سلاممن ایمانم ۲۱ سالمه اهل تهرانم داستان واسه تابستون سال ۹۷ هستش و کاملا واقعیه و خلاصه اش کردمدوستانی که گی دوست ندارن نخونن و فحاشی الکی نکننبعد باشگاه رفته بودم استخر یه افغانی خیلی تمیز و جوون ۱۸ ۱۷ ساله که کارگر ساختمانی بود بدن درد کرده بود صاحب کارش پول داده بود بهش گفته بود برو استخر خوب میشی منم تو سونا بودم دیدم این اومد خیلی خلوت بود فقط ما دو تا بودیم اومد با خجالت نشست جلوم موهاش لخت و خیلی سفید و بی مو بود و ریزه میزه و لاغر بدنش از دخترا بهتر بود مایو هم نداشت شرت هفتی پوشیده که کونش بیرون زده ازش سر صحبت رو باهاش باز کردم گفت کارگرم و اینا بدن درد دارم خیلی کار میکنم چند تا بچه ایم باید کار کنم منم بهش گفتم ماساژورم و پول میگیرم در حد ۳۰۰ ۴۰۰ تومن گفت نه بابا هیچی پول ندارم گفتم اشکال نداره بخواب تو رو چون خیلی جوونی مجانی ماساژ میدم با خجالت دراز کشید رو شکمش من رفتم روش بعد چند دیقه کیرم که راست شده بود رو گذاشتم لا چاک کونش اونم از لذت ماساژ خودشو شل کرده بود بعد کپل های کونشو مالیدم دیدم چیزی نمیگه در گوشش آروم گفتم بیا بریم دستشویی کارت دارم رفتیم کشید پایین یه کون قلمبه خوشگل داشت و سوراخ صورتی بی مو و تنگ تنگ گفتم به حالت ریدن بشین بعد ابو با شیلنگ بکن تو روایت و بشور چند بار و بده بیرون ابشو تا داخل کونت تمیز بشه بعد اینکه قشنگ تمیز شد شروع کردم خوردن سوراخش قبلش حسابی لب گرفتم ازش زبونشو میخوردم اونم با اکراه که جاره ای نداشت ادامه میداد با من موقع خوردن کونش داشت اه و نالش زیاد میشد که گفتم حتما داره ارضا میشه دیگه ادامه ندادم گفتم اگه ارضا بشه نمیتونم بکنمش و در میره شروع کردن انگشتش کردن بعد چند دقیقه دو تا انگشتم توش جا میشد به زور جلو دهنشو گرفتم کردمش و کردمش انگار تو بهشت بودم بعد ۱۰ دقیقه ارضا شدم و آبمم ریختم توش کیرمو بعد به زور دادم دهنش که یه کم از ابمم روش بوده رو تمیز کنه ولی میگفت نه و کثیفه ولی آخرش مجبورش کردم بخوره و گفتم شماره بده گفت گوشی ندارم گفتم پس بیرون منتظر من باش برم دوش بگیرم بیام ببینم کجا کار میکنی که دیدم فرار کردهامیدوارم خوشتون اومده باشهنظر یادتون نره اگه خوشتون اومد بگید بقیه داستان های سکس کردنم رو هم بذارمنوشته: ImanHF
5
