برده ی هم خونه ایم شدم1399/3/19خودم دلم میخاست برده باشم همیشه با فکر اینکه بردگی دیگرانو میکنم خود ارضایی میکردمتو تهران دانشجو بودیم و باهم خونه کرایه کرده بودیم من و مریمصمیمی ترین دوستم بود و اربابمازش خواسته بودم بزاره بردگیشو بکنم اوایل به مسخره میگرفت ولی بعد یه مدتی مدل زندگیمون کامل تغییر کرد و اون شده بود اربابم دلم نمیخاست تو کانالا و گروها دنبال ارباب بچرخم و دست آدم نامناسب بیوفتم پس بهترین شخص برام مریم بوداز دانشگاه که میومد مث یه سگ دم در منتظرش میمونم وسایلشو ازش میگرفتم لباساشو در میاوردم همه چیزو مرتب میکردم لگن اب گرم میاوردم پاهاشو ماساژ میدادم براش غذا میکشیدم و هر دستوری میداد انجام میدادمتا جایی که مقدور بود تو خونه چهار دست و پا راه میرفتم و مثل حیوون خونگیش رفتار میکردمحق نداشتم کنارش بشینم یا رو یه میز بشینم باهاشغذاشو اماده کردم و رو زانو نشستم کنار صندلیش اومد و شروع کرد به خوردنگفت غذا خوردی؟گفتم نه اربابپاشد و یه کفگیر لوبیا پلو ریخت رو سرامیک و پاشو فشار داد رو غذام و اورد جلو دهنم گفت تمیزش کنپاشو با لذت میلیسیدم و تیکه های برنجو قورت میدادم بعد پاشو کشید کنار و من شروع کردم به غذا خوردن از روی زمینظرف ماستو خالی کرد رو زمین و من مجبور شدم اینقد کف زمینو بلیسم تا تمیز بشهظرفا رو شستممریم گفت حاضر شو بریم حموملخت شدم و رفتم حمومو گرم کردماومد داخل و من شروع کردم به شستنشبعد پاهاشو از هم باز کرد فهمیدم که باید کصشو شیو کنممریم هیکل تپلی داشت باسن گرد و بزرگتیغ برداشتم و با حوصله همه موهای کصشو شیو میکردمیهو شاشید و همه شاشش با فشار ریخت رو صورتمکف حمومو میلسیدم و شاش ارباب رو قورت میدادمبعد از حموم جلوی تی وی نشسته بود و اب خواستبراش اب بردم و یه نگاه به لیوان کرد گفت چرا دور لیوان خیسه؟افتادم به پاش و معذرت خاهی کردمولی اون دلش میخاست منو تنبیه کنهدیگه فهمیده بودم وقت تنبیههموهامو کشید و گفت وقت تنبیههبه پاش افتاده بودم التماس میکردم منو ببخشید ارباب گوه خوردممنو برد تو اتاق و گفت لخت شولخت شدم و کف زمین داگی موندم و پاهامو باز کردم با یه کمربند به کصم شلاق میزد و درد میکشیدمگفت پارس کن تو یه سگیمنم براش پارس میکردمرفت و دیلدو ابی رنگو اوردگذاشت رو سوراخ کونم واقعا میترسیدم از اون دیلدو دردش وحشتناک بود غیر قابل تحملگریه میکردم و ازش میخاستم منو ببخشه ولی با بی رحمی دیلدو رو فرو کرد و من حس پاره شدن کونم رو کامل حس میکردم و زجه میزدماینقدر دیلدو رو عقب جلو کرد داشتم از درد میمردم و فقط جیغ میزدمبعد از اینکه تنبیهم تموم شد از اتاق بیرونم کردسوراخ کونم میسوخت و همونجوری باز مونده بود بسته نمیشدنمیتونستم راه برم و با بدبختی رفتم تو اتاقمدو ساعت بعد پیامشو رو گوشیم دیدمگفت لخت شو بیا اتاقمرفتملخت خوابیده بودپاهاشو باز کرد و گفت کصمو بخوررفتم و با لذت کص تپلشو که خودم شیو کرده بودم خوردماونم اه و ناله میکرد و به خودش می پیچیدچرخید و روی شکم خوابید و پاهاشو کامل از هم باز کرد الان باید کونشو میخورمسوراخ کونشو کامل لیس میزدم میبوسیدم زبون میزدم و لذت میبردممن و خوابوند و نشست رو صورتمکصش همه صورتمو پوشونده بود داشتم خفه میشدمهی عقب جلو میکرد همه صورتم خیس خیس شده بوداینقد عقب جلو کرد تا ارضا شد و بعدش رفت حموم تا دوش بگیرهمنم اتاقو مرتب کردم و رفتم با یه حوله نشستم دم در حموم تا بیاد و خشکش کنم.نوشته: نگارواقعیه بچه هامن خودم از داخل کانالش برداشتمنوشته: نگار