سلاممن اولین باره خاطراتم رو مینویسمامید وارم لذت ببریداسمم فرشاد ه اسم خواهر زنم رویا داستان برمیگرده به ۶ سال قبل من۲۵ سالم بود ازدواج کردم وبا خانواده زنم اشنا شدممشخصات خودم قد ۱۸۰ پوست سفید بدن نرمالخواهر زنم رویا قد ۱۶۵ اندام معمولی سینه۷۵قصه از این جا شروع شد باجناق من بد اخلاق و…یه دعوا بین اینا پیش اومده بود که رویا اومد چند روزی خونه ما چون خانومم و خودم شاغلیم ازم خواست بیشتر باهاش حرف بزنممن تو فاز خیانت و فلان نبودم ولی پیش اومداین وسط دوستان من داستان نمیسازم واسه شهوتتون فقط بیان یه خاطره استبا رویا شروع کردم رابطه رو خب زن جزابی بود ولی شوهرش یه اشغال بودرویا بچه اش نمیشد از شوهرش و مشکل از شوهرش بودشروع کرد درد دل منم فقط گوش کردمبا شوهرش حرف زدم و اومد دنبال رویا و بردخونشوناز اون به بعد رویا زنگ میزد و حرف میزدیم و زن من خابالو زود میخوابید شب ها طولانی مدت پیام میدادیم که کم کم حرف سکس باز شد رویا از من خواست که باهاش سکس کنم بچه دارشه بهم برخورد و چند ماه حرف نزدم باهاش طوری که به زنم مینا گفت که من بهش بی اعتنایی میکنم و جواب تلفنش رو نمیدم مینا ازم خواست باهاش حرف بزنم رویا خیلی سختی کشیده بود زود ازدواج کرده بود و…بگذریم بلاخره قبول کردم یک بار سکس کنیم بچه دار شه کم کم بدم نیومد عکسهای لختش دیدم خلاصه رفتیم خونشون و دو هفته تو اون شهر موندیم شوهرش هم صبح میرفت سره کار بعد ظهر میومد خوب بود تفریح میکردیمتاکه اون روز فرا رسید مینا رفت حموم من و رویا تنها شدیم رو مبل نشسته بود رفتم بغلش و لب گرفتن شروع کردم دستشو برد تو شورتم منم گوش هاشو میخوردم نمیشد لخت شد کامل چون وقت زیاد نبوددستم بردم تو سوتینش ۷۵ نرم لب هاموو اونقدر گاز گرفت دیوونم شلوارشو پایین کشیدم ۶۹ شدیم شروع کردم کس شو خوردن جوری ساک میزد حالم بد میشد عاااالی گفت زود باش الان مینا میاد از حموم پاهاش رو جفت کردم گذاشتم رو یک شونم کیرمو اروم فرو کردم توش اه و نالش رفت بالا دستم رو گذاشتم دهنش تا ته کردم توش کیرم هم ۱۷ س هستکل سکس ما ۱۵ دقیقه طول کشیدیه لذت وحشت ناکی داشت زنا کردن خوشم اومد من عاشق سکس از کون ام برش گردوندم گفت نکن و فلان شهوتم اونقدر بالا بود گوش نکردم سرشو فشار دادم رو مبل کردم توش جیغ میزد برام مهم نبود مینا بیاد تا ته کردم توش دیدم کیرم قرمز شده فهمیدم جوری محکم کردم توش کونش رو زخمی کردم تلمبه های محکمی توکونش میزدم برش گردوندم ابم رو ریختم تو کس ش نمیخواستم تموم شه چون از یه طرف اظطراب داشتم مینا بیادپا شدم ولی زیر کمر رویا یه بالش گذاشتم تا اسپرم ها بگیره چند دقیقه رویا دراز کشید رنگش شده بود گچ دیوار رفتم دستشویی شستم خودمو کیرم خونی بود اومدم رویا دوید دستشویی دیدم مینا از حموم داره میاد بیرون قلبم داشت از سینه ام میزد بیرونتا مینا لباس بپوشه رویا اومد به خودش رسیدمثلا داره غذا میپزه یه خنده ریزی کردپشیمون نشدم از سکس با خواهر زنمدوستان اگه دوست داشتید ادامشو میذارم که رفتیم شمال و…نوشته: فرشاد
4