین یه بوس دیگه کردم و دیگه لب بازی شروع شد و خودشم داشت همکاری میکرد دستمو بردم کیرشو مالیدم یکم و خوابوندمش به کمر رو تخت، اروم اروم شلوارشو در اوردم بعد دو دیقه ولش کردمو خودم کامل لخت شدم کیرامون معمولی بود حدود ۱۵ سانت ، مال من سیاه ولی مال اون سفید بود با یه سر صورتی ، شروع کردم بوس کردن و خوردن کیرش ، تخماشو لیسیدم و سر کیرشو کردم تو دهنم تا جایی که میشد کردمش تو دهنم بعد چند دیقه بلند شدم وایسادم اشاره کردم به کیرم اونم زود نشست بدون اینکه به کیرم دست بزنه سرشو بوس کردو هی صورتشوبه کیرم میمالید یجا صورتشو برد کامل زیر کیرم و تخامو کرد تو دهنش یه لیس از زیر تا نوک کیرم زد و شروع کرد ساک زدن یه دیقه هم نشد ولی داشت ابم میومد گفتم بخواب قمبل کن ، قمبل که کرد یه کون کاملا بی مو و سفید با یه سوراخ خوشگل جلوم بود رونای لاغر و یه کون قلمبه ی کوچولو و اون خایه های صورتیش که از زیرش زده بود بیرون ، دیگ کیرم داشت میترکید خواستم سوراخشو بلیسم ولی تا باز کردم لای کونشو دیدم که پشم داره اون لا و یکمم بو میداد منم پشیمون شدم و حتی کیرمم داخلش نکردم ، دو سه دیقه لاپایی زدم و مرتب گردنشو میخوردم و لمسش میکردم وقتی داشت ابم میومد بلند شدم یکم با کیرم ور رفتم و ابمو ریختم روی کمرش کامل خالی شده بودم، دستمال اوردم پاک کردم و همزمان با شصتم سوراخشو میمالیدم اروم اه میکشید که یه چک زدم به کونش، علی برگشت یه لبخند زدم بهش گفت ساک بزن ، فک کنم موقع تلمبه زدنم کیرش مالیده میشد به تخت و خیلی تحریک شده بوپ چون سی ثانیه هم نکشید که سرمو فشار داد به کیرش ابشو ریخت تو دهنم ، داشتم خفه میشدم و از مزه ی ابش خیلی بدم اومد زود رفتم خالی کردم ولی تجربه خوبی نبود چون کلا استرس برگشت مامانمو داشتم و خیلی هول هولکی شده بود اومدم تو اتاق یکم بوسش کردمو لباشو خوردم و مالیدمش بعد پاشد لباسارو پوشید و رفت دو سه روز تو مدرسه از هم خجالت میکشیدیم ولی بعدش اوکی شدیم .امیدوارم خوشتون اومده باشه ، خیلی طولانی شد ولی اگه خواستید رابطه های بعدیمون رو هم تعریف میکنم 👋کوچیکتون ممد .ادامه...نوشته: mmd

142