سلام من یه دختر تبریزیم تقریبا بدن توپری دارم سینه هام خیلی بزرگن بدن سفیدی دارم کسم سفید و تپله قیافمم بد نیس خوبه دوس پسرمم تقریبا قدش کوتاهه بدن فیتی داره و خیلی مو دارهراستش من عاشق موی بدن مردامیکی از فانتزیام اینکه سوراخ کون مردارو لیس بزنم این کار خیلی تحریکم میکنه خیس خیس میشم و تا حد ارضا شدن میرم جلوولی همیشه خجالت میکشیدم به دوس پسرام بگم یا چندشم میشد یا اونا اجازه نمیدادنولی وقتی با اخرین دوس پسرم دوس شدم بهش گفتم و اونم این اجازه رو دادخیلی شوکه شدم بودموقتی اومد خونمون خواست لباسامو در بیارهاول کل گردنمو بوسید ، اخه من همیشه بوی خیلی خوبی میدم بعدش سوتینمو دراورد نوک سینه هام سیخ شده بود و مثل همیشه صورتی بودننوکشونو با زبونش لیس زد آخ میکشیدم منم چشامو بستم با یه دستشم کس خیسمو بازی میدادکیرش سیخ سیخ شده بود محکم تکیه داده بود به شکمم و همچنین با اشتیاق نوک برجسته سینه هامو میخورداب دهنش از بغل سینه هام سرازیر میشدن پایینبهش گفتم بسه دیگه میخوام بکنی منو کمر شلوارشو باز کردم یه کیر خوشگل با سر خیسش از شلوارش یه هو اومد بیروندلم میخواست از خایه هاش تا اون سر خوشمزش لیس بزنمولی کسم داشت جوش میخورد برا اون کیر خوشگلش ، با دستم کیرشو حول دادم تو کوسم از بس خیس بود یه هو همش رفت توی کس گرم و خیسمآخم بلند شد داد زدمدهنمو با دستش گرفت شروع کرد به تلمبه زدن ، سر کیرشو تا بالای شکمم حس میکردم با هر تلمبش یه آهی میکشیدمدوس داشتم لبه های کسمو ماساژ میدادکیرشو دراورد افتاد به جون کس خیسماول لبه هاش با زبونش خورد ، کل سبیلاش شده بود اب کسم ، بعدش رفت سمت چوچول خوشگلم هی میگفت اخ خیلی خوشمزساخرشم زبونشو تا تهش کرد توی کسمتا وقتی فک میکردم که داره تموم میشه یه هو کمرمو داد بالا با زبونش رفت سمت سوراخ کونم با ولع سوراخمو هی لیس میزداولش خجالت میکشیدمولی وقتی دیدم داره خیلی با اشتیاق میخوره هی عقب جلو میکردمبا دستش انگشتشو میکرد تو سوراخ سفیدمارضا شدم من ابم داشت از کسم میچکید ، گفتم حالا نوبت منه خوابید کمرشو دادم بالا کونشو باز کردم پر پشم بود و از وسط موهاش یه سوراخ خوشگل دیده میشد ، بهش گفته بودم تمیز کنه قراره بخورم بوی خیلی خوبی میداد زبونمو گذاشتم رو سوراخ کونش انقده خوردم هی زبونمو تو خطای کونش میکشیدم میکردم توش اخر سر نتونست تحمل کنه ابشو پاشید رو صورتم ، بعدش همیشه تو سکسامون بهترین مرحله سکسمون خوردن سوراخ کون همدیگه بودادامه...نوشته: دختر تبریزی