...قسمت قبلبهش پیام دادم جلوی در منتظرم بیا پایین. از در خونشون اومد بیرون ذوق کردم از دیدنش بی شرف چقده خوشگل بود یا شایدم از دید من اینجور بود. داشتم نگاهش میکردم که دیدم مستقیم رفت و سوار ماشین جلویی که یه پژو 206 بود شد، خنده ام گرفته بود از تصور صورت و حال الان سمیرا ذوق زده شدم و درلحظه پاره شدم از خنده. بعد از چند لحظه از ماشین پیاده شد، براش چراغ زدم. با خنده و صورت قرمز از خجالت سوار شد، باهم زدیم زیر خنده_درد کثافت چرا بهم نگفتی قبل از اینکه سوار ماشینه بشم باید چراغ میدادیچکار کنم داشتم تورو دید میزدم یادم رفت همش چند ثانیه بود دیگه نمیتونستم انقدر سریع عکس العمل نشون بدم اشکال نداره بزرگ میشی یادت میره_آدمه هییزمن هیز نیستم عشقم چشمم رو چیزای خوشگل قفل میشه دست خودم نیست. خندید.سلام هم یادت رفت. صداشو لوس کرد_سلام مینى. دستشو اوورد جلو، به هم دست دادیم و سه تا نوک به گونه و لب هم زدیم.بعد از سرکار رفتم دنبالش قرار بود امروز برای اولین بار سمیرا بیاد خونه ام، تا قبل از اون چندباری کافه رفته بودیم و هرروز با هم صحبت میکردیم و گاهی اوقات هم سکس چت. از خوشحالی روی پا بند نبودم. راه افتادم و سرِ خر و به سمت خونه کج کردم._ی کم استرس دارم مینا+من استرس ندارم تازشم خیلی هم حالم خوبه و خوشحالم که این حس دو طرفه اس، عشق تو یک نگاه._لبخند زد آره منم استرسم ناشی از هیجان زیاده+هیجان زیاد؟!! چه خبره مگه؟ خیلی برای خودت خیال پردازی کردیا! فقط قراره شام بخوریم و فیلم ببینیم تازه من امشب بخاطر تو قید رژیمو زدم بیبی_مینا خیییلیی بیشوری خیلی چرا اذیت میکنی+من هرکیو که دوسش دارم اذیت میکنم دست خودم نیست_کوفته هی میگه دست خودم نیستنگاهش کردم نگاهمون تو هم گره خورد.نمیدونستم چی بپوشم یه بلوز آستین بلند نیم تنه بدون سوتین با ی دونه شلوارک کوتاه، موهامو ریختم دورم و آرایشمو تجدید کردم اخرشم ادکلن زدم رفتم توی هال دیدم سمیرا یه دامن کلوش کوتاه مشکی پوشیده با تاپ قرمز سیخ هم نشسته روی مبلیه پوزخند زدم و زیرلب گفتم کثافت خوشتیپرفتم سمت آشپزخونه_چرا میخندْ؟!+چون بامزه ای چایی میخوری یا قهوه_تو این گرما شربت میخورم.+نگاهش کردم من از این چیزا تو خونه ام ندارم در حد شربت آبلیمو میتونم در خدمتت باشم_همونم خوبه به شرطی که خودتم بخوریلم داده بودیم روی مبل و لنگامونو روی میز دراز کرده بودیم مثل دختر بچه های دبیرستانی دوتایی دستامونو انداخته بودیم گردن هم و داشتیم آهنگ دل دل نکن تهی رو نگاه میکردیم و درمورد تهی و تتلو صحبت می کردیمزنگ در و زدن. یه نیمچه سکته ای زدم و سمیرا هم از تکون ناگهانی من نگران شد_کیه یعنی+نمیدونم خداکنه کامی نباشهرفتم سمت در و از چشمی نگاه کردم دقیقا خودش بود بیشعور بهش گفته بودم که امروز مهمون دارم چادر رنگیمو سرم کردم و در و باز کردم میدونستم به لباسم گیر میده مخصوصا اگه بفهمه کی مهمونمه.با اخم و چشم غره سلام کردم که یعنی اینجا چه غلطی میکنی_سلام عزیزم چقدر لفتش میدی+مهمون دارم فداتشماومد تو بعد از سلام و احوال پرسی با سمیرا نشستیم و شربت و خوردیم کامران رفت توی آشپزخونه_میناجون بیا._این اینجا چکار میکنه+گفتم که مهمون دارم چرا اومدی_تو گفتی از دوستاته منم نمیشناسمش+اصلا به تو ربطی نداره چرا باید درمورد دوستام با تو صحبت کنم برو بیرون_خیلی مشکوکی امشب باهات حرف دارم كِی میره؟+کامی هرموقع رفت بهت میگم خدافظی کن برو زودتر خستم کردی با این کارات یه نگاه چپی ب لباسام کردبا سمیرا خدافظی کرد و رفت._چیشد مینا+هیچی ولش کنداشتم شام درست میکردم مایع لازانیا رو از روز قبل اماده کرده بودم و حالا داشتم توی ظرف میچیدمدستای سمیرا رو احساس کردم ک دور کمرم حلقه شد و بهم چسبید سرشو از عقب گذاشت روی شونمعشقم راضی به زحمتت نبودم برگشتم سمتش و بغلش کردم اینا زحمت نیست اینارو با عشق برات درست میکنم.من ب کابینت تکیه داده بودم و سمیرا وزنشو انداخته بود توی بغل من و قصد نداشت بره عقب روی سرش چندتا بوسه زدم سرمو ب سرش چسبوندم میخواستم نهایت حس آرامش رو ازوجودش ببرم+بزار من اینو بزارم تو فر ی کم مزه و مشروب بخوریم و برقصیمیک مقدار مغز و کالباس رو گذاشتم روی اپن و همونجا شروع کردیم داشتم پیک هارو پر میکردم ک نگاهم افتاد به نگاه خیره ی سمیرا دستشو گذاشته بود زیر چونش ناخن انگشت کوچیکش روی لبش بود و تقریبا نصف صورتشو موهاش پوشونده بود چقدر خوشگل و نمکی بود+اومدی عکاسی اینجوری فیگور گرفتی؟ دلم رفت دیوونههیچی نگفتاز روی صندلی بلند شدم تا صورتم برسه به صورتش و لبام و گذاشتم روی لباش، لباش و از هم باز کرد و لب بالام رو بین لباش گرفت و میک زدیک ناله ی خفه توی گلوم کردم و خودمو ازش جدا کردمپیک اول رو ب سلامتی هم، زدیم به هم.قبلش فکر می کردم ما فقط توی سکس چت راحتیم و وقتی کنار هم باشیم عمرا بتونیم همینقدر راحت باهم معاشقه کنیم ولی الان دیدم که از راحت هم راحت تر بود، وقتی دوتایی مون بخوایم و چند پیک مشروب هم روش بخوریمبعد از هفت هشت دقیقه که سه چهارتا پیک خوردیم و احساس کردیم سرمون داغ شده اهنگ (سلامتی از ارسلان) رو پلی کردم_نورو کم کن+جوووون تاریک دوست داره عشقممحکم نوک سینمو فشار داد+عَیى دردم گرفت حشری_اووف بدو، سکسی کردی دردم باید تحمل کنی+کسخل این حرف رو پسرا میزنن تو چی داری که بخواد دردم بیادانگشت فاکشو نشون دادادا دراوردم براش و ی ناله ریز کردمدولا شد و خندید((به سلامتی اولین سلامت دفعه ی اولی که گفتی میخوامتبه سلامتی خلوت دوتایی به بوسه پشته بوسه تا خود رهایی))دست همو گرفتیم و ادای کسایی که میخوان تانگو برقصن و درمی اوردیم((سلامتیت…سلامتی چشمات که منه دیوونه رو دیوونه تر کردسلامتی قلبت که به دریا زد و طوفانو خبر کردواسه خاطر خیابون خاطره بازی تو بارون واسه خاطر دوتامون این پیکو برو بالاواسه سرمستی پاییز این شب وسوسه انگیز این دله از خوشی لبریز این پیکم برو بالا))+بزن به سلامتیییییه این حالی که داریم اینکه هر شبو با هم تا صبح بیداریمبه سلامی شراب نابی که به جز مستی نذاشته انتخابی…به اینجای اهنگ که رسید از خود بی خود شدم و دستامو برده بودم بالای سرم دیگه دل دل کردن کافی بود میخواستم با سمیرا باشم و کنارش اروم بشمکشیدمش تو بغلم و صورتم روب صورتش چسبوندمصورتش رو ازم جدا کرد و چند لحظه نگاهم کرد دوتا نگاه تب داره گره خورده با گونه ها و چشم های قرمز از مستی و لب های آتیشی.دست هاشوگذاشت دو طرف صورتم لبامون محکم ب هم چفت شدحس هیجان و شهوت همراه با ارامش همزمان بهم سرآزیر شد محکم بغلش کردم اصلا دوست نداشتم حتی یک لحظه هم از من دور بشه چه لحظه هایی که با فکر کردن به سمیرا بغضم گرفته و چند قطره اشک از عشقش ریختم+خیلی دوستت دارم سمیرا_من بیشتر. عاشقتمخودمو ازش جدا کردمچند لحظه ای نگاهش کردم+بیا بریم روی تختم ی حال اساسی بهت بدمخندیدبغل هم دراز کشیده بودیم سمیرا دستشو روی صورت من گذاشته بود و نوازشم میکردپایین تاپش توی دستم بود و اروم اروم بیشتر می کشیدم بالاتوی حال و هوای سکسی و احساسی خودمون غرق شده بودیم دلم براش پر میکشید دوست نداشتم حتی لحظه از بغلم جدا بشهنشستم روی شکمش و تاپش و از تنش درآووردم ی سوتین دانتل یاسی پوشیده بود چقدر به رنگ بدنش میومد انگشتام و از روی سوتین ب نوک سینه هاش میمالیدم و صورت وگردنش و بوس میکردم بیشتر از اینکه هیجان و شهوت داشته باشم ارامش داشتم ب سینه هاش که رسیدم صداش بلند شد و من از لذت بردنش بیشتر لذت میبردم بینیشو ی گاز کوچولو گرفتم نگاهم کرددلم رفت+یه حالی بهت میدم عشقم که علی بهت نداده باشهسوتینش رو دراوردم یه سینش توی دستم و یه سینش توی دهنم تمام بدنشو نوازش میکردم و دست میکشیدمبه پهلو خوابوندمشو هم زمان هم کونش و نوازش میکردم_میناااا طاقت ندارم ی کاری بکن دیگههمینجوری که دستمو ب زیر دامنش رسوندم روی شکمش بوسه های ریز و ممتد میزدم و براش چوچولش رو میمالیدمآهی که میکشید من رو صد برابر جری تر میکردکامل خوابوندمش روی تختدامنشو دادم بالا شورتشو از پاهاش کشیدم بیرونناله میکرد و نگاهم میکرد+جونم عشقم که اینجوری منو نگاه میکنی الان کستو میخورم براتچشاش برق زد همزمان که لبخند زنان سینه هاشو توی مشتش گرفت من سرمو بردم لای پاش و اولین لیس و به کس عشقم زدمآااهپاهاشو بیشتر از هم باز کردم ودوتا از انگشتامو کردم توی کسش و با زبونم چوچولوشو لیس میزدماز دیدن لذت بردنش دیوونه میشدم توی دلم احساس شادی میکردم کاش میشد که تا ابد مال من بشهشروع کردم به گاز های ریز گرفتن از روناش ناله هاش بلند تر شد روی رون هاش خیلی حساس بود_مینااا چکار میکنییی+میخوام بخورمت تموم شی.رون هاش رو میخوردم و لیس میزدم تا اینکه برگشتم سر کسش و با شدت بیشتری میخوردم براشصدای ناله های سمیرا کل اتاق رو برداشته بود و سر من بین رون هاش بود بعد از ده دقیقه ارضا شد رفتم بغلش و بوسیدمش جواب بوسه امو با بوسه داد_بخواب نوبت منه+نمیخواد عزیزم الان توام خسته ای_شات اپ مینا فقط گوش کن+باشه تو سگ نشو فقط_بهت نشون میدم سگ کیه.برگشتم سمتشلباش و گذاشت روی لبم و همزمان سینه هام رو میمالیدبعد ازچند لحظه لباس منو دراورد و هردو لخت بودیم بهم گفت به شکم بخوابم از پشت خوابید روم و گردنمو میبوسید میدونست خیلی دوست دارم اینجوری+اه سمیرا مرسی که هستینشست روی رونم و یه دونه بهم اسپنک زد لذت داشت ضرب دستشو روی کونم دوست داشتم داشتم لذت میبردم که دومی رو چنان زد که برق از سرم پرید+چته وحشی_صداش خیلی حال میده مخصوصا که جاش هم حسابی صورتی میشه+داره میسوزه سمیرا خدا بگم چکارت کنه_خوشت نیومد+چرا ولی نه دیگه تا این حدناخون هاش رو اروم روی کمرم میکشید و من توی یک خلسه ی شیرین رفته بودم که فقط ارامش محض بود+بیا بغلم سمیرادستمو بردم لای موهای قشنگش از وجودش لذت میبردم توی چشم هام نگاه میکردو آرووم صورتشو اوورد جلو بینشیو مالید به بینیم و آروم رفت پایین بین پاهام.چشام و باز کردمسمیرا کنارم خوابیده بود صبح شده بود و آفتاب توی آسمون خودنمایی میکرد سرکارم دیر شده بودضعف کرده بودم یادم اومد که دیشب شام نخوردیم تازه به کامی هم پیام ندادم و حسابی ازم شاکی میشهبرگشتم سمیرا رو نگاهش کردم چقدر کنارش حس خوبی داشتم اروم صورتش و بوسیدم یه بوسه طولانی دوست نداشتم لبامو از صورتش جدا کنم دل کندم و رفتم سمت موبایلم چندتا میس کال و یک مسیج از کامی داشتم مسیج و باز کردم وبا خوندنش، نمیدونستم خوشحال باشم یا ناراحتبای فور اور مینا (خداحافظ برای همیشه )عند.امیدوارم لذت برده باشیننوشته: Mastewine
5