...قسمت قبلسلام به دوستان عزیز.توداستان قبل که گفتم براتون . که اقای محمدی کیرشو کرد تو کونم . اما اصلا تلمبه نزد . چون درد داشتم . و فقط خاست به قول خودش که کونم باز بشه و خاطره بدی نداشته باشم .و از موقعی که روی کیرش بودم و کیرش تو کونم بود .فیلم گرفته بود . وبه من نشون داد . تا ببینم اون کارو و لذت ببرم از دیدنش. و دوباره بخام بهش کون بدم .که بعدها درست و حسابی باهم حال کنیم .(البته گفتم بهتون که فیلم رو پاک کردیم ).خلاصه ،من از دیدن کیر توکونم خیلی حشری شده بودم و همش تو فکرم بود .حتی بیرون هم که میرفتم . تو خیابون و یا هر جای دیگه ای .کیرم زود سیخ میشد . و من چون تو خیابون ضایع نباشه . پیرهنمو از تو شلوار در میاوردم و مینداختم رو شلوارم . که کسی برجستگی جلوی شلوارمو نبینه .دو روز بعدش . اقای محمدی رو دیدم تو پارکینگ .معمولا (ساختمان ما خیلی خلوته و انگار کسی رفت وامد نمیکنه و همیشه سکوت رو داره )تو پارکینگ بهم گفت ؛ناصر تو این هفته . یه جوری خونه رو خالی میکنم و زنو دخترمو میفرستم خونه فامیل . بعدبیا با هم باشیم .چون نباید بزاریم . کونت تنگ بشه . و چند وقت . زود به زود . حال کنیم . کونت عادت میکنه و درد رو دیگه احساس نمیکنه و توهم خوب لذت میبری .منم گفتم باشه .پنج شنبه شد و هیچ خبری نشد . از قرار اقای محمدی .بعداظهر شد و منتظر شدم و تو پارکینگ دیدم . اقای محمدی رو .بهش گفتم چی شد .گفت :هنوز نتونستم . یه بهانه جور کنم و اونارو خونه فامیل بفرستم .و رفت با اسانسور بالا ،خونشون .شب شد داشتیم خونه شام میخوردیم . که تلفن زنگ رد .از اراک بود . مامانم جواب داد . و خبر دادن که عموی بابام مرده و فردا دفنش میکنن .خلاصه . مامان و بابام . تصمیم گرفتند . که اماده بشن و ساعت ۱۱شب برن اراک .به منم گفتند بیا . که گفتم حوصله ندارم نمیام . میخام فردا رو بخابم .که مامانم پول داد . گفت ؛پس برای خودت فردا . ناهار وشام از بیرون سفارش بده بیاد . چون ما فردا نمیاییم و شب شام غریبانه و تا سومشم میمونیم .خلاصه اونا رفتند .و من خوشحال شدم و گفتم . برم به اقای محمدی خبر بدم .اما دیدم دیر وقته و برم در خونشون چی بگم . .به فکرم رسید . برم پارکینگ و بزنم به ماشینش تا صدای دزد گیرش در بیاد .و سریع رفتم . پارکینگ و شروع کردم لقد زدن به لاستیک . و دست گیره ماشین . و بلاخره صدای دزد گیر دراومد .اما اونا نیامدن . هی چند بار این کارو کردم .بلاخره دیدم اسانسور اومد پایین .و اقای محمدی بود و دکمه خاموشی دزد گیر رو زد .من گفتم کار من بود . گفت چرا ؟و بهش گفتم قضیه رو و اینکه خونمون خالی است . و فردا بیاد خونه ما .خوشحال شد و شروع کرد کیرشو مالیدن .و رفتیم تو اسانسور و تو اسانسور بقلم کرد و کیروشو بهم میمالید و لبمو بوس کرد .منم انگار به یه موفقیت خاصی رسیده باشم . راضی و خوشحال بودم .رفتم تو خونه و سریع لخت شدم . کمی فیلم سوپر نگاه کردم .و رفتم تو اشپزخانه و تو ی کابینت یه واجبی برداشتم و رفتم حمام و کون و کیر و خایمو واجبی زدم . و سفید و باحال شده بود . و یکمم خودمو انگشت کردم . و جق زدم و اومدم بیرون .خلاصه با فکر فردا خابم برد .که صبح با صدای زنگ بیدار شدم . و از تو چشمی نگاه کردم . دیدم اقای محمدی پشت دره .سریع شورتمو و زیر شلوار و زیر پوشمو پوشیدم و در رو باز کردم .اقای محمدی سریع اومد تو .با لباس نظامی بو د . چه ابهتی داشت و با اون موهای جوگندمی و اون سبیله پرپشتش و قد بلندش . چقدر برای من جذاب بود .سلام داد و دست دادیم .گفت خاب موندی . گفتم اره .گفت نه .من زود اومدم .دیدم ساعت رو دیدم ،۸/۳۰ بود .گفت ؛به زنم گفتم . امروز باید برم کلانتری . شیفت هستم .به خاطر این با این لباسا اومدم .گفت :برو صبحانتو بخور . من صبحانه خوردم .اومد نشست رو کاناپه . و منم رفتم . دست وصورتمو شستم و موهامو برس زدم و از تو یخچال شیر ریختم و با کیک خوردم . و مسواک زدم .اومدم نشستم . پیش محمدی .محمدی بقلم کرد و شروع کرد به لب گرفتن ازم .و با یه دستش سینمو میمالید و با اون یکی دستش کونمو میمالید .بعد زیر پوشمو در اورد و منم زیر شلوارمو در اوردم .و کیرمو از رو شرت گرفت و فشار میداد .و کلاهش رو از سرش برداشت . و اومد که لباس فرمشو باز کنه . گفتم . :اقای محمدی میشه لباستو در نیاری .گفت چرا ؟گفتم ؛اخه من با این لباس که تو تنته عاشقت شدم . و برای من خیلی جذابه و شما رو خیلی با ابهت و قوی نشون میده .و من دوست دارم با این لباس منو بغل کنی و با هم حال کنیم .خندید و گفت باشه .بعد گفت :تو هم میتونی . یه شورت زنونه بپوشی بیا ی پیشم .گفتم باشه .و رفتم از تو کشوی اتاق مادرم . یه شورت توری نارنجی برداشتم و پوشیدم . و اومدم تو سالن .اقای محمدی گفت ؛جون جون جون چی بهت میاد . و اومدم پیشش و ازم لب گرفت و وایستاد . ودستمو گذاشت رو کیرش و گفت : شروع کن عزیزم .ومنم شروع کردم مالیدن از رو شلوار و کیرشو فشار میدادم .بعد زیپشو کشیدم پایین و کیرشو از تو شلوار در اوردم و سر کیرشو کردم تو دهنم .و شروع کردم ساک زدن و اقای محمدی هم . دستش رو سرم بود و با صدای بلند . اه واوه میکرد و هی میگفت جون .جون .دیشب کس کردم و امروز کون تنگ تو رو میکنم . ناصر جان .بعد دکمه شلوارشو باز کردم و شلوارش اومد پایین و شرتشم کشیدم پایین . و کاملا کیر وخایش افتاد بیرون .و تازه بزرگی و قشنگی کیرش معلوم شد .و با ولع شروع کردم خایشو خوردن و بعد شلوارشو در اورد .و دکمه پیرهنشم شروع کرد باز کردن و زیر پوششم در اورد . و واستادم و بغلم کرد و شروع کرد ایستاده سینه مو خوردن و گردنمو لیسیدن .و بعد سینشو اورد جلوتر و نوک سینشو گفت بخور و .منم شروع کردم نوک سینشو میک زدن .دو تایی داشتیم حال میکردیم حسابی .بعد اقای محمدی گفت :ناصر برو خودتو خالی کن و کونت رو هم با مایع بشور .با یه سوراخ خوشبو بیا . که میخام سوراختو بخورم .و رفتم دستشویی و خودمو حسابی تخلیه کردم و زور زدم .بعد مایع دستشویی . ریختم رو دستم و کونمو حسابی کف مالی کردم و شستم .اومدم بیرون .بعد اقای محمدی گفت ؛ کجا حال کنیم ناصر جان .گفتم رو همین کاناپه . خوبه .گفت باشه .بعد مدل داگی نشستم رو کاناپه و اقای محمدی هم . زانو زد . روی فرش و کونمو بو کرد و گفت افرین . هم خوشبو شده و هم تمیز و بدون مو . خوشم اومد ازت ناصر .تو با اینکارات منو نمک گیر میکنی ها .ا و ن موقع دیگه باید هر روز بکنمت .کون زنم گشاد شده . کیرم راحت میره توش .اما کونتو تنگه و من با کردنش دیونه میشم .جون جون جون .بعد شروع کرد کونمو لیس زدن و زبونشو میزد به سوراخ کونم .بعد اینکه کمی کونمو خورد و لیسید .بلند شد و از جیب لباسش یه کرم و یه وازلین اورد .بعد کرمو باز کرد وزد در سوراخم و مالید و بعدش دوباره مالید نوک انگشتش و انگشتشو کرد تو کونم و اروم عقب جلو کرد و دوباره کشید بیرون و کرم زد در کونم و با انگشت کرم رو میفرستاد تو .کرمه کونمو میسوزوند .بعد نشست رو کاناپه و گفت :بخور،،،، سرتو بزار رو رونم و کیرمو بخور .و منم رو کاناپه دراز کشیدم و سرمو گذاشتم لای پاش و شروع کردم خایشو خوردن و بعد گفت ؛کونت دیگه نمیسوزه؟گفتم نه .گفت :کرم بی حسی،زدم . که درد نداشته باشی . که بتونی از گاییده شدنت لذت ببری . و هی هم نگی درد داره میسوزه !بعد وازلین رو برداشت و زد در کونم و شروع کرد انگشت کردن . و بعد چند دقیقه دوباره وازلین زد و داشت دو تا انگشتشو میکرد تو کونم .و من هم تو حالت خابیده روی پاش. داشتم کیر و خایشو لیس میزدم .و اونم داشت کون منو باز میکرد با انگشتاش .بعد گفت پاشو .پاشدم و گفت ؛بشین رو کیرم .نشستم رو ش و تنظیم کردم و اروم اومدم پایین و سر کیرش رفت تو .درد نداشتم و اونم گفت :همین طور صبر کن و کم کم بده تو .و اقای محمدی هم داشت سینه و شکمم رو میمالید و کیر منم حسابی سیخ شده بود .بعد راحت نصف کیرش رفت تو و منم هی دست میزدم ببینم چقدر رفته تو . و خوشم مییومد و تو همین حین هم خایه هاشو میمالیدن .بعد منو چسبوند به سینش و منم رو شکمش نشسته بودم .بعد گفت بزا اون تو بمونه . که کونت عادت کنه . و گشاد بشه و .بعد شروع میکنم به گاییدنت .خیلی بهم حال میداد وقتی کیر تو کونم بود و منم خودمو لم دادم رو محمدی و اونم شروع کرد گوشمو خوردن و هی میگفت . من چه خوشبختم با تو اشنا شدم .دیشب کس کردم امروز کون . چه روز خوبی است امروز .بعد گفت .؛ناصر بالا پایین کن ببین راحتی . درد نداری . منم اومدم بالا پایبن کنم . که کیرش در اومد و دوباره تنظیم کردم و فرستادم تو . و راحت و خیلی روان رفت تو . و از کمرم گرفت و منم بالا پایین کردم .بعد منو بلند کرد . و خودشم پاشد و گفت قمبل کن .و منم داگی شدم و اونهم کیرشو کرد توکونم .و شروع کرد تلمبه زدن .داشتم حسابی حال میکردم و سرمو برمیگردوندم و نگاه میکردم و .اونم دستشو اورد رو صورتم و انگشتشو کرد تو دهنم .که انگار میخاد جر بده .و اه اوه را انداخت و هی تلمبه رو شدید تر و تند تر میکرد .و بعد چند دقیقه .یه دفعه خودشو انداخت روم و کیرشو تا ته فرستاد توم و دیگه تکون نداد .و عرق کرده بود و عرقش مالیده میشد به صورتم و گردنم و هی نفس نفس میزد .بعد گفت ابم اومد . . کیرمو که در اوردم . دستتو بزار در کونت که ابم زمین نریزه . بعد برو دست شویی و خالی کن و خودتو بشور .منم همین کارو کردم .هنوز کیرم سیخ سیخ بود .تو دستشویی که نشستم . اب کیر اقای محمدی از تو کونم میریخت بیرون . و من دست زدم و اوردم جلو دماغم و بو کردمش . و کونم حسابی وازلینی بود .و با اب گرم شستم و خودمو تو دستشویی انگشت کردم . راحت دو تا انگشت میرفت تو کونم و کونم حسابی گشاد شده بود .اومدم بیرون و دیدم اقای محمدی با کیر اویزون دراز کشیده رو کاناپه .اومدم جلو . کیر منو گرفت دستش . و یه کوسن گذاشت زیر سرش و کیرمو کرد تو دهنش و شروع کرد خوردن و در میاورد و از پایین عین . بستنی لیس میزد و میرفت بالا .خیلی برام باحال بود و داشتم عشق میکردم .و همین تور نگاه میکردم .اقای محمدی گفت . : هر وقت خاست ابت بیاد بگو . یه موقع نریزی تو دهنم .بعد چند دقیقه ای که خورد . ابم داشت میامدکه .بهش گفتم و کیرمو کج کرد و ابم ریخت رو سینه پشمالوش .بعد که کیرم تخلیه شد . سر کیرمو بوس کرد .منم رفتم دستمال کاغذی اوردم و سینشو پاک کردم .و بعد منو کشوند بغلش و تو بقلش رو کاناپه دراز کشیدیم و منو هی بوس میکرد و چیزی نمیگفت .و گفت ؛کمی بخابیم . من دیشبم رو کار بودم و کس زنمو میکردم . الانم که تو رو کردم . حسابی خسته شدم .و تو بغل هم خابیدیم . من که خابم نبرد . اما اون خابید .بعضی وقت هم صدای خرو پف ازش میومد .فکر کنم ۱ ساعتی خابیدیم .این رو هم بگم بهتون . که تو بقلش که دراز کشیده بودم .لذت میبردم و بهم حس ارامش میداد .بعد که بیدار شد و بلند شدیم .گفت یه چای بزار ناصر . و منم رفتم اشپزخانه و کتری رو روشن کردم .و اونم گفت :برم کیرمو بشورم . و رفت دستشویی و بعد ۱۰ دقیقه ای اومد بیرون .و بامزه شده بود . کیرش کوچک شده بود و با یه خایه بزرگ اویزون . که عین یه گلابی بود اومد بیرون .منم خندیدم . گفتم . چه کوچولو شده اقای محمدی .اونم گفت :انگار نه انگار یه ساعت پیش . عین دسته تبر بود ..خلاصه چای دم کردم و اون چای رو با نبات خورد .بعد گفت :ناصر جان جایی کار نداری . مزاحم نباشم .گفتم نه . گفت خوبه . چون الان زوده نمیتونم برم خونه .بعد گفت :چی کار کنیم …بعدش گفت :اگه فیلم سوپر داری بیار نگاه کنیم .منم رفتم یه سی دی اوردم و گذاشتم تو دستگاه .و شروع کردیم فیلم نگاه کردن .و اونم اومد بقلم نشست و منو بقل کرد و دستشو گذاشت رو رون پام .منم با دیدن فیلم . حشرم زدم زده بود بالا . و کیرم سیخ شده بود .واقای محمدی هم کیرمو گرفت تو دستش و نگاه میکرد و میگفت .خوب حال کردی . تونستم بهت خوب حال بدم . من که از تو راضی ام و خیلی،،، کردن تو بهم حال داد .من خیلی کیرم سیخ بود و سفت شده بود .اما اقای محمدی فقط کمی کیرش چاق تر شده بود و از اون حالت کوچیک وجمع وجور در اومده بود .بعد گفت : ناصر . حالا که کونت بازه . حالشو داری دوباره بهم کون بدی . اخه من از کونت سیر نشدم .گفتم باشه .بعد منو خم کرد و گفت :کیرمو سیخش کن .و منم کیر نرمشو کردم تو دهنم و شروع کردم خوردن .تا کیر ش حسابی سیخ شد و سفت و قوی .بعد بلندشد . و در کونم کمی روغن وازلین زد و گفت : دستتو تکیه بده . به پشت مبل .و منم این کارو کردم . و اومد پشتم و تنظیم کرد و کیرشو داد تو و از همون اول شروع کرد تلمبه زدن .بعد گفت ؛چه خوب شده . اماده و گشاد . که راحت میره توش و بی مقدمه میشه کرد .تو راحتی .گفتم اره .گفت : الان میخام واقعا بگامت . چون ابم هم این سری دیر میاد .اماده گاییدن هستی .گفتم اره .و اونم هی تلمبه میزد و بعد منو رو زمین خابوند .اول داگی شدم . بعد که کیرشو کرد تو کونم . دراز کشید روم .و منم رو زمین دراز کشیدم و اونم روم دراز کشید . و تلمبه میزد و سنگینیشو . انداخته بود روم .این حالت خیلی بهم حال داد . احساس میکردم . دستش اسیرم و نمیتونم از دستش در برم .(عین گربه که، نره ، میره رو ماده و گردنشو میگیره که در نره .و ماده رو میکنه . بعد ولش میکنه )کمی که اینطور کرد . بلند شد . و دراز کشید و گفت بیا روش . و منم رفتن روش و شروع کردم بالا و پایین کردن .بعد . بلندشد و رو دو زانو نشست . و منو کمی کشید جلو و باسنموکشید رو پاش و کیرشو کرد تو کونم . و اروم تلمبه میزد .بعد گفت ؛همه مدله میخام بکنمت ناصر .بعد که کمی تلمبه زد . کیرشو کشید بیرون و کیرشو مالید و ابش اومد و ابشو ریخت رو سینم .و بعد دستمال کاغذی داد بهم . ومنم ابشو پاک کردم از رو سینم و کیر اونم پاک کردم .بعد بلند شد و کمی وازلین زد به کیرم و برام جق زد و اب منم اومد …خلاصه هم رو بوسیدیم .و زنگ زدم رستوران غذا اوردن . و پولشو هم اقای محمدی حساب کرد . و غذا خوردیم .و تقریبا ساعت۳/۳۰ بود که رفت .و اون روز تو حالایی که با هم کردیم . خیلی برام خوب بود. و شیرین ترین خاطره بود برام .هنوز به اون روز فکر میکنم .جق میزنم .ا قای محمدی ۲ سال اونجا نشستن و بعد . انتقالی گرفتن برای ساری و رفتن اونجا.تواین دو سالم . زیاد منو کرد . و دو بارم اجازه داد من اونو بکنم .انشالله هر جا هست سلامت باشه .بعد از اون دیگه با هیچ کسی رابطه ندارم و نمیخامم داشته باشم .ببخشید داستانم طولانی شد .امیدوارم خوشتون اومده باشه .نوشته: ناصر
2