سلاممن تازه وارده شهوانی شدمگی زیاد داشتم هم کردم هم دادم پوزم آزاده اسممو اینجا میزارم آرمانالان۳۹ سالمه قیافه معمولی قد۱۷۰ وزن۷۵ کیس خوب گیرم بیاد خرجم میکنم برای خوشگل باشه بکن باشه خرج میکنم براشبریم سره داستان من و فرزاد(اسم مستعار)کلوپ رفیقم زیاد میرفتم چون تادلت بخوادپسرای خوشگل و سکسی میومد اونجافوتبالدستیم خوب بود کمتر کسی میتونست بهم گل بزنهفرزاد مشتریه همیشگیه کلوپ و طرفداره من توفوتبالدستی بودمنم بیشتره وقتا بازیاشو حساب میکردم و هواشو داشتماونم از خدا خواسته چون وضع مالیش خوب نبودیه همکلاسی داشت که بالون زیاد میرفتن خونه همدیگه برا درس خواندنتازه ویچت اومده بود وبافرزاد چت میکردمکم کم رفتیم سره بحث سکسیخیلی ناراحت بود که کیرش کوچیکه و زود آبش میادمنم کلی بهش روحیه میدادمازش خواستم که تنها شد بهم بگه برم پیشش که گفت خبرت میکنمراستی فرزاد ۱۶ سالش بود و منم حدود۲۵ سالچندروز بعد خبرم کرد که تنهاسترفتم پیشش و بازی کردیم با کامپیوترش و حدود۱ساعت پیش هم بودیم و خیلی دوست داشتم بکنمش ولی روم نمیشد بهش بگموقتی رفتم خونه پیامش دادم که بدنت خیلی داغه و حشری میکنی ادموگفت از کجا فهمیدی بدنم داغهگفتم کنارت نشسته بودم پاهامون بهم چسبیده بود حس کردمگفت فهمیدم راست کرده بودیکم کم بحث داغ شد و گفتم کاش میدونستم بدنتو لمس کنمولی زیره بار نمیرفت و میگفت اینکاره نیستکلی خواهش کردم تا راضی شد که منو از رو شلوار بکنههمون روشلواریه خودمونبه همین بهونه منم بادستم کون و کمرشو لمس میکردمتا یبار که بهش پیشنهاده پول دادمسریع گفت چقدرگفتم ۵۰ تومن حدود۱۴ سال پیش پوله خوبی بود براشگفت لخت میشیم ولی شرت درنمیاریممنم گفتم باشیه شب پیام داد کسی خونمون نیست بیا با خودت پیتزا هم بخرتو کونم عروسی بودکیرم بلند شده بود و نمیخوابید حدوده۱۷سانته و تقریبا کلفتسریع پیتزارو خریدم و رفتم پیششباشورت بودبدن سفید بدونه مو بالبای شیرینتااومدپیتزارو بخوره منم کلی مالیدمش و بوسش کردموقت خواب رفت اتاق پدرومادرش روتختگفت من میخوابم تو هرکاری دوست داری بکنمنم باشورت شدم و خوابیدم پشتش خیلی هیجانزده بودمبعد چندماه بالاخره بدنشو تو بغلم حس میکردم اونم لختولی شورت نمیداشت درست حال کنمدلم زدم به دریا و شورت خودمو درآوردم تا چسبیدن بهش فهمیدگفت هزینه ش شد ۶۰ تومناینو که گفت فهمیدم توجیهشورت خودشم درآوردم گفتم حالا شد۷۰ تومنخندید و هیچی نگفتیکم لاپاهاش گذاشتم و تلمبه زدم دیدم خشکه سراغ کرم ازش گرفتمگفت وازلین هسترفت آورد و خوابیدنمیداشت به کیرش دست بزنم میگفت آبش میاد اونوقت حس دادن ندارمقشنگ کونشو وازلین مالیدن و کیره خودمم لیز کردم و بازم گذاشتم لاپاشخیلی حال میداد گردنشو میخوردم و میکردمشیه لحظه شیطون رفت تو جلدم که بکنم تو سوراخش گذاشتم دم سوراخش که یهو پرید جلو و نذاشت گفت تاحالا ندادم سوراخیهرچی اصرار کردم قبول نکردمجبور شدم با لاپایی ابمو بیارمبعدش لخت توبغل هم خوابیدیمنصف شب دیدم داره کونمو میمالهیادم افتاد که اون ارضا نشدهپشتمو بهش کردم کیره کوچولوشو میمالید بهم تا آبش اومد بهترین شبه زندگیم بود اونشبدفعه اول همیشه خیلی دلچسبهببخشید ساده و بدونه آب و تاب گفتماگه خوشتون اومد تا بقیه کون کردنا یا کون دادنامو براتون بنویسمقضیه سوراخی کردن فرزاد و سررسیدنه برادره کوچیکش والباقیممنون باینوشته: آرمان
6