سلام دوستانمن عرفان هستم ۲۸ ساله از تهرانداستانم در مورد آخرین باریه که یه دختر خوشگل شاشید تو دهنم هستامیدوارم بدتون نیادحقیقتش من جسه ریزی دارم و آنچنان جذاب هم نیستمولی قبلا کس لیسی زیاد کردم و چند تا دوست دخترمو با دهنم ارضا کرده بودمیه روز با دوست دخترم سمیه بیرون بودیم که با هم قهر کردیم و مووضوع قهرمونم این بود که من نمیتونم با کیرم خوب ارضاش کنم و فقط کس لیسی و با دهن ارضاش نمیکنهاین موضوع کش پیدا کرد و تلفنامم دیگه جواب نمیداد و یه روز که تعقیبش کردم با دوستش آرزو بیرون بود یهو اومدم جلوش و گفتم خوب چیکار کنم دست خودم نیست تو بگو چیکار کنم من همون کارو کنماونم عصبانی شد و یهو گفت برو خودتو بکش که نمیتونی منو با کیرت ارضا کنیدوستش آرزو هم اونجا بود و میشنید ما چی میگیمگفتم باشه هرچی تو بگی تو اصلا برو با هرکی دوست داری سکس کن و بزار من فقط کس لیستو کنمهمون جا یه سیلی زد بهم و گفت گمشو برو ، و دیگه رابطمون کات شدیه یه هفته ای از اون موضوع گذشت، که یه شب ساعتای ده اینا گوظیم زنگ خوردگفتم بلهگفت آقا عرفان ،دیدم یه دختر پشت خطه ،گفتم بله بفرماییدگفت من آرزو ام دوست سمیهگفتم بفرماییدگفت میشه برای فردا همو ببینیم؟گفتم در چه رابطه ای؟گفت ، حقیقتش من از شما و طرز فکرتون خوشم اومدهگفتم جدی؟گفت اره واقعا با بقیه مردا فرق داریگفتم مرسی، کجا همو ببینیمآدرس داد و گفت فردا ساعت چهار منتظرتم، گفتم باشه خداحافظگوشی قطع کردم و خیلی خوشحال شدمسه چهار باری آرزو رو دیده بودم یه دختر ۲۴ ۲۵ سالهقدش تقریبا ۱۷۰ اینا میشد و وزنشم تقریبا ۶۶ ۶۷ اینا میشدقیافش خوب بود ، بیشتر هیکلش خیلی سکسی بودفکر کنم کلاس تناسب اندام میرفتفرداش همو دیدیم و رفتیم بیرون و کلی باهاش خوش گزروندمو شبش هم گذاشتمش خونه خودشدو سه روزی باهم رفت و آمد کردیم تا اینکه یه روز که بیرون بودیم بهش گفتم تو از چی من خوشت اومد آرزوگفت حقیقتش من قبلا یه دوست پسر داشتم که بزور حتی کسمم میخورد و اصلا رغبتی نشون نمیدادوقتی گفتی فقط حاضری کس لیسی سمیه رو کنی بهش حسودیم شد و تصمیم گرفتم هر طور شده شماره تو رو یه جوری ازش بگیرم و تو رو مال خودم کنمگفت من تو سکس از همه بیشتر به این اهمیت میدم که طرفم منو راضی کنه و هرچی میخوام برام انجام بدهو فکر میکنم تو همونیمنم دلو زدم به دریا و بهش گفتم اگه من نتونم با کیرم ارضات کنم عیبی نداره؟یهو گفت نه عیبی نداره بجاش کلی از دهنت استفاده میکنمواااای خیلی خوشحال شدم و بهش گفتم عاشقتمگفت به موقش بهم ثابت کنگفتم باشهیهو گفتم کی پایه ای یه قرار بزاریم تا یه دل سیر کس لیسیتو کنم خانم خانماااگفت فردا ساعت چهار خونه من باشواااای داشتم از خوشحالی بال در میوردمفرداش اومدم پیشش چقدر به خودش رسیده بود ،تا رسیدم گفت آماده ای؟گفتم معلومه که آماده ام عزیزمگفت پس امروز کلی باهات کار دارمگفت لخت شو که شروع کنیمخودشم لخت شد و فقط یه شورت تنش موندانصافا عجب بدنی داشت ، خوش هیکل و واقعا سکسیگفت خوب بیا شروع کنرفتم سراغ گردنش و از گردنش شروع کردم به خوردم یه سه چهار دیقه ای همینجوری خوردم و بعدش خواستم ازش لب بگیرم که نذاشت و گفت سینه هامو بخوررریه هفت هشت دیقه ای سینه هاشو خودم و نوک سینهاشو میک زدم که صدای آه و اوهش دراومدیکم دیگه که سینه هاشو خوردم خودش گفت واااای برو پایین برو پایینترمنم دلبری کردم و هی زبون میزدم به نافش و میرفتم رو سینه هاش و میکردمشون تو دهنمیه سه چهار دیقه ای همین کارو تکرار کردم که دیگه صداش بلندتر شد و گفت برو رو کسم برووووبازم ول کنش نشدم و همین کار خودمو ادامه دادمکه یهو داد زد گفتم برو رو کسماز رو شرتش تا یه لیس زدم یهو یه آهی کشید و سریع بلند شد و شورتشو از پاش در آورد و گفت برو دراز بکش میخوام بشینم رو دهنتواااای چی میدیدم عجب کس نازی داشتواقعا کسش قشنگ بود ، یه کس سفید که داخلش صورتی بودواااای عالی بودسریع دراز کشیدم سریع و با عجله اومد بالای سرم و کسشو گذاشت رو دهنمواااای تا دهنم به کسش خورد یکم لرزید و یه آه عالی کشید، چوچوله شو گذاشت رو دهنم و گفت خوب بمکش میخوام آب کسمو بریزم تو دهنتمنم که آرزوم کس لیسی و خوردن آب کس بودبا همه وجودم چوچوله شو لیسیدم و هی مدکش زدمحدود سه چهار دیقه همینجوری داشتم میخوردم که دیدم کسش خیسیش بیشتر شد و یهو دیدم خودش شروع کرد کسشو به همه جام مالیدنکل کسشو به لب و دهن و دماغم میمالید و صورت من تقریبا خیش شده بود از آبشیه چنج دیقه ای همینکارو تکرار کرد و یهو گفت وااااای دهنتو باز کن داره میاااادمنم دهنمو رو کل کسش باز باز کردم و با سرعت سینهاشو مالیدم و از اون طرفم با همه وجودم کل کسشو کرده بودم تو دهنم و همش میک میزدمیه یه دیقه ای تند تند اینکارو کردم یهو حس کردم یه مایع غلیظ لزج وارد دهنم شدبعله آرزو خانم تو دهن من ارضا شده بودیه دو سه دیقه ای همینجوری با کس باز رو دهن من مونده بود که یکم حالش جا اومدو از رو دهنم بلند شد و رفت اون طرفدهن من هنوز لزج و چسبناک بودچون آب کسش نمیدونم چرا اینقدر غلیظ و لزج بودگفتم چطور بود آرزو جونم؟گفت عالی بود تو عمرم اینجوری تو دهن کسی ارضا نشده بودمخیلی خوب بودگفتم خواهظ میکنم عزیزمبرای منم عالی بود مرسی که آب کستو ریختی تو دهنمگفت جوووون دوست داری؟گفتم عاشقشمیهو گفت تو که اینقدر آب کسمو دوست داری بخوری، دوست داری شاشمم بخوری؟اولش فکر کردم داره شوخی میکنی و گفتم آره عزیزمبشاش عزیزم بشاشگفت عععع جدی؟منم جو گیر شده بودم و گفتم اره عزیزم چرا که نهیهو دیدم جدی شد و گفت برو وسط اتاق رو دوتا زانوهات بشیندیدم لحن صحبتش عوض شد و یه جوریایی داشت بهم دستور میدادمنم گفتم باشهرفتم نشستم وسط اتاق دیدم اومد جلوتر و اومد به سمت دهنمفکر کردم میخواد همونجوری کسشو بماله به دهنمدیدم یهو اومد جلوتر و کسشو جلوی صورتم قرار داد یه پاشو گذاشت این طرف شونم، و یه پاشم گذاشت اون طرف شونمو این باعث شد که کسش دقیقا بیوفته رو دهنمو یه جورایی تو حالت ایستاده رو دهنم نشسته بود و من کامل در اختیارش بود و سرم بین پاهاش قفل شده بود، گفت دهنمو رو کل کسش باز باز کنممنم دهنمو باز باز کردم و رو کل کسش گذاشتم ،یهو دیدم یکم خودشو عقب جلو کرد و یهو ثابت موندسه چهار ثانیه همونجوری روی دهنم ثابت مونده بود ،یهو گفت آماده ای میخوام بشاشم تو حلقتمن هنوز باورم نمیشد که آرزو واقعا تصمیم گرفته بود بشاشه تو حلقمتا اومدم با دستم اشاره کنم دیدم فشششششش با فشار شروع کرد به شاشیدن تو دهنموااااای باورم نمیشد آرزو واقعا داشت میشاشید تو حلق منیه چند ثانیه که گذشت شاشش کل دهنمو گرفت و حالت تهوع عجیبی گرفتم، فکر کردم الان ولم میکنه چون نتونستم شاش گند و بد مزه اشو بخورمیهو داد زد شاشمو قورت بده لعنتیسرمو با دوتا دستاش محکم گرفت و به سمت کسش با تمام زورش فشار داد و با قدرت و فشار بیشتر شاشیدنشو بدون اینکه قطع کنه ادامه داد، مجبور شدم شاششو قورت بدم، وای که چقدر حال بهم زن و تلخ و تهوع آور بود این شاشش،سرم لای کسش و پاهاش قفل شده بود و نمیتونستم تکون بخورمیه بیست ثانیه ای هم همینجوری داشت میشاشیدواقعا شاشش زیاد بودداشتم نفس کم میوردم لای کسش، شروع کردم دستو پا زدن تا بهم رحم کنهدیدم نخیر آرزو اصلا تو حال خودش نیست و فقط داره با قدرت میشاشه تو معده من بیچارهیهو یه بشکون از کونش گرفتم واااای اونجا بود که دیگه عصبانی شد و یهو تو همون حین شاشیدنش و وقتی من سرم بین پاهاش قفل بود با قدرت تمام وزنشو انداخت رو حلقمگردنم داشت میشکست و از اون طرفم اون بیرحم همیجوری داشت میشاشیدحس کردم نفسم دیگه بالا نمیاد و حتی دیگه نمیتونستم شاششو قورت بدم ، شاشش شروع شد به جمع شدن تو حلقم و تمام دهنمچشام داشت سیاهی میرفت، از این طرف گ دنم داشت میشکست و از اون طرف هم واقعا بیرحمانه آرزو داشت منو با شاشش خفه میکردیهو سرفه ام گرفت ولی بازم ولم نکرد و شاشیددوبباره سرفه ام گرفت دیدم دستو پامو گرفت و شاششو با فشار بیشتر روانه معده ام کردبار دوم که سرفه ام گرفت یهو فشار شاشش اونقدر زیاد شد که یهو شاشش از دماغم زد بیرون ، سریع دستامو ول کرد و دماغمو محکم گرفت ، نمیتونستم نفس بکشمداشتم میمردم ولی ولم نمیکردچشام داشت سیاهی میرفتداشتم بیهوش میشدمکه یهو شاشش تموم شد و سریع از رو دهنم بلند شدمن که نیمه جون شده بودم ، اصلا نایی برام نمونده بود که بخوام کاری کنم، حس بالا آوردن خیلی شدیدی داشتم یهو به سمت راست خم شدم و کلی از شاششو که تو دهنم مونده بود بالا آوردمو بیحال همون جا موندمیه یه ربعی بی تحرک مونده بودم که بعد از یه ربع که بهوش اومدمدیدم کف اتاق زرد زرده ، بعله نگو آرزوی بیمعرفت شاشش زرد زرد بوده و به خاطر همینم بوده که من اینقدر حالت تهوع شدید داشتمشاید کل شاشیدنش حدود یه دیقه ای شد ولی چون من فکر نمیکردم بخواد بشاشه ، آمادگی مو از دست دادمو این باعث شد که آرزو منو با شاشش تا دم مرگ ببرهواقعا حالم بد بودولی آرزو خیلی خوشحال بود و گفت خیلی خوشحالم که کل شاشمو قورت دادیاولش میخواستم قیف بزارم و بشاشم ولی از دلم نیومد کسم تو دهنت کیپ نباشهولی دفعات بعد با قیفم میخوام بشاشممن که شوکه شده بودمگفتم آرزو خانم، خانم خانماااا شاشه هاااا آب که نیستمگه من توالت توام که میخوای بازم بشاشی؟گفت آره که توالت منیفکر کردی من تورو برای چی میخوام پس؟نه اندام درست حسابی دارینه پول درست حسابی داری،نه کیر درطت حسابی داری، پس به چه درد من میخوری؟پس بهترین استفاده از تو همون توالته و شاش خور دائمیم میشیمنم نتونستم قانع اش کنمو این شد که من شدم کس لیس و شاش خور دائمی آرزوهمه جواب بدن؟شاش زنای این زمین تو کجای من؟نوشته: عرفان شاش خور آرزو
9