سلااااااام دوستان خوبیه داستان کوتاه از اتفاق جالبی که برام افتاد رو میخوام براتون بگم که واقعیه من به خاطر شغلی که دارم مجبورم هر ماه یه بار از محل زندگی تا یه شهری برم و مسافتشم طولانیه طوریه که اتوبوس ۱۲ ساعت تو راهه و من انتخابی جز اتوبوس ندارم چون نه قطار داره نه هواپیما و نه سواری ماشین شخصی هم که نمیبرم عرض کنم خدمت شما عزیزان تقریبا جوری شده که همه راننده ها منو میشناسن انقد رفت و آمد کردم در مورد پوزمم بایسکشوال هستم و معمولا هر موقع که نیازی به رابطه بود پارتنرای مختلف دارم و از این نظر مشکلی ندارم (دلت بسوزه 😅) خب جونم براتون بگه که قبل این کرونای لعنتی اتوبوسا شلوغ میشو و پر ولی بعد کرونا خیلی مسافر کم شده جوریه که حتی با سه نفر هم حرکت میکردیم اون روز هم ۵ نفر مسافر بودن و حرکت کردیم معمولا هم تو راه چون مسیر شمالیه مسافر میزنن اون روز سوار شدیم یه پسر تقریبا ۱۸ ساله بود صندلی کناری من نشسته بود منم معمولا تو راه سریال میبینم که جاده به چشم نیاد اون روزم گیم اف ترونز رو میدیدم و صحنه گی اون پادشاهه بود دیدم این پسره زیر چشمی داره نگاه میکنه خلاصه فیلم تموم شد و من گذاشتم قسمت بعدی دانلود بشه یکم جاده رو تماشا کنم شبم بود ساعت ۱۱ همه خواب بکدن دیدم این پسره با لبخند نگاهم میکنه و خیلی پسر ماهی بود باهاش صحبت کردم تو اون شهر دانشجو بود و اون خوابگاهی بود که من بودم (من تموم کرده بودم همونجا جدب شده بودم )باهاش صحبت کردم و چیپس باز کردم گفتم بیا باهم بشینیم بخوریم اومد صندلی من نشست دیدم پاهاشو داره داره میماله به پاهام یه به پام دست میزد کلا غیر عادی بود منم میدونستم این خارش داره ولی پا پیش نمیذاشتم چون همون روزشم کرده بودم و داشتم میرفتم یکیم بکنم (پول که باشه اوکیه همه چی) این با رفتارای عیر عادیش یکم تحریکم کرده بود از دوس دخترش میگفت عکسشو نشون میداد دیگه جوری بود که کاملا چسبیده بود به من و دستشم رو پام بود کیر منم سیخ یک لحظه دستشو رو پام کشید و از روی کیرم رد کرد و با یه جمله که پشمام بعدش ریخت گفت میذاری بخورم؟ گفتم اوکی ولی مواظب باش میبینن خلاصه صندلی رو خوابوندم و برای اطمینان دیگه شلوار درنیاوردم همون زیپ رو باز کردم و دادم دستش یکم باهاش بازی کرد و شروع کرد به خوردن باور کنین تا حالا بالای صد نفر مختلف برام ساک زدن ولی هیشکی این نمیشد از خوشی پاهام داشت میلرزید دستمو گذاشته بودم رو سرش و این آروم آروم داشت میخورد منم با هر پایین رفتنش پالسی از لذت دریافت میکردم کسکش استادی بود برای خودش بعد ۱۰ دقیقه بلند شد گفت خسته شدم آبتنمیاد ؟ گفتم یکم دیگه بخوری میاد یکم استراحت کرد و جق زد دو باره رفت پایین به همراه جق زدن خورد یعنی دستش هم با دهنش بالا پایین میکرد دیگه داشتم میومدم کشدم بالا گفتم آبمو چیکار کنم گفت بریز اشکال نداره دوس دارم باور کنین موقع اومدن یه فشاری کوچولو به سرش وارد کردم دستشو برداشت تا ته رفت توش آنچنان آبی ازم خالی شد یه لذت عجیبی بهم داده بود که خیلی وقت بود اینجوری نشده بودم چشمام داشت تیک میزد دیگه 🤣 بعد تموم شدن هم یکم دیگه خورد که دیگه سر کیرم حساس شد و نزدیک بود بشاشم تو دهنش بلندش کردم و قبل اینکه من تشکر کنم اون گفت مرسی واقعا پسر عجیبی بود یکم نشست کنارم بدون حرفی بعد رفت نشست صندلی خودش نوشابه داشت خورد و خودشو زد به خواب منم با سستی که داشتم خوابم گرفت وقتی بیدار شدم دیدم پیاده شده و کنارم یه شماره تلفت ذخیره کردم و قرار گذاشتیم هر وقت تونست بیاد خونم امیدوارم خوشتون اومده باشه حالا خوشتون نیومده باشه هم به عنم اصلا برام مهم نیست مواظب خودتون باشینتو تاپیکامم چند تا از سکسامو گذاشتم میتونین تماشا کنینمرسی 😘نوشته: nasiryas
3
