سلام من محسنم ۳۰سالمه زنم اتنا ۲۹سالشهپنج ساله ازدواج کردیم زنم هیکل خیلی یک سی داره توپر سینه ۸۵ رون و کون بزرگ یه کم شکممنم قبل ازدواج رو فرم بودم الان دیگه یکم چاق شدممن و زنم خیلی با هم خوب و راحتیم هرشب میشینیم با هم مشروب میخوریم قلیون میکشیم سیگارخانمم یه پسر دایی داره اسم محمد هیکلش لاغره و قدش بلنده تقریبا ۱۹۰ منم بزور بشم ۱۷۰اوایل زیاد بش فکر نمیکردم رفت سربازی اومد و مردی شدمن خیلی تو سایت شهوانی بودم و دیگه ارزو داشتم یبار یه نفر جلوم زنمو بکنه ولی نمیشد ب کسی بگم یا مستقیم ب زنم بگمهرشب ک سکس می کردم همش از نفر سوم حرف میزدم اونم همراهی میکرد ولی بعدش دیگه چیزی نمیگفتمن گذاشتم زنم با محمد نزدیک بشن مثلا میگفت میخوام برم ارایشگا محمد ک خونشون نزدیک بود میگفتم میومد سویو ماشینو میبرد ارایشگا بعدش میاوردش یا خیلی خریدای دیگهگذشت تا خونه داییش کلا بار کردم رفتن شهر دیگهبعد از ۷/۸ماه محمد اومده بود دنبال کارای گواهینامه ک ببره اونجا من بش گفتم ی اشنا دارم یه هفته یا واست درست میکنه کارتت هم میفرستم شهرتون اقا موند خونه ماو شب اول اومد سمتم مغازه بعد ک تعطیل کردم رفتیم بساط مشروب گرفتیم رفتیم خونه سه تایی میخوردیماتنا زیاد نخورد چون میدونست مست بشه هرکاری میکنهما خوردیم و کلی خندیدیم و رفتیم بخوابیم زنم ک حشری بود گفت باید بکنی من کردم و شب اول گذشت دوم هم همینطور ولی من زنمو نکردم ک حشری بمونهشب سوم هم همینطورشب چهارم ک شب جمعه بود کلی خوردیم واس خانمم و محمد سنگین میریختممست مست شدن من بخاری روشن کردم خانمم گفت وای دارم میمیرم از گرمامن گفتمش خو برو ی لباس راحت بپوش با خنده گفت با این گرما باید لباس خیلی خیلی راحت بپوشم منم با چشمک گفتم خو بپوشزیاد جدی نگرفت رفت با یه تاپ اومد و شلوار اول چیزی زیادی معلوم نبود و معمولی بود تا دیدم محمد همش ب یجا خبره میشه نگا کردم دیدمدوتا دکمه ش باز شدن و کل سینه ش معلومه خیلی حشری شدم خوردیم و تموم شد گفتم محمد بیا ماساژم بده با شرت خوابیدم اومد و خوب ماساژ میداد بش گفتم بدرد نمیخوره اتنا تو بیا اومد ماساژ داد گفتم نگا اینطور ماساژ میدن گفت من ک نمیبینم بش گفتم لباستو دربیا تا بت بگم فک کرد من میخوام ماساژ بدم کند ب اتنا گفتم ماساژ حرفه ای بش بده اونم مست رفت نشست رو کونش و ماساژ دادن دیدم کیر محمد داره شق میشه رفتم روغن اوردم دادم اتنا گفتم با این ماساژ بده اونم انگار خوشش اومد و شروع کردم ماساژ دادن دست میزدم بشون بدنشوت اتیش بود بعد تموم شد اتنا بلند شد محمد ک بلند شد دیدم کامل شق کردم گفتم الان شرتش پاره کیسه انقدر بزرگ بود گفتم محمد حالا نوبت تو زنمو ماساژ بدم تاپ زنم و دراوردم و شلوارشو دراوردم اون خوابید ماساژ دادن انقدر مست و حشری بودن هیچکدوم کوچکترین اعتراضی نمیکردنگذشت تا دیدم محمد کیرشو از گوشه شرت دراورده و کرده تو کس زنم از پشت گوشاشو میخوره دیدم اینطورع رفتم روبروشون نشستم با کیرم بازی کردن اونا منو دیدن ک راضی م پریدن تو بغل هم لب گرفتن بعدش هم واسش ساک زد انقدر با کیر کلفتش کردش ک زنم ۴بار ارضا شد رو زمین لخت خوابمون برد صبح بیدار شدم دیدم محمد رفته زنم بیدار شد ترسیده بود بش گفتم ک خودم دوس داشتم و مشکلی ندارم بعدش ز زد محمد و اومد خونه خلاصه تا روزی ک محمد خونمون بود دیگه نمیومد بام مغازه میموند خونه و با زنم حال مبکرد بعدش هم ک دوتایی زنمو کردیم یکی تو کسش یکی دهنشیه هفته ده روزی ک اونجا بود خیلی بهمون خوش گذشتنوشته: محسن
6