سال 95 بود توی اینستاگرام یک پیج ساخته بودم به نام برده مشهدی، به خیلی ها پیشنهاد میدادم که بردشون بشم و زیاد توی کامنت ها و لایک ها و ویوهای ویدئوها (اون موقع نشون میداد کیا دیدن) دنبال می گشتم و دایرکت میدادم بهشون؛ یکروز به یکیشون که معلوم بود پیج اصلیش هست دایرکت دادم و گفتم شما از این سبک ویدئوها خوشتون میاد ؟ دو روز بعد جواب داد آره، خلاصه بعد از یک مدت چت کردن رفتیم توی تلگرام و اونجا هم چت کردیم و یک سری ویدئو فرستادم و راجع به علایقمون حرف زدیم که پیشنهاد رابطه حضوری دادم، ایشون 4 سال ازم بزرگتر بودن و قبول کردن؛ گفتن توی ماشین و من گفتم لطفا توی دفتر کارم، گفتن باشه و قرار شد اونروز که میان کفش اسپرت بدون جوراب بپوشن تا پاهاشون حسابی عرق کنه و بو بگیره و کثیف بشه (من عاشق این بودم)قرار شد برم دنبالشونو با هم بریم محل کارم، منم کلی پایین تر از خونشون قرار گذاشتم (ایستگاه مترو لادن) تا یکم پیاده روی کنن و پاهاشون بیشتر عرق کنه، بعدم رفتم دنبالشون؛ اولین بار بود همو از نزدیک میدیدم، کلی استرس داشتم، سریع از ماشین پیاده شدم و رفتم اونطرف+سروش ؟ (با تعجب پرسیدن)_بله بانو+فکر نمیکردم عکس اصلیتو فرستاده باشیدستشونو دراز کردن و دست دادم بهشون و خودشون یه طوری که انگار انتظار داشتن دستشون رو ببوسم دستشون رو برگردوندن به سمت بالا، سریع خم شدم و پشت دستشونو بوس کردم (یک چند نفری اونجا توی پیاده رو در حال رفت و آمد بودن) منم سریع دستشونو ول کردم و درو باز کردم و نشستن توی ماشین، درو بستم و رفتم نشستم پشت فرمون+قبلنم بهت گفتم نمیخوره برده باشی (منظورشون این بود که برای چیز دیگه باهاشون ارتباط برقرار کردم)_بخدا من بردتونم، هر کار میخواید بگید همین الان انجام بدم+اوکیدست کردن توی کیفشونو یک پلاستیک فریزر انداختن روی پاهام+جورابای خواهرمه، از صبح دانشگاه بوده، الان اومد در آورد و من کش رفتم، بوشون کن و بخورشونسریع پلاستیک رو گرفتم سمت دماغم و سرمو کردم توی پلاستیک و شروع کردم نفس عمیق کشیدم+جوووووون، دوست داری ؟ (با خنده)_هاپ هاپ هاپ (توی همون حالت پارس کردم)+حالا مواظب باش تصادف نکنی، سریع تر برو، ساعت 5 شد، باید 7.30 خونه باشم_چشم اربابجوراب ها رو از توی پلاستیک در آوردم و گذاشتم توی دهنم، حسابی پر عرق و خیس بودن و رانندگی می کردمتوی راه یکم دیگه حرف زدیم (من با دهن پر) و یکم ترافیک بود و رسیدیم، چون جای پارک کم بود رفتم توی یکی از کوچه ها پارک کردم+اینجاست ؟_نه ارباب، همون حاشیه است که نشون دادم، جا نبود یکم پیاده بریموقتی پیاده شدیم و شروع کردیم به رفتن به سمت ساختمون شرکت_ارباب میشه یکم دیگه راه بریم ؟+پاهام الانشم خوب عرق کرده ها_میدونم، یکم دیگه+اوکی، حواست به زمان هست ؟_یکساعت بیشتر باهام کار دارید ؟+نه، بسه، بریم پیاده روی، فقط برو جوراب ها رو از تو ماشین بیار تو دهنت باشه، نمیخوام صداتو بشنومرفتیم یکم توی پارک خطی وسط کلاهدوز راه رفتن، ساعت حدود 5.45 بود+بریم شرکت دیگه (چون دفعه اولشون بود، یکم ذوق داشتن)رفتیم وارد ساختمون شرکت شدیم و آسانسور رو زدم، وارد آسانسور که شدیم با دست اشاره کردن که کفششون رو ببوسم (قبلا راجع بهش صحبت کرده بودیم)، منم سریع دو زانو شدم و روی کفششون رو بوس کردم و بلند شدم سریع، رسیدیم طبقه و کلید انداختم و در طبقه رو باز کردم و رفتیم توی اتاق، همین که رسیدیم، روسریشون رو در آوردن و انداختن روی صندلی+آب داری اینجا ؟_اوهوم (با دهن پر)+بسه دیگه، جوراب رو در بیاررفتم از آبدارخونه یک لیوان آب آوردم و چایی هم گذاشتم و برگشتم و روبروشون روی یک صندلی دیگه نشستم و لیوان آب رو از روی میز هل دادم اونطرف (ایشون پشت میز کنفرانسی نشسته بودن) خیلی چهره جذابی داشتن و موهای بلند و قهوه ای؛ یکم تپل بودن (حدودا 65 کیلو با قد حدودا 165)+گفتم برده نیستی_بخدا برده ام+رفتارت اینو نشون نمیده_چه رفتاری ارباب ؟+وقت اومدن تو شرکت، تو اول اومدی، منو کم ارباب صدا می کنی و نمی فهمی از وقتی وارد اینجا شدیم تو فقط برده ای، وقت بلند شدن توی آسانسور اجازه نگرفتی، آب آوردنتم که اینطوری، الانم که نشستی روی صندلی !+گفته بودی تربیت شده ای و بلدی_ببخشید ارباب، غلط کردم، چشم+پس شروع کن_فقط ببخشید ارباب، لخت باشم ؟+پایین رو خودت میدونی، اما نمیخوام پیرهن و زیرپوش و چیزی داشته باشیسریع در آوردم و چهار دست و پا شدم و اومدم برم سمتشون، صدای ریخته شدن آب اومد روی زمین+دوباره واسم آب بیار، اینجا هم تمیز کنسریع چهار دست و پا رفتم توی آبدارخونه و یک لیوان آب دیگه ریختم، گذاشتم توی بشقاب و بعد توی سینی و روز دو زانو سینی رو دست گرفتم و رفتم سمت ارباب دنیا، خانم از روی اون صندلی بلند شده بودن و رفته بودن روی یک صندلی دیگه و پاهاشون رو انداخته بودن روی یک میز؛ آبو از دستم گرفتن+میتونی بلند شی، اینجاها رو تمیز کنسریع روی پاهام بلند شدم و دیدم کف کفشای ارباب هم خیسه و رد کفشاشون چندجایی روی زمینها مونده و اونجا هم آب ها ریخته شده، رفتم سریع طی آوردم و همه جا رو تمیز کردم و مرتب کردم، یک نگاه به دور و بر کردن+خوبه، بیا شروع کنرفتم جلوشون چهاردست و پا شدم و منتظر بودم پاهاشون رو بیارن پایین+به پشت بخوابسرامیک ها سرد بودن و منم بدون لباس، خوابیدم روی سرامیک ها و کفش هاشون رو گرفتن جلوی صورتم_کفشاتون رو بلیسم سرورم ؟+خوشم نمیاد، درشون بیاریک پاشون رو گذاشتن روی شکمم و اون پاشون هنوز جلوی صورتم بود، دست انداختم کفششون رو در آوردم و اومدم بزارم کنار، خم شدن و از دستم گرفتن و کفششون رو برگردوندن روی دماغم+بو بکشخیلی بوی تندی گرفته بود پاشون و عمیق بو کشیدم و بعد از یکی دو دقیقه کفششون رو برداشتن و انداختن کنار و پاشون رو آوردن روی صورتم، شروع کردم بو کشیدن (قبلا عکس پاشون رو دیده بودم، پاشون یکم تپل بود، انگشت های نسبتا بلندی داشتن و لاک قرمز زده بودن)+فعلا فقط بو بکشمن همینطوی بو می کشیدم، فکر کنم 5 دقیقه ای شد، بوی نسبتا تندی گرفته بود پاشون ولی خیلی دوست داشتنی بود+ببوسهمه جای پاشون رو حسابی بوسیدم و خودشون تک تک انگشتاشون رو روی لبام تکون میدادن، سینه پاشون، پاشنشون و بعد پاشون رو از روی شکمم برداشتن+بلند شو، چهاردست و پابلند شدم و روی پاشون رو هم حسابی بوس کردم+بلیس، تمیز، همه جاشوشروع کردم همه جای پاشون رو یک ربع تمام حسابی لیسیدم، از لای انگشت هاشون، پاشنه پاشون، حسابی عرق داشت و شور مزه بود و یکمم کثیفی داشت، بعد هم تک تک انگشت هاشون رو حسابی توی دهنم مکیدمپاشون رو گرفتن عقب و گذاشتن روی استیل های صندلی، پاشون حسابی خیس بود، اون یکی پاشون رو گرفتن جلواونم به همون ترتیب اول کفششون رو در آوردم و ایندفعه خودم کفششون رو گرفتم جلوی دماغم و بو کردم (بلند خندیدن بهم) و بعد هم باقی کارا رو تکرار کردم، بعد از یک ربع لیسیدن پاشون رو از دستم کشیدن و گذاشتن کنار اون پاشون+برو وسایل رو بیار (طبق قرار من باید گیره فلزی، طناب، لاک پاک کن، لاک (دو رنگ) و دو جفت جوراب میخریدم واسشون، یک جفت نایلونی و یک جفت اسپرت)وسایل رو آوردم و گذاشتم روی میز+برو یک دمنوش واسم بریز و بیار و بیا همینجا دراز بکش مثل اولرفتم یکم آبجوش ریختم و یک دمنوش انداختم توش و مثل همون دفعه روی دو زانو اومدم و تعارفشون کردم و برداشتن و سینی رو گذاشتم کنار و خوابیدم زیر پاشون، یکم با پاشون زدن توی صورتم و گوشم و بعد یک پاشون رو گذاشتن روی گلوم و فشار دادن، شاید یک دقیقه ای همونطوری بود تا برداشتن، بعد چند تا هم زدن روی سینه ها و شکمم و بلند شدن و وایسادن و یک پاشون رو روی زمین گذاشتن و یک پاشون رو روی سینم و سعی کردن روی اون پاشون که روی سینم هست بلند بشن، خیلی فشار میومد و درد داشت، روی شکم و گلو و سرم هم همینکار رو تکرار کردن و بعد گیره ها رو برداشتن و خم شدن و زدن نوک سینه هام، دقیقا نوک نوک سینه هام، بعد با پاشون زدن و انداختنش، دوباره دو تا گیره دیگه (حدودا 20 تا گیره آورده بودم) و همون کار رو تکرار کردن، دفعه بعد سینه هامو نیشگون گرفتن و گیره رو پایین تر زدن و همینکار رو یک ربعی تکرار کردن و آخر دو تا گیره زدن+بلند شو لاک هامو پاک کن، فقط زودسریع پاشدم و لاک هاشون رو پاک کردم و تمیز کردم انگشت هاشون رو+حالا دوباره انگشتامو میک بزنیک مزه تلخ افتضاحی بود، مزه لاک پاک کنی که هنوز روی انگشت هاشون مونده بود+بسه توله، لاک بزنیک لاک ابی و یک لاک زرد خریده بودم، لاک آبی رو باز کردم و همه انگشت های پای راستشون رو لاک ابی زدم جز انگشت کنار شصتشون و پای چپشون رو هم همه رو لاک آبی زدم جز انگشت وسطشون، خیلی با دقت سعی کردم این کارو بکنم+خوبه، فوت کن خشک شنپاهاشون رو گذاشتن روی زمین، منم چهاردست و پا شدم و شروع کردم فوت کردن پاهاشون، ارباب هم طناب رو برداشتن و شروع کردن زدن روی کمرم توی همون حالت که بودم، (طناب از این پلاستیکی های کلفت بود، فکر کنم 4-5 لا کرده بودن) یک 30 تایی زدن+بسه، پاهامو بشور_ارباب اشکال داره با زبونم تمیزشون کنم (یکم خاکی شده بود روی زمین گذاشته بودن)+بخاطر آب دهن توی نجس میخوام بشورمشون_چشم، اینجا لگنی چیزی نداریم، میشه صندلی بزاریم بیاید توی آبدارخونه اونجا زیر شیر پاهاتون رو بشورم ؟+زود باش که بریم، ساعت 7 شدسریع پاشدم و صندلی گذاشتم و ارباب رفتن روی صندلی و شیر رو باز کردم و یک پاشون رو شستم، بعد که اومدن پاشون رو برگردونن، گفتم بببخشید یک لحظه وایسید یک دستمال بیارم خشک کنم، گفتن لازم نیست برو پیرهنت رو بیار، پیرهنم رو آوردم و پاشون رو خشک کردم و گذاشتن دوباره روی صندلی و اون یکی پا به همین ترتیب، بعد همونطور وایسادن روی صندلی+کفشا و جوراب نایلونیسریع دویدم و اونارو آوردم+بشین و تکیه بده به صندلینشستم و ایشون نشستن روی صندلی و پاهاشون رو از روی شونه هام انداختن جلوم_اجازه هست بوسشون کنم ؟+میخوای دوباره بشورمشون ؟_ببخشید+زود جورابا و کفشامو پام کن بریماینکارو انجام دادم و راه افتادیم و رفتیم، وقتی رفتیم داخل آسانسور+زانو بزن کفشامو ببوس و تشکر کنسریع اینکارو انجام دادم و اومدم بلند شم یادم اومد_اجازه هست بلند شم+نه، همونطور وایسا تا برسیم پایین_آخه …+خفهخدا خدا میکردم پایین رسیدیم کسی جلوی در آسانسور نباشه و همینطورم شد، دیگه بلند شدم و رفتیم و ارباب رو رسوندم تا نزدیکی های خونشون+همینجا خوبهطبق قرار نگه داشتم و پیاده شدم و رفتم در رو باز کردم، پاهاشون رو دادن بیرون، کفششون رو در آوردم و جوراب نایلونی ها رو در آوردم و کردم توی دهنم و جوراب اسپرت ها رو برداشتم و پاشون کردم و کفششون رو پاشون کردم و ایشون پیاده شدن و در حال رفتن بودن+جوراب خواهرم و این جورابا رو وقتی با دهنت خوب تمیز کردی، میشوریشون و فردا میاری واسم_چشم ارباب+گمشو دیگه_چشم سرورمایشون رفتن و منم سوار ماشین شدم و رفتم خونه و دو سه ساعت بعد پیام دادن+هنوز تو دهنته ؟_بله سرورم+از همون موقع در نیاوردی ؟_نه ارباب، منتظر دستور شما بودم (خودشیرینی کردم)+ازت راضیم، امروز خوب بودی، همه چیز خوب بود، بعد مدت ها حالم خوبه، ممنون که برده حرف گوش کنی هستی_خواهش میکنم ارباب، انجام وظیفه کردم، انشاا… دفعه بعدی خونه+هنوز باید یکی دو جلسه تو ماشین داشته باشیم، بعد_هنوزم بهم اعتماد ندارید ؟+دارم، ولی این واست بهتره_چشم، هر چی شما بگید+برای آخر هفته هماهنگ کن توی ماشین، جوراب پام می کنم_چشم+جوراب ها رو در بیار و بشور، فردا باهات هماهنگ می کنم، شایدم گذاشتم آخر هفته_بله+گمشو، فقط اگر کار دیگه ای دوس داری فیلم بفرست ببینم یاد بگیرم_چشمدیگه جواب ندادن تا فرداش که حالا باقی رو تو قسمت های بعدی میزارم، احتمالا حدود 10 قسمت باشه و قسمت های بعد سعی می کنم کوتاهتر باشهقسمت بعد جلسه اول توی ماشین رو توضیح میدم بهتونادامه...نوشته: سروش برده
4