logo
‌
‌
خانه
عناوین
پورن استارها
بهترین سایتهای پورن
چت روم
ارسال داستان
آپلود ویدیو

کوچولوی ددیشه (۲)

...قسمت قبلسلامخواستم یه چیزی‌و اطلاع بدم به اون شخصی که نمیدونه بی‌دی‌اس‌ام چی‌هست،این داستان نه محارمِ‌ نه پدر و دختر!ددی و دخترِ‌ این داستان هم جز رول های بی‌دی‌اس‌ام هستند.در‌ِ ماشینو‌ بستم و از پله‌ها‌بالا رفتمکفش‌هام‌و در آوردم و کلید‌انداختم‌و آروم در و باز کردمساعت یک‌ونیمِ‌شب‌بود‌و احتمال‌میدادم‌خواب‌باشه…کیفم و گذاشتم رو جاکفشی گوشه‌ی‌راهرو و قدم‌هام‌و‌ به‌ سمت‌ اتاقش‌ کج‌کردم‌در اتاقش و باز کردمبا عروسکش که توی بغلش مچاله شده بود و انگشت شصش که توی دهنش گرفته بود خوابش برده بود…نور گرم و‌ ملایم آباژور فضای اتاقشو رمانتیک کرده بود.رفتم جلوترملافه رو آروم از روی تنش دادم کناردوباره رو شکمش خوابیده بودبا اون شرتک کوتاه فیروزه ای و ی نیم تنه سفیدِ‌ساده، دوباره عجیب دل برد ازم تو اون تایم از شب‌که‌خستگی‌ نا ‌نذاشته‌بود برام…دلم ضعف کرد براش بعد از دیدن این منظره ی جذاب و کم‌یاب…کتمو در‌آوردم و انداختم رو صندلیدکمه‌های‌پیراهنمو یکی‌یکی‌باز‌کردم و درش آوردمبا انگشت شصتم آروم شرتک‌شو دادم کناریه غنچه‌ی‌سرخِ‌کوچولو و نرم‌شصتمو کشیدم روشآروم آروم لمسش‌کردم-هییییح ددیی؟+جونِ ددی؟-ببخشید‌ من خوابم‌برد ، من خیلی منتظرت بودم ، آخه قرار بود شام بریم خونه مامان اینا …+میدونم دخترکم ، امشب ددی خسته است و کارای کارگاه‌ام زیاد‌بود، کوچولو‌ی‌دلبرتو چشمام زل زد و چرخید و دستشو انداخت دور گردنم و بعدش نرمی لباش و روی گونه ام حس کردم.-ددیِ‌‌من، الهی‌من ‌قربونِ‌خستگیات برم…با لباش چونم و بوسیدو زیر چونم‌و …زمزمه‌اش و زیر گوشم می‌شنیدم که می‌گفت:خیلی‌ترسیدم‌از‌نبودنت…حتی‌همین چند‌ساعت‌که‌دیرتر‌ اومدی ،خیلی دلم شورِتومیزد…چشمام‌رو‌بوسید و گفت:فدای‌چشماتون‌که‌از‌خستگی دیگه‌باز‌نمیشن‌‌‌…اصلا حیف‌این چشماتون نیست؟شما باید ی منظره‌ی‌خوشگل‌وناناز‌جلوروتون‌باشه که نگاش‌کنید‌،حز‌کنید‌ از دیدنش…ی منظره مث من ، هوم ؟بعد این حرفش خنده‌شیرینی‌کرد.دوباره گفت:-نمیدونی من بهت نیاز دارم ؟نمیدونی وابسته‌اتم… نمیدونی‌من‌ پریشونِ‌این‌ دوتا‌گویِ‌ تیره‌ام‌ که اگه نباشن، منی‌وجود‌نداره؟ خودتو‌خسته‌نکن‌بابایی …به گردنم رسید و دم عمیقی گرفت و دوباره گرمیِ‌لباش‌…-دوستت دارم همه‌یِ‌من؛اصلاً دوست دارم هیچ‌جا ‌نری‌ ددی، دوس ندارم کسی ببینتت ، خودت میشناسی منو…دستم و بالا‌آوردم و موهاشو لمس کردم .+مگه میشه من دخترمو نشناسم ؟ همون‌دختری‌ که گفت ددی میشه عروسی و مراسم نگیریم ؟ آخه نمیخوام کسی ببینتت…-خیلیم عالی‌شد،خوب ‌شد‌‌اصلاً ، ددیِ‌خودمی‌نمیخوام‌هیچکس‌جز من ‌ببینتت…+هییییش آرووووم‌دختر، هیشکی نمیبینتم ، من‌ چشام قفل رو دخترِ‌خودم…همزمان آروم دوباره شصتم‌و کشیدم رو‌غنچه‌ی‌کوچولوش‌لرز‌ِ‌دوس‌داشتنی‌و‌آرومی‌تو‌تنش‌افتاد…خودشو‌بهم نزدیکتر‌کرد ‌و ‌تن‌گرمشو‌به‌سینم‌چسبوند‌‌‌آروم‌آروم‌با‌شصتم‌روی‌غنچه‌اش‌میکشیدم‌که‌ بین‌پاش‌خیس شد و آبش آروم‌سرازیر‌شدو‌انگشتم‌آغشته‌شد‌بهش‌انگشتمو آوردم بالا و تا انگشتمو دید دهنشو‌باز‌کرد‌ برای ‌ورود‌ انگشتم به اون‌ دهنِ‌ شیرینِ‌ش!چشماشو‌بست‌ودستموگرفت‌توی‌دستاش‌و آروم انگشتمومیک‌میزد‌‌موهاشو ناز میکردم و توی‌دلم‌قربون‌صدقه‌اش‌میرفتم‌،‌که‌بودنش‌کنارم‌تموم‌ِ‌ خستگیمو از تنم ‌بیرون کشید…آرامشی که بهم میداد با هیچی قابل مقایسه نبود.ملافه‌رو روش کشیدم و آروم تو گوشش‌پچ‌زدم:منم‌ دوست‌دارم‌ عشقِ‌بابا.نوشته: Little_pinky

3

الفئات:

داستان سکسی

Tags:

مامانباباپدرگیعشقبردهعروسیرمانتیکباباکسمنی
No Comments Yet...
‌

Related Posts

از این به بعد مال همیم

از این به بعد مال همیم

بعدازظهر خفن

بعدازظهر خفن

ارشک و ماهرخ

ارشک و ماهرخ

الکس

الکس

  • تماس با ما
  • گزارش خرابی

www.jendekhane.com جدید ترین و با کیفیت ترین سایت سکسی فارسی

بهترین و با کیفیت ترین سایت سکسی ایرانی . تمامی محتوای این سایت رایگان مباشد . ما دارای بزرگترین آرشیو فیلم ها و داستان های سکسی هستیم که همه روزه برای شما قرار خواهیم داد . سایت جنده خانه بهترین سایت سکسی فارسی در تمام دنیا میباشد . شما میتونید فیلم ها را به صورت آنلاین تماشا کنید یا دانلود کنید ، با ثبت نام در سایت میتونید از سیستم چتروم و پیام رسان با قابلیت تماس تصویری استفاده کنید . تیم جنده خانه همیشه در تلاش برای بهبود سطح کیفی سایت برای تمامی دوست داران مسائل جنسی میباشد . لطفآ نظرات و پیشنهادات و همینطور انتقادات خودتون رو برای ما ارسال کنید .

This website collects cookies to deliver better user experience