سلام شهوانی های عزیزاین خاطره مال چند سال پیشه. اسم ها مستعار هستند و پیشاپیش ببخشید اگه بد نوشتم ،خب من نویسنده نیستم 🙂اسمم محمده ۲۳ سالمه ، داستان برمیگرده ۵ ، ۶ سال پیش که۱۷ سالم بود بدنم تو پر سفید و خوش فرم و بی مو بود با قیافه معمولی یه رفیق داشم اسمش علی بود اکثر وقتا باهم بودیم مادرش فوت کرده بود و پدرش تهران کار میکرد و همین باعث میشد خونشون همیشه خالی بود بجز روزایی که پدرش میومد.من از وقتی که یادمه حس همجنس گرایی داشتم و بیشتر دوس داشتم مفعول باشم تا فاعل البته چند تا رابطه داشتم ولی تا اون روز کون نداده بودم اما دلم بدجور میخواست امتحان کنم.یه روز رفتم خونه علی تا ویندوز لپتابشو عوض کنم بعد از اتمام کار که چند ساعت طول کشید علی گفت بخواب یه خورده ماساژت بدم اولین بار نبود من کلا عاشق ماساژ بودم اونم میدونست ولی اون روز جریان یه خورده عوض شد دراز کشیدم رو تخت لپتاب و گذاشتم جلوم و یه فیلم سوپر به سبک ماساژ پخش کردم ، اونم شروع کرد به مالوندن سرشانه ها و پشتم( همیشه وقتی ماساژ میداد حشری میشدم و دلم میخواست یجوری بهش بفهمونم که بابا میخوام کونم بزاری ولی همیشه خجالت میکشیدم).خلاصه اون روز که شروع کرد بعد از چند دقیقه که حسابی حشری شده بودم ،علی گفت بیا امروز مثل این فیلم سوپر با روغن ماساژت بدم بیشتر حال کنی ، اون لحظه انگار یه روزنه امید باز شد. و با خوشحالی گفتم باشه ، رفت از تو یخچال یه روغنی آورد البته الآن اسمش یادم رفت.بهم گفت لباستو در بیار منم همه چیز و غیر از شورتم در آوردم.به محض این که بدنمو دید گفت عجب چیزی هستی ، منم که دل تو دلم نبود چیزی نگفتم و دراز کشیدم . شروع کرد مالوندن بدنم ،من بی حس شده بودم و کیرم راست شده بود . علی گفت هوا خیلی گرمه عرق کردم بزار منم لباسمو در بیارم راحت باشم. همون لحظه مطمئن شدم که دلش میخواد منو بکنه ولی هم اون خجالت میکشه هم من، لباسشو در آورد و نشست رو کونم و ماساژ داد بعد چند دقیقه که داشت میرفت پایین تر رسید به کونم دستشو گذاشت در کونمو گفت ایجارو هم ماساژ بدم منم که دیدم اگه بگم نه فرصت از دست میره ، با تکون دادن سرم گفت آره اونم شورتمو در آورد یه خورده روغن ریخت رو کونم و شروع کرد به مالیدن، به طرز وحشتناکی لذت بخش بود برام . کم کم داشت انگشتشو میمالید به سوراخم و با اون یکی دستش کیر خودشو میمالید . منم داشتم میمردم از شدت حشریت.بعد چند لحظه گفت میشه یه لاپایی بزنم حال کنیم هم تو هم من ، منم که از خدام بود با یه مکث کوتاه گفتم باشه بزن کیرشو روغنی کرد یه کیر ۱۶ ،۱۷ سانت معمولی ، کیرشو گذاشت لای کونم و خوابید روم انقدر داشتم حال میکردم کم مونده بود آبم بیاد همزمان که داشت کیرشو لای کونم میمالوند کونمو آروم قلمبه کردم اونم متوجه شد و با خنده گفت انگار خوشت اومده منم داشتم میمردم خواستم زیاد تابلو نباشه گفتم (هیی بدک نیست) وقتی اینو گفتم بلند شد ، منم که ترسیدم و فکر کردم که تموم شده، دیدم بعله یه بالش آورد گذاشت زیر شکمم و سوراخ کونم حسابی زد بیرون و دوباره خوابید روم منم که دیدم کار از کار گذشته خجالت و گذاشتم کنار گفتم نمیخوای بکنی توش ؟ اونم باتعجب و خوشحالی گفت چرا که نه یه ذره بلند شد سر کیرشو مالوند به سوراخم منم با دوتا دستام کونمو گرفتم و حسابی بازش کردم، همون لحظه کرد توش حسابی میسوزوند یه آه کوچیک کشیدم و کونمو شل کردم اونم آروم آروم تقریبا نصف کیرشو کرد تو کونم و شروع کرد به تلمبه زدنخیلی درد ناک ولی لذت بخش بود بعد چند دقیقه دوباره بلند شد بهم گفت برگرد ، برشگتم پاهامو برد بالا و گذاشت رو شونش دوباره من کونمو براش باز کردم با دستام و خودمو شل کردم دوباره کیرشو یه خورده روغنی کرد آروم سرشو گذاشت تو کونم و کم کم فشار داد کیرش تا ته رفت تو و همونجا نگه داشت و کیر منو گرفت دستش و برام جق زد وقتی آبم اومد کیرش تا خایه تو کونم بود، درسته درد داشت ولی راضی بودم تا چند ساعت همونجا بمونه . خلاصه کیرشو آروم برد عقب و شروع کرد دوباره تلمبه زدن گفتم چرا آبت نمیاد ، با خنده گفت صبح قبل از اومدنت دو بار جق زدم فک کنم به خاطر اونه . بالاخره بعد چندتا تلمبه کیرشو آورد بیرون آبشو ریخت رو شکمم و سریع با دستمال پاکش کرد. بهم گفت خیلی حال داد خیلی وقت بود میخواستم بهت پیشنهاد شو بدم ولی خجالت میکشدم ، منم رک و پوستکنده گفتم منم حال کردم خیلی دلم میخواست تجربه کنم، خلاصه بعد از اون هر هفته یکی دو بار رابطه داشتیم ولی دیگه حرفه ای شده بودیم .ممنون وقت گذاشتید و خاطرمو خوندید ، شرمنده اگه طولانی شداگه خوشتون اومد بگید تا بقیشو هم بنویسمسپاس فراوان.نوشته: محمد
